طبقهبندی اسامی سورههای قرآن
قرآن كریم در قالب مجموعه آیاتی نازل شده كه خداوند متعال آنها را به سوره نامبردار ساخته است.
از زمان رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ ، هر یك از سورهها به نام ویژهای شهرت یافته و نخستین نام سورهها از زبان آن حضرت شنیده شده است. پرسشی كه در اینجا مطرح شده این است كه: آیا این نامگذاری بر مبنای اصول خاصی و یا حكمتهای ویژهای صورت گرفته است یا اینكه به صورت اتفاقی و صرفاً برای تشخیص سورهها از یكدیگر بوده است؟
این نامگذاری سور خود دارای پیامهای حكیمانهای برای مخاطبان است.
قرآن كریم دارای 114 سوره است كه هریك به نام ویژهای نامدار است. برخی از سورهها علاوه بر نام اصلی، به چند نام فرعی دیگر نیز شناخته میشوند. دربارهی نامگذاری سورهها، پرسشهای چندی مطرح است؛ پرسشهای زیر از آن جملهاند:
ـ آیا نام سورهها توقیفی است؟
ـ آیا این نامها همچون خود سورهها وحی الاهی است،
ـ آیا سورهها توسط شخص رسول اكرم ـ صلی اللّه علیه و آله ـ نامگذاری شده است؟
ـ آیا در این نامگذاری هدف خاصی مورد نظر بوده است ؟
طبقهبندی نامهای سورهها
در نامگذاری سورههای قرآن كریم شیوههای متعدد و متنوعی به كار گرفته شده و كوششی حكیمانه اعمال گشته است به نحوی كه میتوان ساز و كار نامگذاری سورهها را فرآیندی هدفمند برای نمودن «مضامین اصلی قرآن كریم» در «پیكرهی نام سورهها» به حساب آورد. این شیوهها را در 20 عنوان به شرح ذیل طبقهبندی كردهایم:
1. نامیدن سورهها به نامی كه بیانگر مكان سوره در قرآن كریم است، نظیر «فاتحه».
2. نامیدن سوره به نامی كه در سرتاسر قرآن كریم، اختصاصاً در همان سوره آمده و این ویژگی، شاخص ممتازی برای تمییز و تشخیص آن سوره است، مانند: «انفال» و «قریش».
3. نامیدن سوره به نامی كه بیانگر بخشی از محتوای سوره و از قبیل نامیدن كلّ به جزء است، مانند: «توبه» و «مریم».
4. نامیدن سوره به كلمهای كه نماد پدیده یا رخدادی اعجازآمیز یا ملكوتی است و صرفاً در همان سوره ذكر شده است، مانند: «مائده» و «كهف».
5. نامیدن سوره به اسمی كه آیههای سوره، پاك در عِنان آن عنوان رواناند، مانند: «یوسف»، «نوح».
6. نامیدن سوره به ساختاری صرفی، برگرفته از صیغهای از یك فعل كه آن صیغهی فعل، صرفاً در همان سوره آمده و در جای دیگری از قرآن نیامده است، مانند: «إسراء» و «إنفطار».
7 . نامیدن سوره به حرف یا حروف مقطّّّعهی مرموز در آغاز سورهها كه گاه به تنهایی آیهای هستند و گاه جزیی از یك آیه، مانند: «طه» و «ص».
8. نامیدن سوره به نامی كه عنوان جامع مصداقهای فراوانی در سوره محسوب میگردد، مانند: «أنبیاء».
9. نامیدن سوره به نامی نمایانگر روح روان در سوره، مانند: «مؤمنون» و «فتح».
10. نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی نخست، مانند: «كوثر» و «فلق».
11. نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی دوم، مانند: «روم» و «علق».
12. نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی پایانی، مانند: «ماعون» و «مسد».
13. نامیدن سوره به كلمهی ردیف در 2 یا در چند آیه، مانند: «قدر» و «ناس».
14. نامیدن سوره به كلید واژهای از آیهی نخست، مانند: «نساء» و «همزه».
15. نامیدن سوره به كلید واژهای از آیههای دیگر سوره، مانند: «أنعام» و «حجرات».
16. نامیدن سوره به فعل واژهای از آیهی نخست، مانند: «فُصِّلت» و «عبس».
17. نامیدن سوره به نامی كه به تنهایی آیهی نخست سوره محسوب میگردد، مانند: «رحمان» و «قارعه».
18. نامیدن سوره به «مقسَمٌبه» در آیهی نخست، پس از حرف سوگند، مانند: «طور» و «تین».
19. نامیدن سوره به نامی كه در آن سوره با مصداق و تأویل خاصّ، از نظایرش در سورههای دیگر ممتاز گشته است، مانند: «صافّات» و «دخان».
20. نامیدن سوره به كلید واژهای جغرافیایی مربوط به روایتی تاریخی كه به طور اختصاصی در همان سوره روایت شده است، مانند: «سبا» «أحقاف».
وجه تسمیه و جایگاه نام هریك از سورهها
1. الفاتحه: این نام بیانگر نقش و جایگاهی است كه این سوره در قلمرو عددی مصحف به عنوان حسن مطلع قرآن، به خود اختصاص داده است.[1] در قرآن كریم، از مادّهی «فتح» ساختار اسم فاعل وجود ندارد. نام اصلی این سوره «فاتحة الكتاب» است؛ یعنی گشاینده و آغازگر كتاب الاهی.
2. البقرة: كلید واژهای از یك قصّهی تاریخی است كه در سرتاسر قرآن كریم، فقط یك بار در همین سوره مطرح گشته است.[2]
3. آلعمران: كلید واژهای است كه به سبب غنای حجم و مضمون مطالب، نقش عمده و اصلی را در ستون فقرات آن سوره یافته است[3] و در سرتاسر قرآن یك بار، و در همین سوره آمده است.
4. النساء: نامی است كه در آغاز، میانه و پایان سوره، همواره حضور دارد و سوره از مطالبی دربارهی آن، تقریباً پرگشته است.[4]
5. المائدة: واژهای است كه اختصاصاً در همین سوره آمده و مهمترین نماد ماجرایی اعجازآمیز است.[5]
6. الانعام: نام واژهای است كه سوره به گونهای مفصل و مبسوط به آن پرداخته[6] و 6 بار در سوره، مكرَّر گشته است. «انعام، چارپایانی كه برای چریدن به صحرا برده میشوند و در آغل تعلیف نمیشوند».
7. الأعراف: واژهای است كه اختصاصاً در همین سوره آمده و كلید واژهای نمادین حادثهای است كه در آینده رخ مینماید.[7] كلمهی «اعراف» فقط دوبار در قرآن و در همین سوره به كار رفته است.
8. الأنفال: نام واژهای است كه اختصاصاً در این سوره ذكر شده و حكم ویژهی آن بیان گشته است.[8] این كلمه كه به معنای «غنیمتهای جنگی و ثروتهای عمومی» است، 2 بار در آیهی نخست سوره آمده است.
9. التوبة: نامیدن كلّ به جزء، یعنی نامیدن یك سوره به نام واژهای كه در آن ذكر شده و جزئی از محتوای سوره را به خود، ویژه ساخته است. «علّت نامگذاری این سوره كاربرد مكرّر كلمهی «توبه» با اشتقاقات مختلف آن (17 بار) و احكام آن و دو مصداق مهم از توبهپذیری خداوند در این سوره است.» [9]
10. یونس: نام واژهای است كه پیوندخوردگان به آن (یونس و قوم یونس)، در سنجش با همبران و همالان (پیامآوران دیگر و اقوامشان) وضعیتی استثنایی و سرنوشتی متفاوت یافتهاند و همین عنصر، این نام را در سوره برجسته ساخته است.[10] این كلمه، 4 بار در قرآن ذكر شده كه یك مورد آن در این سوره است و فقط در همین سوره (آیه 98) از عنصر فوق سخن رفته است.
11. هود: نام واژهای است كه داستانش طولانیتر از هر سورهی دیگر در این سوره مذكور افتاده است.[11] این واژه، 5 بار در این سوره و 2 بار نیز در سورههای دیگر آمده است.
12. یوسف: نام واژهای است كه یگانه ستون فقرات سوره میباشد و سوره صرفاًًًً دربارهی او و داستان اوست. داستان یوسف در سوره به تفصیل بیان شده است، «برخلاف سایر قصّههای قرآن كه در چند سوره آمده است، این داستان به نحو یكپارچه آمده و بیشترین آیات این سوره به همین داستان اختصاص دارد.»[12] این نام واژه، 27 بار در قرآن آمده كه 25 مورد آن در این سوره است.
13. الرعد: نام واژهای است كه در سوره، وصفی شگرف و غیرعادی یافته است.[13] یعنی تسبیح الاهی گفتن رعد: «وَ یُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمْدِه» «رعد: 13».
14. ابراهیم: واژهای است كه سوره را، از سورههایی كه با حروف مقطّعهی همسان (الر) آغاز گشتهاند، متمایز كرده است.[14] و عنوان منتخب (ابراهیم) ـ در سنجش با دیگرانی كه در سوره مذكور افتادهاند و در سنجش با سورههای دیگری كه از او سخن گفتهاند ـ در همهی مواردی كه در این سوره از وی سخن رفته است، با این ویژگی ممتاز گشته كه در حال مخاطبه با خداوند در قالب دعاست و سخنان خود، از جمله برخی مطالب بینظیر و تازه ـ كه در دگر سورهها نیامدهاند ـ را به همین شیوه بیان میدارد، یعنی در هیأت سخن گفتن و نیایش با خداوند و ستایش حضرت ذوالجلال. واژهی «ابراهیم» 69 بار در قرآن آمده كه یك مورد آن در همین سوره است.
15. الحجر: واژهای است كه فقط یك بار در قرآن و در همین سوره آمده است.[15] این كلمه، نام مكان خاصّی است كه در آیهی 84 ، مردمانی بدان منسوب گشتهاند: «اصحاب الحجر».
ادامه دارد...
پی نوشت ها :
[1] . بهاءالدین خرمشاهی: ترجمه و توضضیحات + متن قرآن كریم، ص 2؛ محمد طاهر بن عاشور: التحریر و التنویر، تونس، الدار التونسیة للنشر، بیتا، ج 1، ص 131 ـ 132.
[2] . محمد طاهر بن عاشور: پیشین، ص 201؛ عبدالله محمود شحاته: درآمدی به تحقیق در اهداف و مقاصد سورههای قرآن كریم، ص 37.
[3] . محمد طاهر بن عاشور: پیشین، ج 3، ص 143؛ عبدالله محمود شحاته، پیشین، ص 55.
[4] . همان، ج 4، ص 211؛ همان، پیشین، ص 54.
[5] . همان، ج 6، ص 69؛ همان، ص 110؛ بهاءالدین خرمشاهی: پیشین، ص 126.
[6] . محمد طاهر بن عاشور، پیشین، ج 7، ص 121؛ عبدالله محمود شحاته، پیشین، ص 132.
[7] . همان، ج 8، ص 5؛ همان، ص 54؛ بهاءالدین خرمشاهی: پیشین، ص 156.
[8] . محمد طاهر بن عاشور: پیشین، ج 9، ص 245؛ عبدالله محمود شحاته، پیشین.
[9] . همان، ج 10، ص 95؛ همان، ص 55، 183 ـ 184؛ دانشنامهی قرآن و قرآنپژوهی: به كوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج 2/ 1238.
[10] . محمد طاهر بن عاشور: پیشین، ج 11، ص 78؛ عبدالله محمود شحاته: پیشین، ص 55.
[11] . همان، ص 311؛ همان، ص 55، 223.
[12] . محمد طاهر بن عاشور: پیشین، ج 12، ص 197؛ خرمشاهی: همان، ص 1239.
[13] . محمد طاهر بن عاشور: همان، ج 13، ص 75.
[14] . همان، ص 177.
[15] . همان، ج 14، ص 5.
بخش قرآن تبیان
منبع :
قرآن در آینة پژوهش ـ عبدالمهدی جلالی