درس اخلاق نه یکی نه دو تا

بزرگان ما بارها و بارها روی مساله اخلاق در حوزه ها تاکید فرآوانی کرده اند. اگرچه در حوزه های قدیم، درس اخلاق یکی از ارکان حوزه ها به شمار می رفت اما متاسفانه حوزه های امروز ما کمتر به این مساله اهمیت می دهند.
آسیب شناسی این مساله در توان این مقاله نیست ولی مسلما جا دارد که گروهی متولی این مساله شده و به صورت جدی آسیب شناسی کنند.
از آنجایی که فقدان تهذیب و تربیت در حوزه های علمیه اثرات بسیار زیانباری برای جامعه و همچنین روحیه فرهنگی آن خواهد داشت لذا این تاکیدات پیوسته از جانب بزرگان مطرح شده است.
امام خمینی که اسطوره سیاست و فقه و عرفان عصر ما بود بر این مساله تاکید بسیار زیادی داشت. شما مکررا در جمع طلاب این توصیه ها را از امام راحل می شنیدید.
مساله واضح است. امام خمینی با درایت و تیزبینی داشتند اخر و عاقبت تساهل در مساله اخلاق را در حوزه ها می دیدند. از این رو بارها و بارها بر این مساله تاکید کرده و اهمیت دروس اخلاق در حوزه ها را بازگو می کردند.
فیضیه، اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمیخورد. «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الاکبَرْ» هرچه انباشتهتر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر میکند.
باید کوشش بشود در این حوزههای علمیه، چه حال و چه بعدها کوشش بشود که اینها را مهذَّب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها، حوزههای اخلاقی، حوزههای تهذیب باشد، و حوزههای سلوک الی اللَّه تعالی.[1]
حوزهها باید درس اخلاق داشته باشند، نه یکی، نه دوتا، ده تا، بیست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد در حوزهها هستند، یا در آنجایی که درس میگویید وارد میشوند، تربیتشان کنید به یک تربیتی که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماورای اینجا بکنند، روحانی باشند؛ یعنی روح باشند، یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند.
از اول قدمها که برداشته میشود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی اینطور شد، اینجا هم درست میشود. آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعی هم قوی میشود.[2]
اخلاق باید در همه جا و در همه دروس، مورد توجه قرار گیرد، و اعتقادم بر این است که باید هرکس حوزه درسی بزرگ یا کوچکی دارد، یکی دو دقیقه ـ مقدمتا یا مؤخرتا ـ درس اخلاق بگوید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند.[3]
این یک باب واسعی است که در حوزهها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام، طلبهها را تربیت کنند... به اینکه مبادا خدای نخواسته، یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مردم بشود.[4]
آموزش وقتی مفید خواهد شد که تزکیه باشد، که تربیت روحی و اخلاقی در آن باشد. در دانشگاهها و در سایر مراکز علم، چه در آنجاهایی که علمای روحانی هستند، و چه در آنجاهایی که دانشمندهای غیر روحانی هستند، اینها باید اشخاصی باشند در آنها که این طلاب را در آنجا، و این دانشجوها را در اینجا تربیت اخلاقی بکنند. تزکیه بکنند نفوس اینها را. همان طوری که دارند تحصیل میکنند تزکیه نفس هم داشته باشند.[5]
انسان اگر چنانچه در خلال تحصیلی که مشغول تحصیل است یک قدم هم برای تهذیب نفس بردارد... این حوزهها فاقد شدند این مطالب را. این نیست الان، کم است اینها.
اینها هم نمیگویند. کم است آن اشخاصی که حالا هم یک حوزه تهذیبی داشته باشند؛ یک حوزه اخلاقی داشته باشند؛ یک حوزه موعظهای داشته باشند.
یک دستهای ناپاک اینها را ساقط کرده؛ یعنی این حوزهها را ساقط کرده است. ای آقا! فلانی اهل منبر است! خوب، اهل منبر باشد. حضرت امیر هم اهل منبر بود. اینها برای این است که این حوزهها از این معنویاتی که دارند ساقط بشوند.[6]
منابع:
[1]. صحیفه امام، ج 13، ص 420.
[2]. صحیفه امام، ج 19، ص 356.
[3]. صحیفه امام، ج 20، ص 191.
[4]. صحیفه امام، ج 18، ص 15.
[5]. صحیفه امام، ج 12، ص 496.
[6]. صحیفه امام، ج 2، ص 20.
تهیه و فرآوری : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان