تبیان، دستیار زندگی
گفته اند که شیخ بهایى مردى جهانگرد بوده، و به مصر، شام، حجاز، عراق، فلسطین، آذربایجان، و هرات مسافرت كرده است او حدود سی سال در سفر بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سفر نامه ، شیخ بهایی

سفر

گفته اند که شیخ بهایى مردى جهانگرد بوده، و به مصر، شام، حجاز، عراق، فلسطین، آذربایجان، و هرات مسافرت كرده است او حدود سی سال در سفر بوده است.

سفر نامه ، شیخ بهایی

گفته اند که شیخ بهایى  مردى جهانگرد بوده، و به مصر، شام، حجاز، عراق، فلسطین، آذربایجان، و هرات مسافرت كرده است او حدود سی سال در سفر بوده است.

اما این مسئله با توجه به اشتغالات اجتماعی و تألیفات فراوان او و عهده داری منصب شیخ الاسلامی و قضاوت ، اغراق آمیز می نماید.

بعضی منابع (زیدان ، ج 2، ص 346؛ ایرانیکا ، همانجا؛ قس بستانی ، ج 11، ص 463) سفر ممتد و طولانی بهائی را قبل از شیخ الاسلامی او در اصفهان دانسته اند.

بهائی پس از مدتی ، به شوق سفر حج ، از شیخ الاسلامی کناره گرفت و مسافرت طولانی خود را آغاز کرد و در 1025 به اصفهان بازگشت و از آن پس تا آخر عمر ملازم شاه عباس بود.

وی در این سفر، به عراق و حلب ، شام و مصر و سراندیب ، حجاز و بیت المقدّس رفته و در سیاحت خود به مصاحبت بسیاری از علما و اکابر صوفیه نائل شده است .

بهائی در سفرهای خود،ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیّه می کرده است (تنکابنی ، همانجا؛ محبّی ، خلاصة الاثر ، ج 3، ص 440؛ اسکندر منشی ، ج 1، ص 156ـ 157؛ مدنی ، 1324، همانجا؛ مدرس تبریزی ، ج 3، ص 303).

به گزارش محبّی ( خلاصة الاثر ، ج 3، ص 441ـ444)، در مصر با محمدبن ابی الحسن بکری (متوفی 993) از علمای شافعی ، دیدار کرد؛ به هیئت سیّاحان درآمد و به خواهش رضی بن ابی اللّطیف مقدسی هیئت و هندسه را به شرط کتمان به او آموخت .

در دمشق ، با حافظ حسین کربلایی یا تبریزی مؤلّف روضات الجنان ، دیدار نمود، و همچنین با بورینی * ملاقات و مباحثه کرد. همچنین در حلب ، با شیخ عمر عرضی (متوفی 1024)، مفتی شافعی ، ملاقات کرد و به نوشتة محبّی ( خلاصة الاثر ، ج 3، ص 443) اظهار تسنّن نمود.

 در همین حال ، مردم جبل عامل از حضور بهائی در حلب آگاه شدند و به دیدارش شتافتند، اما شیخ برای آنکه شناخته نشود از حلب خارج شد.

در شام نیز به مذهب شافعی شناخته شد و از روی تقیّه کتابی را که در تفسیر به نام شاه عبّاس صفوی نوشته بود، به نام سلطان مراد سوم ، سلطان عثمانی (متوفی 1003) تغییر داد (نیز رجوع کنید به ایرانیکا ، همانجا). منابع دیگر در شرح این سفر به ناشناس بودن و کسوت فقر و درویشی شیخ اشاره کرده اند، اما از اظهار تسنن او سخن نگفته اند (رجوع کنید به اسکندر منشی ؛ مدنی ، 1297؛ همو، 1324، همانجاها).

وقوع این سفر طولانی در زمان شیخ الاسلامی بهائی بعید می نماید، ازینرو بعضی منابع ( ایرانیکا ، همانجا) گفته اند که بهائی احتمالاً به علت حسدورزی و رقابت روحانیان دربار با او برای مدتی از منصب شیخ الاسلامی استعفا کرد و به سفر رفت (نیز رجوع کنید به هنرفر، ص 455؛ افندی اصفهانی ، 1401، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی ، 1411، ص 87).

از سفرهای مهم و تاریخی بهائی ، سفر پیادة او به مشهد به همراه شاه عباس است . در 25 ذیحجة 1008، شاه عباس به شکرانة فتح خراسان ، پیاده از طوس به مشهد رفت .

سه سال بعد در 1010 نیز به موجب نذری که داشت به همین کیفیّت از اصفهان به مشهد رفت و سه ماه در آنجا ماند. احتمالاً بهائی در هر دو سفر شاه عباس همراه او بوده است (اسکندر منشی ، ج 1، ص 568، ج 2، ص 610ـ612؛ فلسفی ، ج 3، ص 859 ـ860، 863 ـ 864؛ مدرّس تبریزی ، ج 3، ص 304؛ بهاءالدین عاملی ، کلیات ، مقدمة نفیسی ، ص 32؛ شاملو، ج 1، ص 183ـ184؛ خراسانی ، ص 570؛ اعتمادالسلطنه ، 1362ـ1363 ش ، ص 611ـ 613).

 از دیگر مسافرتهای بهائی اطلاع دقیقی در دست نیست . مستندترین گزارش سفر بهائی را شاگرد او سیدحسین بن سیدصدر کرکی عاملی معروف به مجتهد کرکی (متوفی 1076) که چهل سال ملازم وی بوده ، به دست داده است (خوانساری ، ج 7، ص 56 ـ59؛ امینی ، ج 11، ص 254؛ نوری ، 1415ـ1416، ج 3، ص 417). بهائی در 991 به حج و در رمضان 992 در راه بازگشت از حج به تبریز رفت و مدتی (تا 993) در آنجا ماند.

اشاراتی به این سفر در کشکول (ج 1، ص 97) و نیز در سفینه ای که چند صفحة آن به خط بهائی بوده آمده است (بهاءالدین عاملی ، کلیات ، مقدمة نفیسی ، ص 30).

 وی سفری هم به کَرْک نوح در جبل عامل داشته و در آنجا با شیخ حسن صاحب معالم (متوفی 1011) دیدار کرده است (حرّعاملی ، 1385، ج 1، ص 58).

از آثار وی چنین برمی آید که وی به شهرهای دیگری چون کاظمین (1003)، هرات (شوال 1010)، آذربایجان و اران (1015)، گنجه (صفر 1015)، قم (ذیقعدة 1015، سالی که شاه عباس برای جنگ گرجستان به شمال غربی ایران رفته بود)، شیروان و آمِد نیز مسافرت کرده است (بهاءالدین عاملی ، مشرق الشّمسین ، ص 480؛ همو، الاربعون حدیثاً ، ص 507؛ همو، کشکول ، ج 1، ص 29، 70، 236، ج 2، ص 33؛ همو، الحدیقة الهلالیة ، ص 156؛ همو، مفتاح الفلاح ، ص 800).

با توجه به تمام این مطالب می توانید در جمع بندی نظریات موجود در رابطه با سفرهای شیخ بهایی به مقاله سفرهای شیخ بهایی مراجعه  کنید.


تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان