تبیان، دستیار زندگی
الف- نقش وقف در تحقق هدف اصلى و اولى: هدف اساسى و اصلى همه نظامهاى اسلام ، از جمله نظام اقتصادى اسلام ، كمال ابدى یعنى تقرب الى الله است. از دیدگاه قرآن كریمو روایات معصومین‏علیهم ‏السلام ، انفاق هاى مالى چه واجب و چه مستحب ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامى

الف- نقش وقف در تحقق هدف اصلى و اولى: هدف اساسى و اصلى همه نظامهاى اسلام ، از جمله نظام اقتصادى اسلام ، كمال ابدى یعنى تقرب الى الله است. از دیدگاه قرآن كریمو روایات معصومین‏علیهم ‏السلام ، انفاق هاى مالى چه واجب و چه مستحب براى نیل به این هدف نهایى نقشى بس عظیم و اساسى دارند؛ به عنوان نمونه ، مواردى یادآورى مى‏گردند:

1). قرآن كریم در موارد متعددى از انفاق به عنوان جهاد مالى در كنار جهاد با جان ، یاد كرده است مانند: «لا یَستوی القاعدونَ منَ المومنینِ غیرُ اولی الضررِو الجاهدونَ فی سبیلِ الله باموالهم و انفسهم فضَّلَ اللهُ المجاهدین علی القاعدین درجةً...» (نساء / 95): مؤمنانى كه بدون عذر از جهاد باز نشسته‏اند با آنان كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏كنند ، برابر نیستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برترى بخشیده است...

2). در موارد متعدد،هدف از مالیات ها و انفاق هاى مالى در اسلام، از جمله زكات و وقف در نزد بسیارى از فقیهان، قصد قربت است. این انفاقها، گذشته از جنبه اقتصادى، همانند نماز و روزه عبادتنیز به شمار می آیندو غرض اصلى از عبادات قرب الهى است. « « وَ اعبُد ربَّک حتی یاتیکَ الیَقین‏» (سوره حجر / 99) به پرستش خداى خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد.

3). در بسیارى از آیات قرآن كریم به دنبال واژهی«انفاق‏» ، واژهی«فى سبیل الله‏» و مانند آن ذكر گردیده است. به عنوان نمونه:

«الذینَ یُنفقونََ اموالَهُم فی سَبیلِ الله ثُمَّ لا یُتبعونَ ما انفَقوُا منّا وَ لا أذیً لَهم اجرُهم عند ربهم...» (بقره /262): آنان كه مالشان را در راه خدا انفاق مى‏كنند و در پى آن منتى نگذارند و آزارى نكنند ، آنها را پاداش نیكو نزد خدا خواهد بود . خداوند در جاى دیگر به صراحت هدف از انفاق را لقاء الله دانسته است : «...و ما تُنفقونَ الا ابتغاءَوجهِ الله  و ما تُنفقوا مِن خیرٍ یُوَفِّ الیکُم...» (بقره / 272) : نباید جز در راه (رضا) و لقاى وجه الله، انفاق كنید و آنچه از خیر كه انفاق كنید به طور كامل به شما مى‏رسد...»

4). در آیاتى از قرآن كریم، هدف روشن انفاق و گرفتن صدقه ، تزكیهینفس و رسیدن به « برّ» و نیكى ذكر شده است. در سوره آل عمران مى‏فرماید: «لن تَنالوا البرِّ حتّی تُنفقوا مما تُحبون‏» (آل‏عمران /92) هرگز به مقام نیكوكاران (و خاصان خدا) نخواهید رسید،مگر آنكه از آنچه دوست مى‏دارید (و بسیار محبوب است) انفاق كنید».

شأن نزول این آیه ، وقف و صدقه است.با نزول این آیه،كسانى چون ابوطلحه انصارى به فكر صدقه دادن و وقف كردن بهترین اموال خود افتادند. این آیه، راه رسیدن به «برّ» را انفاق چیزهایى دانسته كه مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است كه « بر» چه به معناى ثواب از جانب خدا و یا انجام فعل خیرى كه پاداش الهى را به دنبال دارد ( تبیان،ج 2/530) مصداق اصلى و حقیقىاش، قرب الهى، سعادت و كمال ابدى انسان خواهد بود .

در آیه « خُذ مِن اموالِهِم صَدَقَةً تُطَّهرُهُم و تُزکیّهِم بها...» (توبه / 103) (اى رسول) از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار تا با آن صدقه‏ها،نفوس آنها را (از پلیدى و... پاك و پاكیزه سازى ) . خداوند دراین آیه هدف از دریافت صدقه از مؤمنان،تطهیر و تزكیهی نفوس آنها به وسیلهیصدقه (و انفاق مالى) دانسته است. علامه طباطبایى در این‏باره مى‏نویسد :

تطهیر، یعنى ازاله از یك چیز تا وجود آن صاف گردد و براى نشو و نما و ظهور آثار و بركات، مستعد و مهیاشود و تزكیه،عبارت است از رشد دادن و اعطاى رشد به آن به وسیله لحوق خیرات و ظهور بركات، همانند درختى كه قطع زواید از فروع و شاخه‏هاى آن ، باعث زیادى در حسنِنمو آن و نیكویى میوه‏هایش مى‏شود. از این‏ رو، جمع بین تطهیر و تزكیه دراینآیه از تعابیر لطیف است. (المیزان،ج 9/377)

بنابراین همه انفاق هاى مالى، از جمله وقف، براى انسان به منزله هَرس كردن درخت از اضافات است كه او را در مسیر نیل به هدف اصلى و نهایى‏اش یارى مى‏دهد و در این جهت ‏به او سرعت مى‏بخشد.

ب- نقش وقف در تحقق اهداف فرعى اقتصاد اسلامى

1) تاثیر وقف بر استقلال اقتصادى (و سیاسى) و رشد و توسعه:

وقتى سخن از تاثیر وقف بر استقلال اقتصادى و رشد و توسعه مطرح مى‏شود هرگز به این معنا نیست كه وقف به تنهایى مى‏تواند همهیابعاد و زوایاى گوناگون اقتصاد یك ملت را در برگیرد،به طورى كه براى اقتصاد كشور به منابع مالى دیگر نیازى نباشد ، بلكه منظور این است كه وقف به عنوان یك سرمایهیعظیم مالى مى‏تواند در این سمت و سو داراى نقشى سازنده و قابل توجه باشد . همچنین به این معنا نیست كه برخلاف اهداف ، درآمد وقف را از موارد اصلى مصارف آن كه در وقف نامه‏ها آمده است ، منحرف كنیم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادى و رشد و توسعه به كار گیریم و به مصرف برسانیم .

حقیقت این است كه مى‏توان سرمایه‏هاى عظیم وقف را نیز همانند دیگر سرمایه‏ها با رعایت همه جوانب وقف ، موازین شرعی  اهداف در جریان فعالیتهاى تولیدى و خدماتى قرار داد و آنها را از حالت ركود به حالت تحرك و پویایى هدایت کرد تا به این وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادى (و سیاسى) كشور كمك شایان و قابل توجهی شده باشد و همچنین بر سرمایه‏ هاى اوقاف افزوده شود كه این امر یقینا در راستاى اهدافاست.

2) تاثیر وقف بر تحقق عدالت اجتماعى و رفاه عمومى

از متون اسلامى به خوبى روشن است كه اسلام ،‏ خواهان زدودن همه جوانب و زوایاى فقر در جامعه و به دنبال رفاه عمومى در حد معقول و مشروعمی باشد.

شهید صدر در این باره مى‏نویسد:

مسؤولیت دولت و نظام اسلامى به جز تامین نیازهاى حیاتى و ضرورى افراد ، این است كه یك سطح زندگى متناسب با شرایط و مقتضیات روز را براى افراد تضمین نماید و آنها را به یك حدواحداز رفاه (عمومى) برساند. وى یكى از ابزارهای مهم دولت اسلامى را براى تحقق این هدف،كفالت همگانى مسلمانان در برابر یكدیگر ذكر مى‏كند (یعنى احساس مسؤولیت متقابل و عمومى) . (1)

از این‏رو، اولا فقرزدایى تنها درحد قوت لا یموت به نیازمندان كفایت نمى‏كند. ثانیا مسلمانان در برابر یكدیگر مسؤولند و كفالت همگانى دارند. كلینى در اصول كافى از امام صادق‏علیه السلام نقل كرده است كه:

«خداوند براى فقرا در اموال ثروتمندان به قدر كفایت (و اداره زندگى آنان به خوبى) قرار داده است و اگر این مقدار آنها را كفایت نمى‏كرد، بیشتر قرار مى‏داد و این مشكلات فقرا از ناحیه كسانى است كه آنها را از حقشان باز مى‏دارند.

در باب زكات، امام موسى كاظم‏علیه السلام، در پاسخ كسى كه پرسید : آیا مى‏توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود: «آرى و بیشتر» پرسید ، صد درهم چطور؟ فرمود: «آرى: اگر مى‏توانى او را بى‏نیاز كن.(2)

امام باقرعلیه السلام نیز مى‏فرماید: هرگاه انفاق مى‏كنىفرد مقابل را بى‏نیاز نما. (3)

در حدیث دیگرى امام صادق علیه السلام مى‏فرماید :

« خداوند همهی نیازهاى فقرا را در نظر گرفته است ، از هزینه‏هاى غذا، پوشاك و ازدواج گرفته تا هزینهیصدقات مستحبى و حتى هزینه انجام حج آنان .» (4)

روایت ها در این زمینه،با این مضامین در اصول كافى و دیگر كتابهاى حدیثى فراوان است كه در بعضى از آنها تصریح شده است كه وظیفه ی مسلمانان نسبت ‏به یكدیگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمى‏گردد. در حدیثى از امام صادق علیه السلام سؤال مى‏شود :« در مال انسان چه مقدار زكات واجب است؟ حضرت پاسخ مى‏دهد : زكات ظاهر (و متعارف) را مى‏گویى یا زكات باطن را؟ (راوى) عرض كرد هر دو را. حضرت فرمود: زكات ظاهر در هر هزار درهم ، بیست ‏وپنج درهم و اما ملاك در زكات باطن این است كه نیازهاى برادرت را در نظر بگیرى و در مواردى كه او نیازمندتر است، خود را بر او مقدم ندارى.»(5)

نقش وقف

وقف از دو راه مى‏تواند در این مورد مؤثر باشد :

1- نفس استقلال و رشد و توسعه اقتصادى مبتنى بر موازین اسلامى كه به ‏طور طبیعى موجب رفاه عمومى، زدودن و دست كم كاهش چشمگیر فقر، محرومیت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد.

كیست نداند: كشورى كه دچار ركود اقتصادى است و یا از اقتصادى وابسته برخوردار است نمى‏تواند در جهت رفاه عمومى و عدالت اجتماعى گامى مثبت و مؤثر بر دارد.

2- بخش عمدهی موارد مصرفى كه واقفان دورنگر و نیكوكار در طول تاریخِوقف در نظر گرفته‏اند به رفاه عمومى، فقرزدایى و عدالت اجتماعى مربوط مى‏شود . اگر ما نگاهى هر چند گذرا به تاریخ وقف و مضمون وقف نامه‏ها بیندازیم به خوبى در مى یابیم كه واقفان خـَیّر و دوراندیش،تمام زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته‏اند.

به رغم این كه بسیارى از رقبات موقوفات و مدارك آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونى از بین رفته‏اند و از بسیارى از آنها نامى هم باقى نمانده ، مشاهده مى‏كنیم كه جهت و سمت و سوى اصلى مورد نظر واقفان در طول تاریخ فقرزدایى و در مرحله بعدى ، تحقق رفاه عمومى در سطح معقول بوده است.

یادآورىاین نكتهنیزخالى از فایده نیست كه نیازهاى عمومى و خصوصى مردم نسبت ‏به زمانها و مكانهاى مختلف متفاوت است ، مثلا در یك زمان ، مردم به كاروانسرا، آب انبار و... نیاز مبرم داشتند اما در روزگار ما تاسیس فضاهاى آموزشى ، درمانى، مسكن ، جاده‏ها و... از اولویت‏ بیشترى برخوردارند. از این‏ رو، از راههاى گوناگون، آگاهى دادن به مردم و كسانى كه درصدد وقف اموال خود هستند ، مى‏تواند به سمت و سو دادن وقفهاى جدید در جهت اولویت هاى جامعه ،كمك شایان و درخور توجهى بنماید.

پی نوشتها:

1- اقتصاد ما، 2/322-319

2- مرآة العقول، 16/86

3- همان

4- مرآة العقول، 16/102

5- مراة العقول، 16/11