ریاست جمهورى

كتاب: زندگینامه مقام معظم رهبرى، ص 184
گردآورى و تدوین: مؤسسه فرهنگى قدر ولایتمقام معظم رهبرى كه تازه از بیمارستان مرخص شده بودند، تنها با اصرار دوستان متعهد خود، حاضر به داوطلبى پست ریاست جمهورى شدند.بعضى از دوستان حتى به ایشان اظهار مىكنند كه اگر این مسؤولیت را قبول نكنید، پیش خداى متعال ممكن است پشیمان شوید كه چرا این ماموریتخدایى را قبول نكردهاید.این حرف معظم له را تكان مىدهد و براى خاطر خدا قبول مىكنند. (1)
ملتبزرگ ایران، پس از تجربه تلخ ریاست جمهورى بنى صدر و هوشیاریى كه از این رهگذر و انفجار حزب جمهورى اسلامى و مقر ریاست جمهورى رجایى به دست آورده بود، در تاریخ 13 مهرماه 1360، یكپارچه در راىگیرى ریاست جمهورى شركت نمود و با راى قاطع، حضرت آیت الله خامنهاى را به ریاست جمهورى خود برگزید.حضور 996/846/16 نفر در انتخابات سومین ریاست جمهورى اسلامى ایران و راى 972/007/16 نفر به آیت الله خامنهاى كه با 01/95 درصد، بالاترین نسبت را در تمامى انتخابات ریاست جمهورى تاكنون به خود اختصاص داده است، یكپارچگى مردم در صحنه و اعتماد عظیم آنان را به ادامه انقلاب اسلامى و خط امام در شخص آیت الله خامنهاى، بخوبى نشان مىدهد.یك روز پس از اعلام نتایج انتخابات، شوراى نگهبان اعتبارنامه ایشان را تایید و در روز 17 مهرماه، همزمان با عید سعید «فطر» حكم ریاست جمهورى معظم له توسط حضرت امام خمینى قدس سره تنفیذ شد.
متن حكم تنفیذ به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها
گرچه دست جنایتكاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنى را از ملت مجاهد ایران گرفت و یكى از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او و او را از خدمتبه ملت محروم كرد و گمان كرد كه با ترور اشخاص، ملتبه پاخاسته، از تصمیم خود عقب مىنشیند و در خدمتبه اسلام بزرگ، سستى مىورزد و در نتیجه راه براى قدرتهاى چپاولگر باز مىشود، ولى شركتبىسابقه مردم كشور، امید بدخواهان را مبدل به یاس و طمع آزمندان را براى همیشه برید.
امریكا و تروریستهاى پیوسته و وابسته به آن، با تبلیغات خود، ملتشریف ایران و ارتش وفادار به اسلام را از هدف بزرگ اسلامىشان منحرف معرفى مىنمایند و وسایل ارتباط جمعى غرب، خصوصا امریكا و صهیونیسم براى جهانخواران و مزدورانشان كاخهاى سفید خیالى ساخته تا با شكست ایران در انتخابات، به سوى ایران مهد شیر زنان و شیر مردان هجوم آورده و با محو اسلام، حكومتسلطنتى یا جمهورى دموكراتیك خلق برقرار و كشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان، خصوصا امریكا قرار دهند. ولى شركت عمومى ملتشجاع و متعهد در انتخابات و پیروزیهاى پى در پى قواى مسلح در جنوب و غرب، و حضور مداوم ملت در سرتاسر كشور از طرفى و از طرف دیگر سركوبى اشرار وطنفروش در داخل و پشت جبهه، و به انزوا كشاندن ملىگرایان پیوسته به امریكا، كاخهاى تخیلى آنان را فرو ریخت.
خداوند متعال بر ما منت نهاد كه افكار عمومى را براى انتخاب رئیس جمهورى متعهد و مبارز و در خط مستقیم اسلام، و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود كه امید استبا حسن تدبیر و كمك قواى سهگانه و پشتیبانى ملتبزرگ، مشكلات یكى پس از دیگرى، رفع و احكام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح كشور اجرا گردد.
این جانب به پیروى از ملت عظیم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفكر و دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقاى سید على خامنهاى - ایده الله تعالى - راى ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب نمودم.و راى ملت مسلمان متعهد و تنفیذ آن محدود استبه این كه ایشان به همان نحو كه تا كنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حكم قرآن كریم «اشداء على الكفار رحماء بینهم» بودهاند، از این پس نیز به همان تعهد باقى باشند و از طریق مستقیم انسانیت و اسلام انحراف ننمایند، كه ان شاء الله نمىنمایند، و در این موقع خطیر كه بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهاى ابرقدرتها، خصوصا امریكاى جنایتكار با هر وسیله مىخواهند ملت و دولت و مجلس و دادگاههاى ایران را متهم كنند و به گمان فاسد خود، تزلزلى در اركان جمهورى اسلامى ایجاد نمایند، لازم است رئیس جمهورى با كمك همه ارگانهاى جمهورى اسلامى و با تشریك مساعى یكدیگر، جریانات امور را به طورى هماهنگ و موافق اسلام كنند كه بهانه را از دستبدخواهان بگیرند، گرچه بسیارى از آنان، با احكام اسلام و حدود و تعزیرات آن موافقت ندارند.
آقاى رئیس جمهور و سایر دستاندركاران و دولتمردان در جمهورى اسلامى، باید بدانند كه ملتشریف ایران بر همه آنان حجت و منت دارند، چرا كه این ملت فداكار است كه در اول انقلاب، با نثار خون جوانان خود و زحمات طاقتفرسا پیروزى را به دست آورد و همه را از زندانها و تبعیدها و انزواها و اختناقها نجات داد، و حكومت را از ستمگران بازستاند و به آنان تحویل داد و همین ملت است كه از اول پیروزى تاكنون، در صحنه بوده و از كشور و ارتش و سپاه و سایر قواى مسلح و دولت و مجلس و شوراى عالى قضایى و دادگاهها پشتیبانى نموده و با كمك و همت همین ملت، دشمنان داخل و خارج را سركوب و حزب الله را به جاى احزاب و گروههاى شیطان نشاند، و هم اینانند كه با شوق و شعف، به آقاى رئیس جمهور بیش از شانزده میلیون راى دادند و بر كرسى ریاست جمهورى نشاندند، و هم اینانند كه به خواستخداوند تعالى قادرند كشور را حفظ و از شر شیاطین نجات دهند و اینانند كه بر همه ماها و شماها حق دارند و همه مىبایست دین خود را به آنان ادا كنیم، و در خدمت ملت، خصوصا مستضعفین كه سنگینى این جمهورى بر دوش آنان بوده و بدون كوچكترین توقعى در خدمت اسلامند، با جان و دل كوشا باشیم.و مادام كه همه ما و شما در خدمت مردم هستیم، آسیبى به جمهورى اسلامى وارد نمىشود و ملتبزرگ و بیدار و در صحنه، جواب همه یاوه سرایان و زورگویان را مىدهد.
از خداوند متعال پیروزى اسلام و مسلمین را خواستارم. (2)

و السلام على عباد الله الصالحین روح الله الموسوى الخمینى آیت الله خامنهاى در مراسم تنفیذ حكم اولین دوره ریاست جمهورى خویش به دست مبارك حضرت امام خمینى قدس سره، در بیانات كوتاهى به اصول انقلاب اسلامى و تعهدى كه براى تداوم این اصول به عهده خویش مىبینند، اشاره مىكنند كه حقیقتا بر این تعهدات استوار مىمانند و رضایت امام راحل عظیم الشان و لتبزرگوار ایران و خداوند تبارك و تعالى را تحصیل مىكنند:
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به روان پاك همهى شهداى اسلام و انقلاب اسلامى ایران، و با سلام بر امام عزیز و بزرگوار و با سپاس از مردم مقاوم و مبارز و خستگىناپذیر ایران كه با حضور یكپارچه و شركتبىسابقهى مردم ما در انتخابات روز دهم مهرماه، یك بار دیگر شبكههاى تبلیغاتى وابسته به صهیونیسم و امپریالیسم جهانى را كه با تبلیغات زهرآگین خود، كمر به انهدام انقلاب اسلامى بستهاند، رسوا و بى اعتبار ساخت و جهانیان با اعجاب و تحسین، ملتى را دیدند كه به رغم همه توطئههاى داخلى و خارجى، محكم و استوار در صحنه حاضر است و تصمیم راسخ دارد كه تا پیروزى كامل انقلاب خویش، لحظهاى از پاى ننشیند.شركت نزدیك به 17 میلیون مردم ایثارگر و خداجوى میهن اسلامى ما در انتخابات اخیر و مهمتر از آن، اتفاق نظر بیش از 15 میلیون از آنان در یك شخص، بعد الهى این انقلاب را بار دیگر آشكار ساخت كه: «لو انفقت ما فى الارض جمعا..» . (3)
لیكن این وحدت امید آفرین كه مردم ما در روز دهم مهر ماه از خود نشان دادند، پاسخى شایسته و سزاوار طلب مىكند و اینك بر ماست كه قدر و ارزش این اعتماد عمومى را بدرستى بشناسیم و مطمئن باشیم كه تا در راه خدا و در راه اسلام گام بر مىداریم، آراء و اعتماد مردم پشتوانه راه و كار ماست و اگر جز این باشد، رشتهى این پیوند از هم مىگسلد و آن محبتیكپارچه و برخاسته از دل و جان، به سردى و تدریجا به نفرتى كوبنده بدل مىشود، كه هرگز چنین مباد! ما به روشنى مىدانیم كه مردم پاكدل و بىآلایش ما در روز دهم مهرماه نه به یك شخص، بل به خط و جریانى راى اعتماد دادند كه مشخصههاى بارز آن، وفادارى به اسلام و انقلاب و خدمتگزارى به محرومان و مستضعفان است، و من اینك در این محضر شریف، در پاسخ به محبت و اعتماد یكپارچهى مردم، اعلام مىكنم كه به سهم خویش در راه استقرار حاكمیت اسلام كه خواست ملت انقلابى ماست، تا پاى جان ایستادهام، همانند یاران دیگرى كه در قربانگاه عشق به خدا و خلق، جان دادند و به عهد و پیمان خویش وفا كردند «و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» . (4)
اكنون كه ملت ایران با راى قاطع خویش، مرا به ریاست جمهورى اسلامى برگزیدهاند، به عنوان امین ملت، اولا با روح رجائى خالى از خشم و نفرت، و با احساس عطوفتى خالصانه و صمیمى، اعلام مىكنم كه در جمهورى اسلامى و در آغوش این ملتبزرگ و مبارز، براى همهى خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و همهى دوستداران راستین خدا و خلق، جایگاهى مناسب و سزاوار براى خدمت وجود دارد.پس به همهى آنها كه به امید سرابى واهى، از مردم و جامعهى خویش بریدهاند، مىگویم به آیندهى مردم بپیوندید، قطرهاى در میان دریاى خروشان خلق باشید، قید و بندهاى منیتهاى فردى و گروهى را از روح و جان خویش بگسلید. جفاكاران بر مردم صادق و مهربان و مظلوم، بیش از این جفا نكنند و در قبال ملتى رشید و جوانمرد، به رشادت و جوانمردى عمل كنند.اگر چنین شود، این همه عزیز و محبوب ملتاند و اگر جز این باشد، منفور و مطرود خدا و مردم «و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكه»(5) ثانیا، كشور ما سالیان متمادى در معرض چپاول و تاراج فرهنگى و سیاسى و اقتصادى ابرقدرتها قرار داشته است. استكبار جهانى در پى سالهاى سال، شیرهى جان ملت ما را مكیده است.اكنون ملت ما مىخواهند در عرصهى جهان، با قطع كامل وابستگیها و با اجراى شعار نه شرقى و نه غربى، طرحى نو درافكند، من نیز به پیروى از رهبر بزرگوار و در كنار این مردم، این راه را با استوارى و گستاخى خواهم پیمود، با اطمینان كامل به این كه پیروزى از آن ملت ماست، چرا كه انقلاب ما، انقلاب محرومان و مستضعفان است و وعدهى الهى، قاطع و درست است كه «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض..» . (6)
ثالثا، امیدوارم و از خدا مىخواهم و همه كوشش خود را به كار مىبرم تا دورهى جدیدى كه اكنون در جمهورى اسلامى ایران آغاز مىشود، دورهى خدمتبه محرومان و مستضعفان و دورهى تجلى كامل ارادهى باریتعالى در قطع ریشهى استكبار و استضعاف اجتماعى و اقتصادى داخلى در میهن اسلامى ما باشد و از خدا مىخواهم كه مرا در انجام تعهداتى كه قانون اساسى بر عهدهام نهاده است، یارى فرماید.از روح پاك محمد مصطفى صلى الله علیه و آله و سلم و ارواح طیبهى ائمه هدى علیهم السلام و انفاس قدسیه پاكان و نیكان در راه خدمتبه مردم و ترویج دین و اخلاق و گسترش عدالت و حفظ حرمت و حیثیت انسانى و اجراى كامل تعالیم اسلام مدد مىطلبم و از امام عزیز و بزرگوار، به خاطر عطوفتى كه پیوسته در حق این شاگرد و مرید خویش مبذول فرمودهاند و از مردم مهربان و پاك طینتبه خاطر اعتماد بىسابقهاى كه در حق این خدمتگزار و برادر خویش ابراز داشتهاند، تشكر مىكنم.و السلام علیكم و رحمه ا...و بركاته. (7)
حضرت آیت الله خامنهاى سكان اجرایى كشور را در دست توانمند و انقلابى خود گرفت.معظم له، مهندس «میر حسین موسوى» را براى پست مهم نخست وزیرى برگزید.
دوره اول ریاست جمهورى آیت الله خامنهاى، با جنگ و محاصره اقتصادى توام بود و یك كار سخت و طاقتفرسا را در بعد داخلى براى انتظام جمهورى اسلامى و هماهنگى نهادها و ارگانهاى آن با مساله اصلى، یعنى جنگ و مقابله با ضد انقلاب، منافقین و لیبرالها ایجاب مىكرد و در بعد خارجى، معرفى انقلاب و مواضع نظام، بخصوص در زمینه جنگ تحمیلى و ضد استكبارى و ضد صهیونیستى، و حمایت از مستضعفان و محرومان را طلب مىكرد.آیت الله خامنهاى با مشكلات جسمى كه داشتند، مجدانه در هر دو بعد، یك كار پیگیر، مستمر و دقیقى را شروع كردند و موفق به ارائه چهرهاى با صلابت و پیروز، و مورد رضایت امام عزیز از نظام جمهورى اسلامى، شدند.مقام معظم رهبرى در ارزیابى خود از دوره اول ریاست جمهورى، در زمینه هماهنگى مىفرمایند:
فراموش نمىكنم كه چند ماهى از شروع مسؤولیت من گذشته بود و على رغم حالتبیمارى و ضعف جسمى ناشى از آن حادثه كه كار و تلاش شبانهروزى خیلى وسیعى داشتیم، چند نفر از سران كشورها در این جا میهمان ما بودند و یكى از آنها كه در اوایل نظام جمهورى اسلامى، شاید حداقل دوبار به ایران سفر كرده بود، مىگفت این اولین باریست كه من احساس مىكنم كشور شما رئیس جمهور و دولت و وزرا و دستگاههاى همكار و همخوانى دارد و این نظم را در كشور شما من براى اولین بار مشاهده مىكنم.و شاید هفت الى هشت ماهى بیشتر از شروع مسؤولیت ما نگذشته بود كه این حرف به من زده شد، در حالى كه حقیقت هم همین بود، چون در آن روزها بحمد الله ما توفیق پیدا كردیم هر كدام از نهادهاى گوناگون كشور را در جاى خودشان مستقر و تثبیت نموده، روابطشان را با همدیگر منظم كنیم و براى جلوگیرى از دخالت دستگاهى در حوزهى كار دستگاه دیگر، اقدام لازم معمول داریم تا همه به مسؤولیت قانونى خود متوجه شوند و این از پیشرفتهایى بود كه بحمد الله تا كنون داشتهایم و به همین طریق هم تا به امروز این پیشرفت ادامه دارد. (8)
در زمینه كمك به كارهاى اجرایى و گشودن گرهها مىفرمایند:
اما نوع دیگر از كارهایى كه انجام گرفته، كمك به مسؤولان كشور در گشودن گرههاى اجرایى است و در موارد متعددى به درخواست مسؤولان یا آقاى نخست وزیر در كار اجرایى كشور شركت داشتیم و در مواردى كه ناهماهنگیهایى بین بعضى از مسؤولین و وزرا وجود داشته، در موارد فراوانى كه در مسائل ستاد انقلاب فرهنگى مشكلاتى بود و اختلافاتى بین وزارت و بین ستاد یا جهاد دانشگاهى وجود داشت، جلسات متعددى در دفتر ما تشكیل مىشد كه به این مسائل مىرسیدیم. (9)

آیت الله خامنهاى در گزارش خود از عملكرد دوره اول ریاست جمهورى در زمینه مسائل سیاستخارجى مىفرمایند:
در مسائل سیاستخارجى كه فعالیتبسیار گستردهاى در این قسمتبود و من در این مدت 185 جلسه با شخصیتهاى سیاسى و نمایندگان سیاسى خارجى داشتم، و حدود هزار و سیصد نامه و پیام به سران كشورها و رؤساى جمهور در این مدت فرستادم كه متقابلا پیامهاى زیادى هم دریافت كردیم و من آنها را در این آمار نیاوردم.در موارد خاصى خود، آقاى نخست وزیر درخواست مىكردند جلساتى داشته باشیم كه از این قبیل موارد هم زیاد وجود دارد. (10)
در زمینه مسائل فرهنگى و فعالیتشوراى عالى انقلاب فرهنگى، تلاش معظمله در مدت كمى بیش از شش ماه كه از تشكیل آن به دستور امام (ره) مىگذشت، تشكیل 31 جلسه فشرده بوده است كه طى آنها مباحث كلان فرهنگى كشور و اتخاذ سیاست مشخص و هماهنگ در سطح كشور و اتخاذ تصمیمات مناسب انجام شده است.در زمینه مسائل اقتصادى مىفرمایند:
جلسات ویژهى شوراى اقتصاد در سال 62 بود كه حدود 9 ماه طول كشید و ما در سال 62 فكر كردیم براى مبارزه با وضع بد توزیع و گرانى اشیاء و موادى كه مورد احتیاج مصرفى مردم هست و نابسامانى وضع كالا، كلا لازم استیك همكارى گستردهاى را با دولتبكنیم.این جلسات در اینجا تشكیل مىشد و حدود 31 جلسه طولانى بود كه گاهى سه ساعتیا بیشتر مىشد و افرادى از شوراى اقتصاد و افراد خارج از شوراى اقتصاد از مسؤولین بالاى كشور شركت مىكردند، و بنده هم بودم و سیاست گذاریهایى در اینجا شد كه شاید بشود بگویم در آن مدت، مهمترین مسائل اقتصادى كشور، بحث و حل و فصل شد. (11)
تشكیل جلسات متعدد شوراى امنیت كشور، جلسات متعدد بیش از 150 جلسه با رؤساى سه قوه كه هماهنگى آن با ریاست جمهورى است، براى سیاستگذارى در مسائل مختلف كشور و هماهنگى قوا در آنها از جمله كارهاى سنگین معظمله در چهار سال اول ریاست جمهورى است.در زمینه برنامهریزى كشور و تهیه برنامه كلان پنجساله و بیستساله مىفرمایند:
جلسات شوراى برنامهریزى سال 61 است كه ما در مملكت احتیاج به برنامه داشتیم و دولت در صدد برآمد تا یك برنامهى كلان براى پنجسال و طرحى براى برنامهى بیستساله تهیه كند.این در سال 61 شروع شد و جلسات ابتدایى این شورا در دفتر بنده تشكیل مىشد كه من مرتب تقریبا در آنها شركت مىكردم، یعنى من در حدود هشت جلسه شركت كردم كه در این هشت جلسه، سیاستهاى برنامهریزى مطرح مىشد و وزراى محترم و بعضى از شخصیتهاى دیگر كه در مسائل گوناگون صاحب نظر بودند، شركت مىكردند و مسائل دینى و مسائل اقتصادى، یا فرهنگى و سیاستهاى برنامهریزى در آنها طرح مىشد. (12)
در خصوص مسائل دفاع كه شوراى عالى دفاع تحت ریاست معظمله وظیفه سنگینى به عهده داشت، مىفرمایند:
جلسات شوراى عالى دفاع است كه براى همهى بینندگان عزیز تقریبا روشن است و ما 52 جلسه شوراى عالى دفاع داشتیم و در این جلسات، مسائل گوناگونى مطرح شده است كه بسیار جلسات پربار و پربركتى بوده، و همانطور كه مىدانید اعضاى جلسه شوراى عالى دفاع، یكى از بالاترین سطوح مسؤولین كشور، مثل نمایندگان امام، نخست وزیر، فرماندهان عمدهى سپاه و ارتش و وزرا و افرادى هستند كه در تصمیمگیریها شركت مىكنند و در مواردى هم، افراد دیگرى شركت مىكردند. (13)
از وظایف مهم دیگر ریاست جمهورى، شركت در جلسات هیات دولتبراى حل و فصل مسائل اساسى و مهم كشور است.آیت الله خامنهاى در این خصوص، عملكرد خویش را در دوره اول تشریح مىفرمایند:
شركت در جلسات هیات دولتبراى مسائل مهم است كه البته هیات دولت، هفتهاى دو جلسه تشكیل مىدهد.لكن بنده به طور متوسط تقریبا ماهى یكبار در جلسهى هیات دولتشركت مىكنم و البته در سالهاى مختلف فرق داشته است.در بعضى از سالها متوسطش بیش از ماهى یكبار بوده، در بعضى سالها كمتر.اما شاید نزدیك به یك سال است كه حداقل ماهى یكبار در جلسات شركت مىكنم و اینها جلسات معمولى هیات دولت نیست، بلكه آن جلساتى است كه در آنها مسائل مهم و اساسى بحث مىشود و ارتباط به سیاستگذارى دارد كه فهرست مسائل مهم جلساتى را كه با حضور بنده تشكیل شده، این جا آوردم و تعدادى از آنها را مىخواهد تقدیم مجلس بشود، بحث مهم الگوهاى مصرف اسلامى، مسالهى نقدینگى، مسالهى كسر بودجه و مسائل مربوط به بودجه، مسالهى مشاركت مردم در امور، - بعد از آنى كه امام به این مساله امر كردند و صریحا در پیام 22 بهمن و همچنین در دیدار با هیات دولت در شهریور 63 فرمودند - مسالهى وضعیت صنعت كشور، مسالهى آمایش سرزمین كه یكى از مسائل اصولى و بنیادى ماست، مسالهى كیفیت در تولیدات و مصنوعات ما و كنترل كیفیت (همان بحث مؤسسهى استاندارد)، مسائل بانك مركزى و گزارش ارزى و وضعیت ذخایر.مسالهى صدور نفت و تامین فرآوردههاى نفتى، مسالهى انرژى اتمى، مسالهى مهاجرت، مسالهى كشاورزى با مسائل دیگر...اینها عمدهترین مسائلى است كه ما هنگام شركت در جلسات هیات دولت، اینها را از پیش، از آقاى نخست وزیر و هیات دولتخواستیم تا روى آن كار كنند و در آن جلسه بحث كنیم، و به یك نتایجخوبى برسیم، كه مجموعا 45 جلسه این چنینى ما با هیات دولت در این چهار سال داشتیم. (14)
دوره دوم ریاست جمهورى
در مرداد ماه سال 64، انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهورى برگزار شد.در این دوره نیز مقام معظم رهبرى، بنا به توصیه دوستان و تكلیف حضرت امام (ره) نامزد شدند.با توجه به حجم بسیار پایین تبلیغات و اقتضاى زمان كه مردم نسبتا احساس ضرورت كمترى براى حضور در پاى صندوقهاى راى مىكردند، تعداد 630/244/14 نفر از مردم در انتخابات ریاست جمهورى شركت نمودند و مقام معظم رهبرى با 870/203/12 راى و كسب 67/85 درصد آراى مردم به ریاست جمهورى ایران انتخاب شدند. این راى توسط حضرت امام خمینى قدس سره تنفیذ گردید و حضرت آیت الله خامنهاى براى چهار سال دیگر ریاست قوه اجرایى كشور را در دست پرتوان و با صلابتخود گرفتند.من دو دوره به ریاست جمهورى انتخاب شدم.در هر دوره من قبول نمىكردم.در دورهى اول، من تازه از بیمارستان آمده بودم. (15)
در عین حال، دوستان گفتند اگر قبول نكنى، این بار بر زمین مىماند، كسى نیست، ناچار شدم.در دورهى دوم هم خود امام (ره) به من فرمودند كه بر تو متعین است.من رفتم خدمت ایشان گفتم: «آقا من قبول نمىكنم، این دفعه دیگر من به میدان نمىآیم.» گفتند: «بر شما متعین است» .یعنى واجب است، واجب كفایى نیست.متعینا بر شما واجب است، عینى است.
اگر بر من واجب عینى باشد، از زیر هیچ بارى دوش خود را خالى نمىكنم. (16)
یكى از فصلهاى پرشور دوره دوم ریاست جمهورى حضرت آیت الله خامنهاى، عزیمتبه نیویورك (مقر سازمان ملل متحد) براى شركت در چهل و دومین جلسه اجلاس عمومى آن سازمان در اواخر شهریور سال 66 مىباشد.معظم له با سخنرانى توفنده و مهم خود، مواضع جمهورى اسلامى را در برابر امریكا و دنیاى استكبارى، با قویترین بیان و استدلال برشمردند و یاد سخنرانى شهید بزرگوار، محمد على رجایى، رئیس جمهورى شهید را زنده كردند.مقایسه این بیانات با سخنرانیهاى قبل و بعد رؤساى جمهورى اسلامى ایران، نشانههاى بزرگى از عظمت روحى و توكل عظیم و تبعیت مثال زدنى ایشان از حضرت امام خمینى قدس سره را براى مشتاقان روشن مىكند.
معظم له، همچون امام راحل قدس سره، بىتوجه به خوشامد یا بدآمد دنیاى استكبارى و تبعات آن، ضمن طرح اندیشه الهى اسلام و ویژگیها و رهآوردهاى پربركت اسلام، ویژگیهاى بارز انقلاب اسلامى و مواضع اصولى آن را مطرح كرده، سپس به مساله جنگ مىپردازند و آنگاه فهرستبلندبالایى از دشمنیها و تجاوزات امریكا را عنوان مىكنند.
بروشنى مىتوان فضایى را كه این سخنان در مقر سازمان ملل متحد به وجود آورد، متصور شد.امریكا و صهیونیسم بیشترین ضربه را از این افشاگرى جهانى و مستقیم خوردند و خروج نمایندگان آنان، خشم این رژیمها را بر ملا ساخت.مقام معظم رهبرى در خاطرات خود، به انعكاس این نطق اشاره فرموده و یك نمونه از آن را بیان مىفرمایند:
این خاطره را بارها نقل كردهام كه در یكى از مجامع بین المللى كه نطق خیلى پرشورى در آنجا علیه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنیا ایراد كردم و امریكا و شوروى را در حضور بیش از صد هیات نمایندگى و رؤساى دولتها، به نام كوبیدم و محكوم كردم، بعد از آن نطق، عدهى زیادى آمدند، تحسین و تصدیق كردند و گفتند: «همین سخن شما درست است!» یكى از سران كشورها كه یك جوان انقلابى بود - و البته بعد هم او را كشتند - نزد من آمد و گفت: همهى حرفهاى شما درست است، منتها من به شما بگویم كه به خودتان نگاه نكنید كه از امریكا نمىترسید، همهى اینهایى كه در اینجا نشستهاند، از امریكا مىترسند! بعد سرش را نزدیك من آورد و گفت: «من هم از امریكا مىترسم! .» هیبت ابرقدرتى ابرقدرتها، همیشه بیشترین مشكلات آنها را در دنیا حل مىكرده و مىكند.در حقیقت، قدرت و سلاح و پول و سیاست و عقلشان، به مراتب كمتر از هیبتشان است.این هیبت آنهاست كه همه را مىترساند و جرات نمىكنند در مقابل آنها بایستند.حالا این ابرقدرت، با هیبتى قلدرانه كه خیلى هم واضح وارد كشورها مىشود و اوضاع را به نفع خود حل و فصل مىكند، یازده سال استبا ملت ایران كلنجار مىرود و با انقلاب مىجنگد، براى این كه بتواند این انقلاب را از بین ببرد و این نظام را نابود نماید، ولى نتوانسته است. (17)

از آنجا كه این سخنرانى مشتمل بر یك دوره تاریخ انقلاب اسلامى و وجود بسیارى از حقایق مربوط به آن مىباشد كه حاكى از مظلومیت اسلام و این ملت است، براى آگاهى و پندگرفتن نسل جوان، قسمتهاى عمده آن را در انتهاى كتاب در اختیار قرار مىدهیم.
از جمله سفرهاى دیگرى كه معظم له به خارج از كشور داشتند، سفرى بود كه به «كره شمالى» كردند.این سفر مورد توجه حضرت امام خمینى قدس سره قرار گرفت و به گفته مرحوم حاج احمد آقا خمینى (ره)، امام مشتاقانه این سفر را از سیماى جمهورى اسلامى ایران پى مىگرفتند و با ملاحظه استقبال مردم از ایشان و مذاكرات معظم له با مقامات كره شمالى، به صلاحیت آیت الله خامنهاى براى رهبرى اشاره فرمودند:
وقتى كه آیت الله خامنهاى در سفر كره [شمالى] بودند، امام گزارشهاى آن سفر را از تلویزیون مىدیدند.از آن منظره دیدار از «كره» ، استقبال مردم و با سخنرانیها و مذاكرات خود در آن سفر، خیلى جالب بود و امام گفته بودند (الحق ایشان شایستگى رهبرى را دارند) . (18)
حضرت امام (ره) با توجه به ویژگیها و شایستگیهاى بىچون و چراى آیت الله خامنهاى، علاقه وافرى به ایشان داشتند و به همین دلیل، خطاب به ایشان مىفرمودند:
هر موقعى كه تو به سفر مىروى، من مضطرب هستم كه برگردى، خیلى سفر نرو. (19)
سفرهاى آیت الله خامنهاى در داخل و خارج و بخصوص دیدارهاى بین المللى ایشان، رهآوردهاى بزرگى براى انقلاب اسلامى داشت.شناساندن انقلاب اسلامى و اصول اساسى و ارزشهاى والاى آن، حقانیت جمهورى اسلامى در دفاع مقدس علیه استكبار جهانى، تبیین مواضع جمهورى اسلامى نسبتبه مسائل مختلف جهانى، توضیح مسائل داخلى و زدودن شبههها و تردیدها از اذهان، تشریح انقلاب و دمیدن روح خودباورى و امید در مسلمانان و مستضعفان جهان و بالاخره انعكاس توجه و محبتحضرت امام قدس سره به مردم محروم، مسلمان و مستضعف جهان از یك طرف و انعكاس علاقهها و محبتها و تاسى مسلمانان و مستضعفان به راه امام و پیام روشن انقلاب از طرف دیگر، بخشى از این رهآوردهاست.معظم له در طول مسؤولیتهاى خویش به كشورهاى سوریه، لیبى، پاكستان، هند، چین، الجزایر، موزامبیك، انگولا، تانزانیا، زیمبابوه، یوگسلاوى (سابق)، رومانى و كره شمالى سفر فرمودهاند.
در خاطرات متعددى كه ایشان از این سفرها نقل كردهاند، نكات بسیار و برداشتهاى عالمانه و روشن براى عبرتگیرى وجود دارد و از توجه دقیق ایشان به نكات عبرتآموز دیدارها حكایت دارد.به دو، سه نمونه آن به خاطر همین نكات اشاره مىكنیم:
من به كشورهاى انقلابى جنوب آفریقا - كه پنج، شش كشورند - رفتهام و با رهبران انقلابى اینها دیدار كردهام و خانهها و قصرها و زندگى و ذهنشان را دیدهام، و ساعتها با آنها حرف زدهام و درست تجربهشان كردهام.دیدم همانگونه كه ما انتظار داریم - كه بیش از آن، اصلا نمىشود انتظار داشت - یك گروه با تفكر چپ، یك كودتاى نظامى كردهاند و یك حركت نظامى چریكى یا منظم انجام دادهاند.بعد هم قدرت را در دست گرفتهاند و جاى قدرتمندان قبل از خودشان نشستهاند.
قصرى كه قبلا حاكم پرتغالى در كشور موزامبیك در آن استقرار داشت و حكومت مىكرد، همان قصرى بود كه «سامورا ماشل» ، رهبر انقلابى موزامبیك - كه بعد هم كشته شد - در آنجا زندگى مىكرد.او از من هم در همان قصر پذیرایى كرد و من دیدم كه وضع با گذشته فرق نكرده است.در آن فرشى بود كه من مشغول نگاهكردن به آن شدم.گفت: «این، از آن فرشهایى است كه از زمان پرتغالیها مانده است.» دیدم نه فقط در همان قصر و در همان زندگى و در همان تشریفات زندگى مىكردند، بلكه به همان روش هم زندگى مىكردند! انگار نه انگار كه اینها یك گروه انقلابى و مردمیند، كه واقعا مردمى هم نبودند و اصلا در آنجا از مردم خبرى نبود.
ما وقتى مىخواستیم وارد سالن میهمانى بشویم، دیدیم در كنار در بزرگى كه این سالن را به سالن پذیرایى وصل مىكرد، دو نفر ایستادهاند، درست مثل غلامهاى افسانهاى در دربار سلاطین كه در آن، حاكم پرتغالى هم همانطور زندگى مىكرده است.واقعا دو نفر غلام سیاه بودند.حالا این دو نفر، سیاه بودند، اما دیگر غلام نبودند، چون خود حاكم هم از همان گروه بود.این دو نفر مامور با لباسهاى مشخصى، غلامگونه دو طرف در ایستاده بودند و باید طورى عمل مىكردند كه وقتى سلطان - یعنى همین رهبر انقلابى - با میهمانش كه من بودم، در مقابل این در مىرسیدیم، این دولت در به طور برابر و طاقباز، باز شده باشد و اینها در حال تعظیم باشند و همینكار را هم كردند! من لبخند مىزدم و نگاه مىكردم، بعد هم با او - كه خودش را مثل همان حاكم پرتغالى، با همان ژستها گرفته بود - وارد سالن میهمانى شدیم.همه جا همین طور بود.
مسافرتهایى كه من به خارج از كشور مىكردم، غالبا به همین كشورهایى بوده است كه به اصطلاح در آن جاها انقلابى اتفاق افتاده است.مثلا لیبى، الجزایر، موزامبیك، زیمبابوه، چین و كرهى شمالى، غالبا از این قبیل بوده است.ما زندگى و تفكر و رابطهى رجال و رهبران انقلابى با مردم را از نزدیك دیدهایم و لمس كردهایم.هیچ كدام از اینها، مصداقى براى آن مفهومى كه از یك انقلاب و حكومت مردمى در ذهنمان هست، نیست.لذا وقتى هم مىمیرند، تشییع جنازهشان، همان تشییع جنازهاى است كه براى سلاطین انجام مىگیرد، و نه چیزى بیشتر.از مردم خبرى نیست.مردم در هیچ قضیهاى از قضایاى این كشورها، نقش و حضور ندارند، چون در انقلابشان، مردم نقش و حضور نداشتند، كودتایى شده، حزبى سركار آمده، قدرت را به دست گرفته، رقبایش را از بین برده و گاهى سالها با هم رقابت كردهاند و جنگ قدرت به راه انداختهاند. (20)
خاطره دیگر:
انقلاب ما بر دوش مردم - به معناى واقعى كلمه - قرار دارد.همهى ماها شاهد این واقعیتبودهایم و هیچكس بین ما خبر بیشترى از نفر دیگر ندارد.جمهورى اسلامى هم، همینطور پیش آمد.رابطهى جمهورى اسلامى با مردم، با رابطهى كشورها و حكومتهاى دیگر، بكلى متفاوت است.مسؤولان درجهى یك كشور، رئیس جمهور، وزرا و دیگران و دیگران، مظهر مردمى بودنشان این نیست كه در كوچه و بازار راه بروند و مثلا خودشان گوشت و نانشان را بخرند.این طبیعى است كه علاقه و مراجعات و احتیاج و عشق مردم نمىگذارد.كسى كه اشتغال و كار دارد، باید هر دقیقهى وقتش، صرف كارهاى مهم بشود.معنا ندارد كه بگویند شما چرا مثلا ساعتهاى متمادى نمىروید در مسجدى بنشینید، تا مردم بیایند به شما مراجعه كنند! این، عملى نیست.مظهر رابطهى مردم با مسؤولان، اینها نیست.
دیدم بعضى از این بدخواهان و بددلان - اینهایى كه از اول انقلاب تا حالا، از هر فرصتى خواستند، استفاده كنند و نقیصهاى براى مسؤولان جمهورى اسلامى بتراشند.چند وقت پیش از این مطرح كرده بودند كه پادشاه سوئد، خودش با دوچرخه مىرود سبزى مىخرد.اى نادان! پادشاهى كه مسؤولیت نداشته باشد، مىتواند ساعتها مثلا در بازى فوتبال، یا در تماشاى فلان نمایش، یا در سایر كارهاى تفریحى، صرف وقت كند.
من به كشورى رفته بودم كه رئیس جمهور آن تشریفاتى و نخست وزیرش همه كاره - یعنى رئیس دولت و كشور - بود.از لحاظ تشریفاتى، رئیس جمهور در مراسم استقبال ما شركت كرده بود، بعد هم چند دقیقهاى با ما بود و سپس رفت و دیگر نیامد، و ما با نخست وزیر آن كشور، مشغول صحبت و مبادلهى نظر و مذاكره و قرارداد شدیم.
رئیس جمهور، اتفاقا كشیش بود.در آن چند لحظهاى كه با او بودم، از او پرسیدم كه شما چون كشیش هستید، آیا كلیسا هم مىروید و در حال ریاست جمهورى، مراسم مذهبى را انجام مىدهید؟ گفت: «نه، من اصلا وقت نمىكنم به كلیسا بروم! هفتهاى مثلا یك بار و یا گاهى چند هفته یك بار - حالا یادم نیست، او زمان دورى را معین كرد - كلیسا مىروم!» بعد صحبتشد، گفت: «من ورزش هم مىكنم و فوتبالیستم (تیم فوتبال داشت) .» گفتم: «شما فرصت مىكنید؟» گفت: «بله، من هر روز فوتبال بازى مىكنم!» یعنى با آن كه كشیش بود، اما وقت كلیسا رفتن نمىكرد، ولى هر روز ورزش مىكرد! رئیس جمهورى كه در مملكت كارهاى نیست، مىتواند ساعتها وقتخودش را براى فوتبال بازى كردن و شركت در بالماسكه و شركت در ماهیگیرى پاى فلان رودخانه صرف كند.این، مظهر مردمى بودن نیست.مظهر مردمى بودن ما این است كه امروز مردم بین خودشان و مسؤولان كشور، فاصلهى حقیقى احساس نمىكنند.این، نعمتبزرگى است.امروز اگر هر یك از آحاد این مردم، با رئیس جمهور این كشور ملاقاتى داشته باشد، احساس نمىكند كه با او فرق دارد.آن حالت اشرافیگرى و اوج كاذب طبقاتى كه شاید بتوانم بگویم در همهى حكومتها - تا آنجا كه ما مىدانیم - وجود دارد، در جمهورى اسلامى نیست.وزرا، جزو همین مردم معمولى كوچه و بازارند.آنها از یك خانوادهى اشرافى جدا نشدهاند، به مسند وزارت بیایند.به خاطر مسؤولیت و تخصص و آگاهى، آنها را از داخل دانشگاه، یا از فلان شغل آوردهاند و در راس وزارت گذاشتهاند.وقتى هم كه از كار منفصل مىشوند، باز سراغ همان شغل قبلیشان مىروند.
یك وقت چندى پیش - دو سال قبل از این - یكى از وزراى زمان ما، از وزارت كنار رفت.همان هفتهى بعدش، عیالش را روى موتور گازى نشاند و با خودش به نماز جمعه آورد! یعنى شان اجتماعى او، این است كه حتى یك پیكان ندارد كه زنش را در آن بنشاند و به نماز جمعه بیاورد.این، چیز خیلى مهمى است.
در دستگاههاى دیگر دنیا، یك وزیر، یا وزیر استیا مطرود و معدوم.یك وزیر، از یك خاندان اشرافى جدا مىگردد و مىآید وزیر مىشود.در گذشته، در ایران هم همینطور بود.وزرا و رجال دوران پهلوى، غالبا بازماندگان دورهى قاجار بودند.رژیم عوض شده بود، اما اینها فرزندان همانها بودند، یعنى بازماندگان همان خاندانهاى دوران قاجار، در دوران پهلوى باز امور در دستشان بود.
جمهورى اسلامى، انقلاب و نظام، كارش مردمى است و مردم از ریزترین كارها مطلع مىشوند، مگر آن چیزهایى كه گفتنش مفسدهاى بار بیاورد.در دوران جنگ، چیزهایى بود كه گفتنش مفسده داشت، لیكن در غیر این امور، هر چیزى كه اتفاق بیفتد، اول بایستى مردم در جریان قرار داده بشوند.در زمان امام (رضوان الله تعالى علیه) همینطور بود.هر وقتبنا بود كارى انجام بگیرد، با ایشان مشورت مىشد.از مطالبى كه ایشان مكررا مىفرمودند، این بود كه كارى كه مىكنید، طورى باشد كه بتوانید به مردم بگویید، یعنى قابل طرح براى مردم باشد.
معیارها، فهم و درك مردم از انقلاب است.نظام ما، نظام مردمى است، نه نظام حزبى كه ریسمانهایش به نقطهاى وصل است و در آن نقطه، یك حزب نشسته و هر كارى كه مىخواهد، انجام مىدهد.نخیر، اینجا اجزاى اصلى نظام، در تمام كشور - حتى در روستاها و شهرهاى دور افتاده و در بخشها - پراكندهاند. (21)
جالب است كه حضرت آیت الله خامنهاى همه توجه مسؤولان و مردم كشورها را در استقبال پرشكوه از ایشان و هیات همراه، و نفوذ نظرها، سخنرانیها و بیانات خود را در این سفرها، از عظمت و بزرگى حضرت امام خمینى قدس سره و ایستادگى و فداكارى ملت ایران مىدانند.
آن روزى كه او [حضرت امام قدس سره] به مردم خطاب كرد و مبارزه را شروع نمود، در بین علما و بزرگان و شخصیتهاى برجسته و انسانهاى لایقى كه بودند، انصافا هیچكس گمان نمىكرد كه مردم پشتسر كسى كه صاحب این دعوت و فریاد است، راه بیفتند. البته امام به مردم ایمان داشت و معتقد بود كه مىآیند، اما در عین حال، آن دریادلى از توكل به خدا و این كه من تكلیفم را عمل مىكنم، مىخواهند بیایند، مىخواهند نیایند، مهم بود.خداى متعالى هم قاعدهاى دارد: «من كان الله كان الله له» . (22)
«من اصلح فیما بینه و بین الله اصلح الله فیما بینه و بین الناس» . (23)
هركس بین خود و خدا را درست و اصلاح كند، خدا بین او و مردم را درستخواهد كرد.
در زندانهاى فلسطین، در گوشهى كشورهاى آفریقایى، در تونس و مراكش، تحت اختناق به نام او شعار مىدهند.چه كسى این كار را كرده است؟ ما تبلیغ كردهایم؟ آیا دستگاههاى تبلیغى مىتوانند بگویند كه این كارها را ما كردهایم؟ من هشتسال رئیس جمهور بودم، مىدانم كه در این مملكت چه خبر است.هیچ كس نمىتواند بگوید كه اسم امام را من در فلان جا بردم.اسم امام، خودش مثل سرازیر شدن آب در یك سرزمین صاف و مستعد رفت.نمىخواهد كسى آن را پارو بزند، خودش سرازیر مىشود و مىرود، تا چشنده و نوشندهى خودش را پیدا كند.
در ایام ریاست جمهورى، به یكى از كشورهاى آفریقایى سفر رسمى داشتم.از پلكان هواپیما كه پایین آمدم، دیدم كه رئیس جمهور آن كشور، مرعوب من شده است.این وضعیت، در چهرهاش كاملا آشكار بود.در ماشین تشریفاتى نشستیم، تا ما را به محل مهمانسرا ببرند.در ماشین دیدم كه این شخص، بدون آن كه خودش بخواهد، یك طرف نشسته و جرات نمىكند به صورت من نگاه كند! من با زحمت و با تبسم و خنده و نرمگویى، یواش یواش او را به صحبت آوردم.وقتى به ایران برگشتم، به امام گفتم، من در آن جا دیدم كه اینها در ما رشحهاى از وجود شما را مىبینند.
آن رئیس جمهور، در مقابل من كه این طور خاضع نبود - من كه كسى نبودم - او در مقابل امام خاضع بود، امامى كه مظهر انقلاب بود.آن شخص - كه نمىخواهم اسمش را بیاورم - نمىتوانستخودش را نگهدارد.او یك رئیس جمهور گردن كلفت و معروف حسابى هم است، از این آدمهاى خردهریز نیست، اما از هیات ایرانى، امام را مىدید و بویش را مىشنید. (24)

حضرت آیت الله خامنهاى، علاوه بر مسؤولیتخطیر ریاست جمهورى، مسؤولیتهاى دیگرى چون ریاستشوراى انقلاب فرهنگى، ریاستشوراى تشخیص مصلحت نظام، نایب رئیس شوراى بازنگرى قانون اساسى، ریاستشوراى سیاستگذارى كشور و عضویت در مجلس اول خبرگان رهبرى را نیز بر عهده داشتهاند كه بررسى عملكرد و نقش معظم له در هر یك از این مسؤولیتها خارج از حوصله این مجموعه است.
در ماههاى آخر حیات پربار و طیبه حضرت امام قدس سره مساله بازنگرى قانون اساسى و رفع اشكالاتى كه در آن بروز كرده بود، به امر حضرت امام (ره) انجام گرفتحضرت امام در حكمى، آیت الله خامنهاى را مامور تشكیل مجلس بازنگرى نموده و اعضاى مجلس و محورهاى مد نظر خویش در بازنگرى را مشخص فرمودند.مجلس بازنگرى تشكیل شد و تغییرات مورد نظر حضرت امام قدس سره در قانون اساسى انجام گرفت، ولى عمر مبارك ایشان براى اتمام آن كفاف نداد و پس از رحلت آن بزرگوار، رفراندوم عمومى انجام و مورد تصویب قاطع مردم متدین ایران قرار گرفت.
متن حكم حضرت امام خمینى قدس سره به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى ریاست محترم جمهورى اسلامى ایران دامت افاضاته از آن جا كه پس از كسب ده سال تجربه عینى و عملى از اداره كشور، اكثر مسؤولین و دستاندركاران و كارشناسان نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران، بر این عقیدهاند كه قانون اساسى با این كه داراى نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است، داراى نقایص و اشكالاتى است كه در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتداى پیروزى انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایى جامعه، كمتر به آن توجه شده است، ولى خوشبختانه مسالهى تتمیم قانون اساسى پس از یكى، دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن، یك ضرورت اجتنابناپذیر جامعه اسلامى و انقلابى ماست، و چه بسا تاخیر در آن، موجب بروز آفات و عواقب تلخى براى كشور و انقلاب گردد.و من نیز بنابر احساس تكلیف شرعى و ملى خود، از مدتها قبل در فكر حل آن بودهام كه جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن مىگردید.
اكنون كه به یارى خداوند بزرگ و دعاى خیر حضرت بقیة الله - روحى له الفداء - نظام اسلامى ایران راه سازندگى و رشد و تعالى همه جانبهى خود را در پیش گرفته است، هیاتى را براى رسیدگى به این امر مهم تعیین نمودم كه پس از بررسى و تدوین و تصویب موارد و اصولى كه ذكر مىشود، تایید آن را به آراى عمومى مردم شریف و عزیز ایران بگذارند.
الف - حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانى كه براى این مهم در نظر گرفتهام:
1- آقاى مشكینى 2- آقاى طاهرى خرم آبادى 3- آقاى مؤمن 4- آقاى هاشمى رفسنجانى 5- آقاى امینى 6- آقاى خامنهاى 7- آقاى موسوى (نخست وزیر) 8- آقاى حسن حبیبى 9- آقاى موسوى اردبیلى 10- آقاى موسوى خوئینى 11- آقاى محمدى گیلانى 12- آقاى خزعلى 13- آقاى یزدى 14- آقاى امامى كاشانى 15- آقاى جنتى 16- آقاى مهدوى كنى 17- آقاى آذرى قمى 18- آقاى توسلى 19- آقاى كروبى 20- آقاى عبد الله نورى كه آقایان محترم از مجلس خبرگان و قواى مقننه و اجراییه و قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت و افراد دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى به انتخاب مجلس انتخاب شدهاند.
ب - محدودهى مسائل مورد بحث:
1- رهبرى 2- تمركز مدیریت قوه مجریه 3- تمركز در مدیریت قوه قضائیه 4- تمركز در مدیریت صدا و سیما به صورتى كه قواى سه گانه در آن نظارت داشته باشند. 5- تعداد نمایندگان مجلس شوراى اسلامى 6- مجمع تشخیص مصلحتبراى حل معضلات نظام و مشورت رهبرى به صورتى كه قدرتى در عرض قواى دیگر نباشد 7- راه بازنگرى به قانون اساسى. 8- تغییر نام مجلس شوراى ملى به مجلس شوراى اسلامى.
ج - مدت براى این كار، حد اكثر دو ماه است.
توفیق حضرات آقایان را از خداوند متعال خواستارم. (25)
و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته روح الله الموسوى الخمینى 4/2/68
پىنوشتها:
1- روزنامه جمهورى اسلامى 3 مهرماه 62.
2- صحیفه نور جدید، ج 9، صفحههاى 90 و 91.
3- سورهى انفال آیهى 63.
4- سوره احزاب، آیه 23.
5- سوره بقره، آیه 195.
6- سوره قصص، آیه 5.
7- روزنامه جمهورى اسلامى 21/7/60.
8- مصاحبهها، ص 94.
9- مصاحبهها، ص 356.
10- مصاحبهها، ص 356.
11- پیشین.
12- پیشین، صفحه 355.
13- پیشین صفحه 355.
14- پیشین، صفحههاى 354 و 355.
15- بسترى شدن مقام معظم رهبرى در آن زمان، به خاطر سوء قصد منافقین به ایشان در مسجد «ابوذر» تهران بود كه منجر به مجروح شدن معظم له گردید و این رویداد یك روز پیش از حادثه انفجار مقر حزب جمهورى اسلامى و شهادت دكتر بهشتى و 72 تن از یاران امام بود.
16- روزنامه اطلاعات، 24/9/73.
17- حدیث ولایت، ج سوم، صفحههاى 233 تا 234.
18- روزنامه رسالت 16/3/68، به نقل از یادگار گرامى امام (ره) .
19- روزنامه رسالت 24/3/68.
20- حدیث ولایت، ج چهارم، صفحههاى 224 و 225.
21- حدیث ولایت، ج چهارم، صفحههاى 228 تا 230.
22- بحار الانوار، ج 85، ص 319.
23- بحار الانوار، ج 68، ص 366.
24- حدیث ولایت، ج ششم، صفحههاى 107 و 108.
25- صحیفه نور، ج 21، صفحههاى 122 و 123.
