رسالت حوزه و رسانه

حال که با رسانه و رسانه دینی و کارکردهای آن اشنا شدیم بیاد بدانیم حوزه به عنوان مرکز تبلیغ دین و مهمترین مبلغ اسلام باید از این وسیله قدرتمند به بهترین نحو استفاده کرده و رسالت خویش که رساندن پیام الهی به مردم است را انجام دهد.
فلسفه انزال کتب و ارسال رسولان آسمانی و اساساً طرح مسأله دین، وسیله ی است جهت رساندن پیام الهی به بشر. اصولاً رسول به همراه پیام است و کار ویژه رسول ابلاغ رسالت آسمانی است.
«ما علی الرسول الّا البلاغ » و سفیران الهی در راه ابلاغ پیام، انواع مصائب و مشکلات را به جان خریده اند و حتی بهترین هستی شان، یعنی ، جانشان را در این راه با خدا معامله کرده اند. و پس از آنان ، جانشینان و اوصیای آنان نقش پیام رسانی را بر عهده گرفته اند.
و در عصر غیبت کبری، عالمان دین که وارثان پیامبران مطرح شده اند، موظف به پیمودن این مسیر پر پیچ و خم هستند.
وظیفه عالمان دین و فارغ التحصیلان حوزه های علمیه تبلیغ و پیام رسانی و بر قراری ارتباط خلق با خالق است. باید توجه کنیم که، پیام رسانی منحصر به ذکر سخنرانی و ایراد خطبه نیست، بلکه باید از شیوه های گوناگون از قبیل سخنرانی، عمل بدانسته ها، مداحی، شعر، کرسی تدریس و نویسندگی و تدوین مقاله ، کتاب، استفاده از هنر و فیلم و ابزارهای روز همانند اینترنت،وبلاگ نویسی و ... جهت انتقال پیام الهی بهره جست.
لذا عالمان دین و مبلغان اسلامی باید از حضور در رسانه همانند، صدا و سیما، نگارش مقاله، تدوین کتاب و غیره نیز استقبال کنند و پیام آسمانی را در حدّ بسیار روان و ساده به مخاطبان القاء نمایند.
مقام معظم رهبری در دیدار طلاب، فضلا و مسئولان ردههای مختلف حوزه علمیه[1]، دو نکته بسیار مهم و کلیدی را به عنوان رمز بقا و پویایی این نهاد سرنوشت ساز مطرح کردند: اول، ضرورت دور اندیشی دوم، ضرورت تحول.
یکی از اساسی ترین گامها در این جهت، نگاهی دور اندیشانه و تحول گرا در زمینه تبلیغ و طراحی نظام جامع ارتباطی و تبلیغی پویا و متناسب با چشم انداز آینده رسانه هاست.
آیندهای که بر اساس واقعیات موجود و تحلیل دقیق مقام معظم رهبری، به شدّت عرصههای تبلیغی را در داخل و خارج از کشور، بر ما تنگتر و لزوم حضور حوزههای علمیه را صد چندان میکند.
حوزه علمیه، موقعیت و نقش رسانهای نیز پیدا میکند و همچنان که در تبلیغ سنتی دین مسئول است، در تبلیغ رسانهای و تعامل با رسانه ملی هم مسئولیت دارد؛ زیرا «صدا و سیما مسئولیت آموزش عمومی و ارشاد فرهنگی [و] سیاسی و تبیین مبانی اسلام و مقابله با توطئههای تبلیغاتی دشمن را با بهرهگیری از هنر اصیل و سالم بر عهده دارد.»[2] .
«رادیو و تلویزیون، اصلاً برای ساختن باب اسلام و انقلاب است و غیر این نیست. هیچ هدفی فراتر و بالاتر از این هدف وجود ندارد. ما میخواهیم روی مخاطب خودمان اثر بگذاریم.»[3]
در مقدمه قانون اساسی آمده است: «رسانههای ارتباط جمعی، رادیو و تلویزیون باید در جهت تکامل انقلاب اسلامی، در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از برخورد سالم با اندیشههای متفاوت بهره جویند و از اشاعه و ترویج خصلتهای تخریبی و ضد اسلامی جداً پرهیز کنند.»[4]
تبلیغ دینی در ایران، به ویژه تا قبل از انقلاب، عمدتاً مبتنی بر ارتباطات سنتی بوده است که به دلیل جوّ حاکم بر کشور و تنگناهای سیاسی، امکان بهرهگیری از رسانههای نوین وجود نداشته است؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «برای نخستین بار در طول تاریخ ایران پس از اسلام، مقتضیاتی پدید آمده تا به دور از موانع و تجربیات واگرایانه گذشته، آرزوی همگرایی و معاضدت همسوی رسانههای سنتی و وسایل ارتباط جمعی در جهت مقاصد عالیه اسلام تحقق یابد.
دستیابی به این مهم، در گرو شناخت مبانی حاکم بر این سیستم ارتباطی و اصولی است که در درون این سیستم، زمینه همکاری دینی رسانهها را فراهم میسازد.»[5]
برای آنکه تصویر روشنی از وضعیت موجود و ترسیمی بهتر از شرایط مطلوب در این زمینه داشته باشیم، به برخی از فرصتها، تهدیدها، قوتها و ضعفهای حوزه علمیه اشاره میکنیم.
با توجه به موقعیتها و نقشهای حوزه علمیه که خود فرصتی ارزشمند برای تبلیغ رسانهای دین است، موارد ذیل را میتوان به عنوان فرصتهای موجود ذکر کرد:
1. ویژگیهای دین مبین اسلام، به ویژه غنای فرهنگی و مطابقت آن با فطرت انسان؛
2. موقعیت انقلاب اسلامی و ظرفیتهای آن، که در دنیای امروز امیدی برای همه مسلمانان است؛
3. وابستگی و اعتماد مردم به رسانه ملی و نقش آن در تحولات دینی، سیاسی، فرهنگی و...؛
4. موجود بودن زمینههای مناسب در دین، برای ترویج ارزشهای الهی؛
5. نیروهای مستعد و با انگیزه برای حضور در عرصههای مختلف تبلیغ رسانهای دین.
مهمترین تهدیدی که در این زمینه وجود دارد، غفلت از چشم انداز آینده رسانههای نوین است که میتواند حتی فرصتهای فوق را از ما بگیرد و یا به تهدید تبدیل کند.
رشد قارچ گونه رسانههای فارسی زبان رقیب، گوشهای از تلاش دشمن برای تنگ کردن فضای تبلیغی، و حذف ما از عرصه رسانههای تأثیرگذار است.
با اینکه رسانههای نوین مقولهای دینیاند، متأسّفانه در حوزه علمیه به کلّی مورد غفلت قرار گرفتهاند. تا جایی که حتی درباره رسانه ملی نیز در سطوح مختلف سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرایی، به صورت جدّی اقدامی صورت نگرفته است و جز برخی حرکتهای محدود، ناهماهنگ و بدون نظارت، کاری در جهت تعامل هدفمند و متناسب با موقعیت رسانهها در دنیای امروز صورت نمیگیرد.
خطر آنجاست که برخی از افراد، متأثّر از فضای ارتباط و تبلیغ سنّتی، تصور میکنند که میشود با پرهیز از رسانهها، آنها را محدود و یا حذف کرد؛ به همین دلیل، حتی گاهی از بردن نام آنها و یا تأسیس واحدی برای آشنایی و پیگیری امور مربوط به آنها پرهیز میکنند.
«مسئله این است که آیا روال جاری و موجود حوزههای علمیه، برای پاسخ دادن به این نیازها کافی است؟ جواب این است که کافی نیست.
پس باید از چار چوب و استخوان بندی قوی حوزه علمیه و امکانات فراوان فکری و معنوی که در حوزههای علمیه وجود دارد [استفاده نمود] تا برای فراهم کردن پاسخهای این پرسشهای فراوان، انسانهایی ساخته شوند که بتوانند به سرچشمههای جوشان معارف و احکام دست یابند و نیازها و خلأها را پر کنند.»[6]
برخی از خلأها، آسیبها و نقاط ضعف حوره علمیه برای تعامل حداکثری با رسانههای نوین عبارت اند از:
- «از جمله چیزهایی که حوزه بدان نیاز دارد، یک نظام تعلیم و تربیت است تا در آن، وقتها به هدر نرود»[7]؛
- «امروز در جامعه ما، آن کسانی که بتوانند با زبانهای زنده دنیا صحبت کنند و معارف الهی و پیشرفتهای فکری و فرهنگ اسلامی را برسانند، خیلی کم هستند و این خلأ باید به گونهای پر شود»[8]؛
- خلأ نظریهپردازی اسلامی درباره ارتباطات و رسانه، بر مبنای آموزههای قرآن و عترت؛
- ضعف نیروی انسانی و عدم آموزش کارآمد. «خوب بود صدها نویسنده اسلامی و... تربیت میکردیم که نکردیم. این یکی از کارهای حوزه است»؛[9]
- عدم سیاستگذاری و برنامه ریزی متناسب، همراه با تحولات جهانی در زمینه ارتباطات و رسانهها؛
- عدم دانش، بینش و نگرش دقیق و واقع بینانه درباره کارکردها، کجرویها و توانمندیهای رسانهها؛
- غفلت از وظیفهای که در مقابل رسانهها، به ویژه رسانه ملی دارد؛
- ناهماهنگی تحولات حوزه با رخدادها و نیازهای دنیای امروز؛
- نبود کتاب یا بحث مستقل فقهی در زمینه تبلیغات و ارتباطات سنتی و نوین.
پیشنهاداتی برای استفاده بهتر و بیشتر حوزه از رسانه
- برگزاری دوره های آشنایی با انواع رسانه و رسانه شناسی
- برگزاری جشنواره های رسانه ای در میان طلاب
- برگزاری نقد فیلم و برنامه های تلویزیون
- آشنایی طلاب با اینترنت و فضای مجازی
- آشنایی با خبر و انواع آن
- شناخت مطبوعات
- برگزاری جلسات نقد مطبوعات و اخبار
- ...
پی نوشت ها :
[1] این دیدار در تاریخ 9 / 9 / 1386 صورت پذیرفت.
[2] 4. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 417.
[3] همان
[4] ر.ک: اصل 175 قانون اساسی.
[5] ر.ک: دین و رسانه (مقالات همایش دین و رسانه)، ناصر باهنر، سیاستگذاری رسانههای دینی در ایران، دفتر پژوهشهای رادیو، ص 86.
[6] فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 269.
[7] همان
[8] همان
[9] حوزه و روحانیت در آینه رهنمودهای رهبری، ج 1، ص 142.
منابع:
کتاب فرهنگ و تهاجم فرهنگی
مقاله سیاستگذاری رسانههای دینی در ایران
تهیه و فرآوری : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان