قیاس سریال های نوروزی
سعید سلطانی كارگردان قدیمی و باسابقه تلویزیون است. سریالهایی مثل «پس از باران»، «خانهای در تاریكی» ، «رسم عاشقی» و «ستایش» از جمله مجموعههایی هستند كه در زمان پخش مخاطب خاص خودشان را داشتند و بعضی از آنها به این زودیها از یاد نمیروند.
با او به گفتوگو نشستیم تا از جزئیات كار و تفكری كه پشت آن وجود داشت مطلع شویم.
قبل از فراموشی در زمینه طنز كار كرده بودید؟
در مجموعه قصههای شب، دو اپیزود و بعد رسم عاشقی و مامور بدرقه را كار كرده بودم.
فیلمنامه فراموشی از قبل آماده بود یا شما هم در نگارش آن یا انتخاب روند شكلگیری داستان نقشی داشتید؟
به روال كارهای مناسبتی كه همه شبكهها از همان الگو استفاده میكنند، با یك طرح اولیه و گفتمانی كه انجام میشد فیلمنامه شكل گرفت. فیلمنامه ما هم به روال همه كارهای مناسبتی به طور كامل آماده نبود كه كار را كلید زدیم.
در طول ساخت سریال فیلمنامه تكمیل میشد؟
بخشی از آن، حدود پنج شش قسمت، قبل از كلید زدن كه اواسط بهمن بود، یعنی در مراحل پیشتولید آماده شده بود. بقیه هم به مرور با زحمتی كه گروه نویسندگان كشیدند آماده شد.
میشود گفت به خاطر استفاده از همین تجربیات بازیگران بود كه سراغ بازیگران شناخته شدهای رفتید كه سابقه زیادی در كار كمدی دارند؟
بله، علاوه بر این سابقه همكاری زیادی با یكدیگر را هم داشتند. تعداد زیادی از بازیگرانی كه از آنها استفاده كردیم علاوه بر این كه در كار طنز سابقه زیادی داشتند، شكل و شیوه اجرایشان جا افتاده بود و ملاحتی هم در وجود خودشان داشتند و از همه مهمتر این كه قبلا با یكدیگر همكاری كرده بودند، از شگردهای هم مطلع بودند و به اصطلاح زبان هم را خوب میفهمیدند. این هم یك ملاك مهم در انتخاب گروه بازیگران بود.
فكر میكنم همین تجربه بازیگران هم باعث شد در نتیجه نكته مثبتی به سریال اضافه شود و آن دیالوگهای شیرینی بود كه بین بازیگران رد و بدل میشد.
بخش مهمی از این اتفاق مربوط به همان تجربیاتی است كه گفتیم. اما در واقع بخش مهمی از این دیالوگها هم در متن آقای ژوله و خانم زارعنژاد وجود داشت.
گروه بازیگران را خودتان انتخاب كردید؟
در انتخاب بازیگران موافقت كارگردان یكی از شروط اصلی است. اما در زمان ساخت یك مجموعه مناسبتی در زمان مشخص، همزمان چند شبكه دیگر با همین موضوع، رویكرد، هدف و گونه مشغول كار هستند. ضمنا در كار طنز، در انتخاب كسانی كه دارای شیرینطبعی باشند، با هم به راحتی كنار بیایند و زبان هم را بفهمند چندان دستمان باز نیست. این شرایط انتخاب را دشوار میكند. ما با این مبناها سعی كردیم از هر كمكی استفاده كنیم، بنابراین هرچه به دست آوردیم حاصل تلاش همه گروه است. خود بازیگران هم پیشنهادهایی مطرح میكردند كه در ردیف انتخابهای ما قرار میگرفت و خوشبختانه حاصل همان چیزی شد كه دیدید.
به نظرم فراموشی با توجه به وقت و زمانی كه صرفش كردیم و نتیجهای كه از آن به دست آوردیم، جزو كارهای خوبم است. دوستش دارم چون لحظات خیلی خوبی را در زمان تولید به دست آوردم و از آنها استفاده كردم
با توجه به این كه قبلا كار مناسبتی انجام داده بودید، میدانستید تولید در یك فرصت محدود، مشكلات خاص خودش را به همراه دارد كه كم هم نیست. با این حساب فكر نمیكردید محدودیتهای این كارها برایتان مشكلساز شود؟
همانطور كه اشاره كردید این محدودیتها و مشكلات به هر حال وجود دارد. وقتی میپذیرید یك كار مناسبتی را در مدت زمان محدود و مشخصی تهیه و پخش كنید، مشكلاتی بدیهی را با خود به همراه میآورد كه شما به عنوان كارگردان یا هر عنصر دیگری در گروه به آنها واقف هستید. تنها یكی از مشكلاتی كه با آن دست به گریبان خواهید بود زمان است. به اضافه این كه اگر در همین زمان محدود فیلمنامه كامل شده باشد و در ذهن سازندگان تهنشین شده باشد، نظرات ارائه داده شده، كلنجار كافی با ابعاد مختلف داستان داشته باشند، مطمئنا در این زمان كوتاه میتوان به نتایج بهتری هم رسید. كیفیت اتفاقی نیست. حاصل وقت و تفكر كافی است. ما با تجربه و انرژی حرفهایمان كار كردیم. ضمن این كه تیم درستی انتخاب كردیم و در كنار هم سعی كردیم از وقت و امكانات موجود و موقعیتهایی كه به دست میآوردیم بهترین استفاده را بكنیم. بالطبع اگر مقدمات اولیه یك كار مناسبتی ـ مثل هر كار دیگری ـ از قبل فراهم شده و به آن فكر شده باشد، میتواند نتیجه برجستهای حاصل شود.
خودتان جایگاه فراموشی را در كارنامهتان چطور میبینید؟ فكر میكنید به اعتبارتان كمك كرده باشد یا مهره مهمی در كارنامهتان محسوب نمیشود؟
بستگی دارد كه اعتبار كارگردان در تلویزیون را معادل تعداد بینندگان مجموعه بدانید یا نه. اما من به كاری كه صورت گرفته نگاه میكنم. به نظرم فراموشی با توجه به وقت و زمانی كه صرفش كردیم و نتیجهای كه از آن به دست آوردیم، جزو كارهای خوبم است، دوستش دارم چون لحظات خیلی خوبی را در زمان تولید به دست آوردم و از آنها استفاده كردم، چون گروه بسیار همدل و هم زبان بودند. با بعضی از عواملی كه پشت دوربین بودند، در مجموعههای قبلی هم تجربه همكاری داشتیم، از این لحاظ آشنایی و رفاقتی با این دوستان داشتم. بازیگرانی هم كه جلوی دوربین بودند، اگرچه قبلا با هم همكاری نكرده بودیم، ولی همه را به دلیل كارهایی كه انجام داده بودند خیلی دوست داشتم. به همین خاطر است كه موجودیتی قابل قبول را برداشت كردیم و فراموشی به كاری تبدیل شد كه دوستش دارم.

از بازخوردهایی كه بین مردم داشته خبر دارید؟
وقتی به صورت گذرا از كسانی غیر از دوستان و آشنایان پرسوجو میكردم، كار دیده شده بود. اما خاطرتان باشد كه مجموعه فراموشی از شبكه 5 سیما پخش شد. به همین خاطر شاید قیاس كردن آن با مجموعههایی كه از شبكههای دیگر به صورت سراسری پخش شدند اصلا درست نباشد، چراكه در شرایطی مساوی با هم نمایش داده نشدند. بخش مهمی از استانهای كشور این كار را ندیدند یا به صورت پراكنده دیدند، اما این مجموعه در حد و اندازهای كه پخش شد، خوب دیده شد. از موسیقی تیتراژ گرفته تا تكیهكلام شخصیتهای سریال، بازخوردهای مثبتی دریافت كردیم.
از لحاظ كیفیت فراموشی را در چه وضعیتی میبینید؟ اصلا سریالهای دیگری كه در عید پخش شد را دیدید؟
فرصت نكردم كه همه را دنبال كنم، اما بخشهایی از كار سیروس مقدم را دیدم كه مثل همیشه تازه و نوآورانه بود و شخصیتهای بامزهای داشت. سیروس مثل همیشه خوب كار كرده بود. «سیر و سركه» هم كار بسیار خوبی بود، فضای شیرینی داشت، اینگونه كارهای پرجمعیت و شلوغ، با حضور آدمهایی گرم و دوستداشتنی، سلیقه خود من هم هست. كار شبكه 3 هم یك طنز خوب و قابل قبول بود. البته من متوجه نمیشوم كه چرا این كارها باید با هم قیاس شود. چرا فكر میكنیم كه حتما باید امتیازدهی در كار باشد؟
پس این مقایسه را به هیچ عنوان قبول ندارید؟
نه. هركدام از اینها با ایده و منظوری واحد تولید شدهاند. هركدام ظرف و اندازه خودشان را دارند و هركدام به شكل ویژه خودشان با مردم ارتباط برقرار كردهاند. خوشحال میشوم كه همه كارها دیده شوند، چون باعث اعتماد بیشتر مردم به تلویزیون میشود. وقتی مردم داستان خودشان و آدمهایی با شكل زندگی شبیه خودشان را در رسانه میبینند و حرف خودشان را میشنوند، به رسانه اعتماد میكنند و روابطشان تقویت میشود، اما این كه دستهبندی یا درجهبندی كنیم، نمیدانم چه محسناتی برای رسانه یا مردم به همراه دارد. ضمن این كه رسانه با توجه به ضمائم حرفهای تولیدات تلویزیونی، خودش درجاتی برای كارها قائل است.
در موسیقی متن سریال، گاهی اشاراتی به موسیقی «پس از باران» به گوش میرسید. این انتخاب شما بود یا ابتكار آهنگساز؟
یحیی سپهری جوانی بااستعداد است. حضور او در كنار عواملی مثل نیما حسندوست و احسان افشاریان به عنوان تدوینگر و صداگذار، به واسطه حسن و ملاحت، جدیت و علاقهای كه در كار به خرج دادند، نكته بسیار مثبتی بود. سپهری را آزاد گذاشتیم تا با نوع نگاه خودش فضای شادی را برای سریال ایجاد كند. او به خوبی درام را میشناسد و میداند چطور از موسیقی برای تقویت لحظات دراماتیك یا كمیك استفاده كند. اگر احساس میكنید گاهی موسیقی شمالی در كار شنیده میشود، باید بگویم از موسیقی لری و كردی هم جایی كه لازم دیده و احساس كرده رنگ و بویی به كار میدهد استفاده كرده است. اما اگر مشابهتی بین این موسیقی و پس از باران احساس میكنید، عمدی نبوده یا حداقل خواسته و سفارش من نبوده است.
منبع:شروینه شجری كهن/ جامجم