تبیان، دستیار زندگی
بهاءالدین به تازی و به پارسی شعر می سرود و در شعر بهایی تخلص می کرد. از کلیات شعر پارسی او و خاصه از مثنویهایش نسخه های بسیاری وجود دارد . کلیاتش شامل منظومه های نان و حلوا، سوانح الحجاز، شیر و شکر، نان و پنیر، غزلها، اشعار پراکنده از مثنوی و قصیده و مخ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طبع لطیف شیخ بهایی

شیخ بهایی

بهاءالدین به تازی و به پارسی شعر می سرود و در شعر " بهایی" تخلص می کرد. از کلیات شعر پارسی او و خاصه از مثنویهایش نسخه های بسیاری وجود دارد . کلیاتش شامل منظومه های نان و حلوا، سوانح الحجاز، شیر و شکر، نان و پنیر، غزلها، اشعار پراکنده از مثنوی و قصیده و مخمس و مستزاد، رباعیها و کتاب موش و گربه به نثر است .

طبع لطیف شیخ بهایی

بهائی آثار برجسته‌ای به نثر و نظم پدید آورده‌است که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم می‌شده‌است. اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است.

وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده‌است.

ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده‌است به بهائی ثابت نیست.

ازمثنوّیات معروف شیخ در زبان فارسی می‌توان از اینها نام برد:

نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده‌است.

نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان

شیر و شکر (اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک). شیر و شکر بسیار جذاب است و با وجود مختصر بودن (161 بیت در کلیات چاپ نفیسی و 141 بیت در کشکول) سرشار از معارف و مواعظ حکمی با لحنی حماسی است. [1]

مثنوی‌هایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالحشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانسته اند. [2]

«طوطی نامه »، نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است ، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتویاتش انتخاب کرده است (رجوع کنید به بهاءالدین عاملی ، کلیات ، مقدمة نفیسی ، ص 82 ـ85)؛ شیر و شکر ، اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است .

از نثر فارسی او تنها نمونه‌ای که در دیوان‌های چاپی آمده‌است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهایی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیره دست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عربی جایگاه ویژه‌ای دارد که مهم‌ترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.

  قصیده: معروفترین آن موسوم به وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام در 63 بیت است که هرگونه شبهه‌ای را در دوازده‌امامی بودن وی مردود می‌سازد.

ارجوزه سرایی : دو نمونه بی بدیل (هراتیة یا الزّهرة)[21] [3]و نیز (ریاض الارواح) [4]

    دوبیتی: دوبیتیهای عربی شیخ بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.

بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطه‌است. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است.

نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می‌شود. بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زواید است.

نامدارترین اثر بهائی الکشکول ، معروف به کشکول شیخ بهائی   است که مجموعة گرانسنگی از علوم و معارف مختلف است و آینة معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود.

اثر منحولی نیز به نام مِخلاة به سبک کشکول ولی خلاصه تر و سست تر از آن به نام بهائی منتشر شده است . آنچه مسلّم است به تصریح خود بهائی در مقدمة کشکول (ج 1، ص 9)، وی تألیفی با عنوان مِخلاة قبل از کشکول و در جوانی نگاشته است .

همچنین تذکره نویسان متقدّم (افندی اصفهانی ، 1410، ص 68؛ حرّعاملی ، 1385، ج 1، ص 156) نام مخلاة را در سیاهة آثار بهائی ثبت کرده و آن را مفصّل تر از کشکول دانسته اند، ولی انتساب آنچه به نام بهائی در 1317 در مصر چاپ شده مورد تردید و تأمّل بسیار است ، زیرا محتوای آن (ص 7، 11، 15) نشان از غیرامامی بودن مؤلفش دارد (نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، 1403، ج 20، ص 232ـ233؛ استوارت ، ص 47؛ مهاجر، ص 170).

همین شبهه دربارة رسالة کوتاه (21 صفحه ) اسرارالبلاغة که با مخلاة به چاپ رسیده و به بهائی منسوب است ، وارد است و آنچه انتساب آن را به بهائی بکلّی مردود می سازد، تاریخ نگارشِ (853) قید شده در پایان رساله است (نیز رجوع کنید به استوارت ، ص 46؛ مهاجر، ص 171).

طنز و شوخ طبعی در کشکول شیخ بهایی

 در شماره سی و هفتم از مجموعه کتاب های مترو ، از کشکول شیخ بهایی، طنز و شوخ طبعی‌های موجود در كشكول شیخ بهایی توسط مهدی تمیزی استخراج شده كه چند حکایت از این مجموعه را در اینجا ذكر می‌نماییم:

- مردی زمینش را به مبلغی فروخت و در برابر آن اسبی خرید . حکیمی به او رسید و گفت: "دانستی که چه معامله‌ایی کردی؟ چیزی را که به آن سرگین می‌دادی و در برابرش جو می‌گرفتی، با چیزی عوض کردی که باید به آن جو بدهی و در برابرش سرگین بگیری! "

- یکی از یکی دیگر درخواست کرد، تا مبلغی را با مهلت یک ماهه به او قرض دهد . آن یکی گفت: "اکنون مبلغی را که می‌خواهی ندارم . اما می‌توانم به جای یک ماه به تو یک سال مهلت بدهم! "

- پارسایی مقداری گندم برای پیرمرد آسیابانی برد و به او گفت: "هر چه سریع‌تر گندم‌های مرا آرد کن، اگر نه نفرین می‌کنم تا الاغ تو به صورت سنگی درآید." آسیابان پیر ، نگاهی به او کرد و گفت: "اگر راست می‌گویی، الاغ را رها کن و دعا کن تا گندم‌هایت به صورت آرد درآید!"

- مردی به صاحبخانه‌ی خود گفت: "زحمت بکشید و ستون این سقف را تعمیر کنید که به شدت صدای شکستگی می‌کند." صاحبخانه گفت: "نگران نباش، ستون در حال ذکر گفتن است!" مرد گفت: "البته که نگران نیستم ، فقط می‌ترسم نازک دلی در او ایجاد شود و سجده کند! "[5]

در توضیح بیشتر برخی از آثار ادبی شیخ بهایی به مقاله  نان و حلوا مراجعه کنید.  

معروف ترین غزل شیخ بهایی

تا کی به تمنای وصال تو یگانه                                                               اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه                                                     ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعه عابد و زاهد                                                             دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد                                                        گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار                                                        زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار                                                          حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو                                                     هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو                                                           مقصود من از کعبه و بتخانه تو        مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید                                                   پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید                                                     یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم، من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید                                                               دیوانه برون از همه آئین تو جوید

تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید                                                          هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست                                                       هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست

امید وی از عاطفت دم به دم توست                                                       تقصیر "خیالی" به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه


پی نوشت ها :

[1]  روزنامه همشهری، 21 مهر 1387، ص 16

[2] مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (ص 100) از آنِ سید محمود دهدار است

[3]  کشکول، ج1، ص 189 - 194

[4]  کشکول، ج1، ص225 - 227

[5]  مجموعه کتاب‌های مترو ، ش 37 ، مهدی تمیزی

 تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان