والدین موفق، شنوندگانی خوب
بسیاری از والدین، با اینكه انرژی و وقت زیادی را برای فرزندان خود صرف میکنند، از نحوه تربیت و عملکرد آنها راضی نیستند و به دلیل اینکه از نظر خود، تلاش کافی را در جهت پرورش فرزندانشان کردهاند، انگشت اتهام خود را به سمت کودکان و گاهی نیز جامعه میگیرند.
آنها معتقدند که در تربیت فرزندان خود کوتاهیای انجام ندادهاند و حتی با فرزندان خود رابطه عاطفی خوبی نیز دارند و اصلاً درک نمیکنند که چرا كودكان به نصایح آنها گوش نداده و تغییر چندانی در رفتار و کردار آنها صورت نمیگیرد.
امروزه روان شناسان به این نتیجه دست یافتهاند که این پدر و مادرها، رابطهای یک طرفه با فرزندان خود دارند. آنها تمام وقت وتوان خود را برای بهتر شدن بچههایشان به کار میگیرند ولی به دلیل بی توجهی به بازخوردهای این رابطه، بازهم به کار خود ادامه میدهند بی آنکه براساس نیاز و توانمندیهای فرزندان خود، مرحله بعدی رابطه را تعریف نمایند.
والدین موفق، شنوندگانی خوب
یک والدخوب، به حرفهای فرزند خود گوش میدهد و از طریق آنها به افکار و احساسات و حتی نیازمندیهای او پی میبرد و در نتیجه بهتر میتواند به تربیت او بپردازد. کودکان عاشق پدر و مادرهایی هستندکه شنوندگانی خوب میباشند. آنها دوست دارند که والدینشان به حرفهای آنها خوب گوش دهند و همین امر نیز کمک میکند تا آنها تمایل بیشتری به عمل کردن به حرفهای والدین خود داشته باشند. در ذیل به چند نکته مهم در مورد تبدیل شدن به یک شنونده خوب اشاره میکنیم.
با تمام وجود گوش بده!
والدین باید تلاش کنند تا با تمام وجود به حرفهای فرزند خود گوش دهند. البته یکی از اصلیترین گلایه های پدران و مادران، حرف زدن زیاده از حد فرزندانشان است. آنها معتقدند تا زمانی که به آنها اجازه دهند، بی وقفه حرف میزنند. بهترین کار این است که از سنین چهار، پنج سالگی به بعد که بچهها توان تجزیه و تحلیل حرفهای والدین را مییابند، برای گوش کردن به حرفهای آنها زمانی را تعیین کنید و در آن زمان با تمام وجود دقت خود را به کودکتان اختصاص دهید مثلاً بگویید هر شب از ساعت 5/7 تا 8 به حرفهای تو گوش میدهم.
حرفش را قطع نكن!
متأسفانه بسیاری از والدین با اینکه زمان را به فرزند خود اختصاص میدهند ولی مدام حرف او را قطع کرده و رشته سخن را به دست میگیرند و به نصیحت کردن او میپردازند. این کار علاوه بر اینکه اعتماد به نفس کودکتان را از بین میبرد، حس ناخوشایندی را نیز به او منتقل میکند و در نتیجه این نوع برخورد، نه تنها رابطه والدین با فرزند بهبود نمییابد بلکه حس سرخوردگی و خشم و عدم اطمینان نیز در کودک بروز میکند.
به فرزندت نگاه كن!
در هنگام حرف زدن با فرزندتان به او نگاه کنید. بسیاری از والدین به ظاهر به حرفهای فرزند خود گوش میدهند در حالیکه حواسشان جای دیگری است. این کار کودک را عصبی میکند و پیام بی اهمیت بودن را به او منتقل میکند. بهترین کار در این زمینه این است که در طول صحبت، تماس چشمی خود را با او حفظ کنید. روان شناسان حتی توصیه میکنند که در صورت تمایل کودک، دستان او را نیز در دست خود بگیرید تا حس نزدیکی و توجه به فرزند بیشتر منتقل گردد.
طعنه زدن ممنوع!
در پاسخ به سوالات فرزندتان جوابهایی را به او دهید که فضای ادامه صحبت را نیزحفظ کند. شما با پاسخهای طعنه آمیز یا نصیحت گونه، فقط او را عصبی میکنید و این گونه جوابها، کودک را وادار به مقاومت بیشتر و گاهی نیز لجبازیهای شدید میکند.
اگر خواهان تغییر مثبت در فرزندتان هستید، مراقب انتخاب کلمات و نحوه بیان آنها باشید. یادتان باشد شما در باطن، از صمیم قلب به دنبال بهبود رابطه یا کمک به فرزندتان هستید ولی انتخاب و بکارگیری اشتباه کلمات، شما را از مسیر اصلیتان دور میکند.
به تمام حرفهایش گوش بده!
به حرفهای هر چند بی اهمیت فرزندتان نیز گوش دهید. متأسفانه بسیاری از والدین فکر میکنند که اگر زمانی را به گفتگو با فرزند خود اختصاص میدهند، حتماً باید در مورد مسائل بسیار مهم البته از نظر خود آنها صحبت کنند و حرف زدن در مورد مسائل دیگر را بی ثمر میدانند.
امّا بد نیست بدانیم که فرزندان ما، حداقل دو یا سه دهه از ما کوچکتر هستند و دغدغههای ذهنی آنها با ما بسیار متفاوت است و شاید حرفهای بی اهمیتی که آنها میزنند، بخشی از ذهنشان را درگیر کرده باشد به گونهای که فرصت اندیشیدن به مسائل مهمی که ما فکر میکنیم را نداشته باشند.
به طور کلی برای تبدیل شدن به یک والد خوب، شرط اول داشتن گوش شنوا است. هرگز از فرزندتان توقع نداشته باشید که شنونده مطلق باشد. گاهی به او نیز فرصت حرف زدن دهید و صبورانه به آنچه در درونش میگذرد گوش داده و به او این اطمینان را دهید که همیشه دوستش دارید، حتی اگر حرفهایش مورد قبول شما نباشد. البته تمام سعی خود را کنید تا عملکرد شما نیز همانند حرفهایتان باشد و به گونه ای برخورد نکنید که کودک از درد دل کردن با شما پشیمان شود.