تبیان، دستیار زندگی
در این چند وقت اخیر به بهانه ی استقبال کم مخاطبین بعد از ایام مناسبتی از برنامه های تلویزیون ، فیلم ها و سریال هایی پخش می شود که در استاندارد های ابتدایی هم ضعیف هستند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هزینه ی گزاف برای سریال های تلویزیون


در این چند وقت اخیر به بهانه ی استقبال کم مخاطبین بعد از ایام مناسبتی از برنامه های تلویزیون ، فیلم ها و سریال هایی پخش می شود که در استاندارد های ابتدایی هم ضعیف هستند

هزینه ی گزاف برای سریال های تلویزیون

ایام نوروز یا ماه مبارک رمضان، سفره ی پدربزرگ یکی از دوستانم، همیشه پهن است و خلق الله، اطعام می شوند. اصلاً همه می دانند که پدربزرگ دوستم بیش از آن که به نام شناسنامه ای اش ،خطاب شود، به حاج آقا سفره دار معروف است. طعم غذاهای افطاری و شام و ناهارهای عید حرف ندارد.

از قضا یک روز ناهار چند روز بعد از عید فطر مهمان دوستم و پدربزرگش بودیم. فقط یک نوع غذا سر سفره بود و طعم غذا! هیچ تفاوتی با زمان های بارعام  ،نداشت. کیفیت غذا و سلیقه ی چیدن سفره فرقی نمی کرد. در عین سادگی همه چیز مرتب بود.

حالا بعد از تمام شدن نوروز و برنامه های نوروزی  تلویزیون و پخش سریال های جدید از تلویزیون ،اطعام کردن حاج آقا سفره دار، یادم می آید. با این تفاوت که بعد از سپری شدن ایام بارعام، باز هم چیزی از کیفیت کم نمی شود، اما برنامه های تلویزیون حکایت دیگری دارد.

حیرانی، مسیر انحرافی و دختری به نام آهو، از جمله سریال هایی هستند که بعد از نوروز 91 در جدول پخش برنامه های شبکه های مختلف قرار گرفته اند. حیرانی به کارگردانی کیوان علی محمدی و امید بنکدار از شبکه ی یک، دختری به نام آهو به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی از شبکه ی پنج و مسیر انحرافی ساخته ی بهرنگ توفیقی از شبکه ی سه.

برخی از منتقدین، نقدنویسی، در مورد فیلم ها یا سریال هایی که فاکتورهای استاندارد را رعایت نکرده اند، جایز نمی دانند. بنابر این عقیده، پرداختن به این دست کارها، نوعی اهمیت بخشیدن به آن هاست. در حالیکه نقد یک منتقد، نوعی توجه دادن مخاطب به کاری است که شاید ارزش دیدن نداشته باشد. اما در میان آراء آموزشی، نظریه ای هست که دیدن فیلم های سینمایی و تلویزیونی که در حد استاندارد نیستند، دست کم برای اهل فن یا نوآموزان سینما، خالی از فایده نیست. با دیدن نقایص و فهم اشکالات، راه اصلاح کردن، آموزش داده می شود. اما در مورد تلویزیون موضوع فرق می کند. تلویزیون تنها در حکم یک وسیله ی سرگرمی مطرح نیست. تلویزیون بیش از هر پدیده ی فرهنگی در ذهن مردم جامعه نقش دارد. و به همین علت، برنامه ریزی در قالب های کلی برای تلویزیون، اهمیت پیدا می کند.

برنامه های نوروز امسال به غیر از چند کار انگشت شمارچنگی به دل نمی زدند . در واقع برنامه ها درسطحی نبودند که توقع تماشاچی و منتقد را تا حدی بالا ببرند که بعد از آن هر چه نمایش داده شود ، مورد بی توجهی قرار بگیرد

شاید در پاسخ به این انتقاد، آن هم از روی دلسوزی بتوان گفت که طبیعی است برنامه هایی که بعد از مناسبت های ویژه، پخش می شود خیلی به چشم نیاید، ولی برنامه های نوروزی امسال به غیر از چند کار انگشت شمار، چنگی به دل نمی زدند. در واقع برنامه ها در سطحی نبودند که توقع تماشاچی و منتقد را تا حدی بالا ببرند که بعد از آن هر چه نمایش داده شود، مورد بی توجهی قرار بگیرد.

علاوه بر این، پاسخ جانبدارانه ی دیگر به نقد این گونه برنامه ها، طبیعی بودن هزینه ی کمتری است که برای این برنامه ها اختصاص داده می شود. اما با نگاه اجمالی به ترکیب عوامل و بازیگران مجموعه های یاد شده و موقعیت های تصویربرداری و آنچه از امکانات تولید در قاب تصویری آن ها، مشخص است، این گمان، معتبر نخواهد بود. ترکیب بازیگران این سه سریال (حیرانی، مسیر انحرافی و دختری به نام آهو)، ترکیبی شناخته شده است حتی در مورد هزینه ها با توجه به طولانی بودن دوران تولید هر کدام،  تصور بودجه ی اندک، قابل قبول نخواهد بود. به عنوان مثال مسیر انحرافی در مدت پاییز و زمستان سال تازه گذشته ساخته شده است. بسیاری از بازیگرانی که در آن ایفای نقش می کنند خود به تنهایی می توانند باعث موفقیت فیلم یا  مجموعه ای باشند.

هزینه ی گزاف برای سریال های تلویزیون

در مورد دختری به نام آهو، موضوع فرق می کند. با توجه به تیتراژ و زمان وقوع داستان، گویا سریال برای نوروز ساخته شده است و لابد به جهت همین سطح نازل کیفی در زمان تعطیلات عید، پخش نشده و به بعد از ایام نوروز موکول شده است. البته پیش از این هم چنین نمونه هایی بوده اند. به عنوان مثال سریال اشک ها و لبخندها ساخته ی حسن فتحی با بازی مهدی هاشمی و گوهر خیراندیش و هومن برق نورد، قرار بود در نوروز پخش شود و این طور نشد، سریالی که از نظر سطح کیفی و استانداردهای دراماتیک به عقیده ی خیلی ها ، از دیگر کارهای فتحی بهتر بود، ولی مورد بی مهری قرار گرفت ، شاید به جهت همان ،زمان نامناسب پخش بود که در پیک جذب مخاطب قرار نگرفت.

نکته ی بسیار مهم دیگر، شیوه ی انتخاب سازندگان مجموعه های تلویزیونی است.

گروه های سازنده در هر سه مجموعه ی حیرانی، دختری به نام آهو و مسیر انحرافی، تجربه هایی در سینما دارند. فیلم های این کارگردان ها، نه در جذب مخاطب موفق بوده اند و نه نظر منتقدین و اهالی سینما را تأمین کرده اند. در مورد کیوان علی محمدی و امید بنکدار در کارهای سینمایی شان بر شاکله ی سینمایی مفهومی و آوانگارد سعی می شود. مفهومی که مبهم و سرانجام نامفهوم است و نوگرایی که صرفاً در قاب بندی های نامتجانس بدون هیچ نشانه ی زیبایی شناسی، اعمال می شود، یا مثلاً فیلم های قدرت الله صلح میرزایی در سینما که قرار است نوعی  کمدی سرگرم کننده باشد ، به مجموعه ای از شوخی های بی مزه تبدیل می شود، با این وجود با صرف هزینه های گزاف امکان ساخت سریال برایشان فراهم می شود. این توقع از برنامه ریزان تلویزیون وجود دارد که در مورد سریال های تلویزیونی فارغ از این که پخش مجموعه در چه زمانی خواهد بود، نظارت های کیفی، ضابطه مند باشد و بر اساس رابطه صورت نگیرد.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان