تبیان، دستیار زندگی
تمامی شاعران و هنرمندان بزرگ به اسطوره پردازی پرداخته اند و گاه بعضی از شاعران به افسانه سرایی روی آورده اند اما در این بین حافظ همه ی مظاهر زندگی را به اسطوره تبدیل می کند .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسطوره سازی حافظ


تمامی شاعران و هنرمندان بزرگ به اسطوره پردازی پرداخته اند و گاه بعضی از شاعران به افسانه سرایی روی آورده اند اما در این بین حافظ همه ی مظاهر زندگی را به اسطوره تبدیل می کند .

حافظ

درآمد

حافظ نمونه تمام عیار یک ایرانی مسلمان هوشمند است و این نمونگی خود را به بهترین وجه در هنر خویش بیان کرده همین است که دیوان او دل نامه ، روح نامه ، آیینه جان بینی وجهان بینی است . حافظ حافظه ی ماست .

وجوه امتیاز

نخستین وجه امتیاز و اهمیت هنری حافظ در اسطوره سازی اوست . در آفریدن عوالم و احوال و اشیا و اشخاصی که نه واقعی اند ، نه غیر واقعی ، بلکه فرا واقعی اند . چنان که اسطوره ها خود از واقعیت یا حقیقتی برین برخوردارند .

عظمت هنرمند بزرگ ، و تفاوت بزرگ (اعم از شاعر و غیر شاعر) با کوچک در اسطوره سازی است . یعنی نیرویی که برای تصرف در واقعیت و سکه زدن واقعیت دارند . این است که حافظ همانند هستی نمونه وار خویش ، که آینه دار طلعت و طبیعت یک ملت است ، موجودات نمونه واری می سازد : پیر مغان ( از ترکیب پیر طریقت و پیر می فروش )، دیر مغان ( از ترکیب خانقاه وخرابات ) ، می (با سه چهره ی در هم تنیده ادبی ، عرفانی ،انگوری ) رند ( از ترکیب انسان کامل صوفیه و گدای راه نشین درد نوش یک لا قبا ) مغبچه ، شاهد ،ساقی ، زاهد ، صوفی ، صومعه ، خانقاه ، مسجد و خرابات .حتی جام و ساغر ، لعل و گوهر و مشک و نافه باد صبای شعر او ابعاد اساطیری دارد . چنان که پیاله و جامش هم عادی نیست . جام جهان بین جم است . رنگ ها ، بوها ، طعم ها ، دین ها ، گفتنی ها و شنیدنی های دیوان حافظ با دنیای خارج فرق دارد ، نه این که مخالف با آن باشد ، بلکه آرمانی تر ، مثالی تر و ابدی تر است . حتی اگر سرچشمه ی آب رکناباد فرو خشکد و گلگشت مصلا را بپژمرد ، ساقی حافظ هم چنان می باقی می پیماید و بزم او با نزهتگاه های جنت رضوان هم چشمی می کند . آری اسطوره های حافظ در اشاره ی او به اساطیر ایران یا در اشاره اش به شخصیت های تاریخی یا قصص قرانی نیست .  ولی اسطوره های واقعی او بر ساخته های طبع خود اوست و یا اگر در فرهنگ و هنر پیش از او اسطوره های نیمه کاره یی بوده اند نظیر می مغان ، رند و خرابات ، او به اسطوره تمام عیار تبدیلشان می کند .

اسطوره سازی شاعر و هنرمند

به این نکته اشاره کردیم که شاعر و هنرمند بزرگ اسطوره ساز است . فردوسی از شاهان ، یلان ، پهلوانان و شکوه ایران باستان اسطوره می سازد . عنصری از فتح و غزای محمود ، منوچهری از گل و باغ و اسب ، بهار و طبیعت ، ناصر خسرو از پند و تبلیغ و زهد ، خیام به قول سپهری از فرصت سبز حیات ، سنایی از طهارت و تهذیب نفس ، مولوی از شمس و وحدت وجود و سعدی از اخلاق و عشق اسطوره می سازند

بعضی از شاعران اسطوره نمی سازند بلکه افسانه می سرایند یا اسطوره ها و افسانه های موجود را بازسازی و بازآفرینی می کنند نظیر نظامی ، امیر خسرو و جامی .

اما حافظ یک تنه از مبارزه با ریا ، محتسب و غم زمانه و حتی نرسیدن وظیفه و در یک کلام از زندگی و همه ی مظاهرش اسطوره می سازد و ما از ورای منشور معجزه نمای شعر او زندگیمان را رنگین تر و زیستنی تر ، شادی هامان را ماندگار تر ، اندوهمان را سبکتر و آرزوهامان را بر آمدنی تر می یابیم .

دیوان حافظ یک مجموعه ی ادبی صرف نیست ، فراتر از ادبیات است . زندگی نامه ی ماست چه جست و جوهای عالمانه یی که صرف رد یابی پیشینه ی مکتب فلسفی و مذهب کلامی و فرقه ی عرفانی حافظ شده و راه به جایی نبرده است .

آری اسطوره های حافظ در اشاره ی او به اساطیر ایران یا در اشاره اش به شخصیت های تاریخی یا قصص قرانی نیست . ولی اسطوره های واقعی او بر ساخته های طبع خود اوست و یا اگر در فرهنگ و هنر پیش از او اسطوره های نیمه کاره یی بوده اند نظیر می مغان ، رند و خرابات ، او به اسطوره تمام عیار تبدیلشان می کند .

رند در اندیشه ی حافظ

رند از بر ساخته های اساطیری حافظ است مثل پیر مغان و جام جم . حافظ در ساختن رند انگیزه ها و الگوهای متعددی داشته است از یک سو انسان کامل را از عرفان می گیرد و از سوی دیگر رند را به معنای قدیمی اش که شخصی لاابالی یک لا قبای آسمان جل است و در عین حال آزاده و گردنکش است و در برابر ارزشهای تحمیلی و دروغین طغیان می کند . انگیزه ی دیگرش میل به آفریدن شخصیتی است در برابر زهد که نقطه ی مقابل زاهد باشد . در تحلیل آخر رند را به صورت خویش می پردازد و همه ی آرزوهای خود را که می خواهد آزاده ، بی قید ، وارسته و ملامتی باشد در شخصیت ملامتی و قلندروار او باز می آفریند .حافظ از آن جا که می خواهد اهل تساهل و توکل ، اهل ظرافت و زیبایی های زندگی ، اهل نیاز و شکسته دلی در برابر خداوند و از همه مهمتر اهل عشق باشد ، رند را با همین صفات می سازد . رند او هم چون خود او نظرباز ، نکته گو ، بیزار از زهد و ریا و و منکر طمطراق دروغین و نام و ننگ و تقوای مصلحتی و جاه و مقام بی اعتبار دنیوی است . در یک کلام حافظ در جامه ی رند و رندی شخصیتی می سازد پادزهر تکلف ، پادزهر ریو و ریا و سراپا امیدوار و پاکباز و عشق اندیش و جسورانه اندیش و نه زبون اندیش .

در یک جا رندی را برابر با عشق می گیرد :

زاهد ار راه به رندی نبرد معذورست                                  عشق کاریست که موقوف هدایت باشد

رند کلمه ی پربار شگرفی است و در سایر فرهنگ ها و زبان های قدیم و جدید جهان معادل ندارد . تا کمی پیش از حافظ و حتی در زمان او هم معنای نامطلوب و منفی داشته است . چنان که امروزه هم ، بعد از آن همه مساعی حافظ درباره رند به صورت کهنه رند ، مرد رند ، خر مرد رند ، در آمده است . معنای اولیه رند برابر با سفله و اراذل و اوباش بوده است .حافظ از آن جا که نگرشی ملامتی داشت و هر نهاد یا امر مقبول اجتماعی و هم چنین هر نهاد یا امر مردود اجتماعی را با دید انتقادی و ارزیابی دوباره می سنجید ، رند را از زیر دست و پای صاحبان جاه و مال و مقام و از صف نعال بیرون کشید و با خود هم پیمان و هم پیمانه کرد . رند در دیوان او " زقعر چاه برآمده به اوج ماه رسید"

حافظ

رند انسان کامل

چنان که اشاره شد حافظ نظریه ی عرفانی انسان کامل یا آدم حقیقی را از عرفان پیش از خود گرفت و آن را با همان طبع آفرینشگر اسطوره ساز خود بر رند بی سر و سامان اطلاق کرد و رندان تشنه لب را ولی نامید .

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس                         گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

شرح مقام رند با آن گذشته و امروز ننگین ولی با آن شأن و شکوه درخشان که در دیوان حافظ دارد به راستی دشوار است . رند انسان برتر یا انسان کامل یا بلکه اولیا الله به روایت حافظ است و اگر تصویرش از لابلای اشعار او درست فرا گرفته نشود ، مهمترین پیام و کوشش هنری – فکری حافظ نامفهوم خواهد ماند.

کلمه ی رند و رندی در حدود هشتاد بار در دیوان حافظ به کار رفته است و اگر اشاره های او به رند و رندی را بدون این دو کلمه هم در نظر بگیریم سیمای واضحی از رند و رندی در دیوان او ترسیم شده است .

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه                                        رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

خلاصه

هنر حافظ در اسطوره سازی وی از امور روزمره یی است که حتی ممکن است در جامعه بی ارزش و کم اهمیت باشد . تمامی شاعران و هنرمندان بزرگ به اسطوره پردازی پرداخته اند و گاه بعضی از شاعران به افسانه سرایی روی آورده اند اما در این بین حافظ همه ی مظاهر زندگی را به اسطوره تبدیل می کند  . شیوه ی ملامتی که وی درپیش گرفته است باعث گردیده اصطلاحاتی جدید را وارد غزل هایش سازد و در این امر به موفقیت چشمگیری دست یافته است .

اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان


منابع : خرمشاهی ، بهاء الدین ، حافظ نامه ، تهران : علمی فرهنگی ،1387