تبیان، دستیار زندگی
از جمله موضوعاتی‌كه در زمان جاهلیّت به شدّت رایج بود، مسألة افتخار به نیاكان و احترام بی‌قید و شرط در برابرآنها و افكار و عادات و رسومشان بود...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

       تحكیم عقیده       

تحکیم عقیده

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات ، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 104 تا 108 سورة مائده ( صفحة 125)، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود. شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهتدریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

نکات تفسیری مربوط به یات در ادامه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود...

از‌آیات 104 تا 108 سورة مائده ( صفحة 125)، نخستین ‌آیه به دلیل و منطق عرب جاهلی برای‌ كارهای نابه‌جا و بی‌مورد اشاره می‌كند.

از جمله موضوعاتی‌كه در زمان جاهلیّت به شدّت رایج بود، مسألة افتخار به نیاكان و احترام بی‌قید و شرط در برابرآن ها و افكار و عادات و رسومشان بود. به همین‌دلیل،آیة 104 می‌فرماید:

«وَ إذا قیلَ لَهُم: تَعالَوا إلی ما أنزَلَ الله وَ إلَی الرَّسول، قالوا: حَسبُنا ما وَجَدنا آباءَنا»؛

«هنگامی‌كه به مشركان‌گفته می‌شود: به ‌سوی‌كتاب خدا و پیامبر بیایید،آن ها از این ‌كار سر باز زده و می‌گویند: همان‌ آداب و رسوم نیاكان ما، برایمان بس است».

نكتة قابل توجّه، این‌كه این ‌منطق خرافی، مخصوص مشركان هزار و چهار صد سال پیش نیست. بلكه متأسّفانه این ‌طرز فكر جاهلی، هنوز هم در میان بسیاری از افراد و ملّت‌ها، از جمله، ما مسلمانان حكومت می‌كند.

حقیقت این‌است‌كه اكثریّت قریب به اتّفاق ما مسلمانان، دین مقدّس اسلام را از روی اندیشه و مطالعه بر نگزیده‌ایم. اصول دین را كه باید تحقیقی و بر اساس دلایل یقین‌آور باشد، به‌صورت تقلیدی ‌آموخته‌ایم.

تحکیم عقیده

در حالی‌كه باید دانست‌كه ما، در مسألة اصول عقاید، یعنی توحید و نبوّت و امامت و معاد و عدل، سه مرحله داریم:

1ـ تحكیم عقیده
2ـ رفع شبهات
3ـ هدایت دیگران به صراط مستقیم حق.

البتّه، هر سه‌كار، از دست همه‌كس بر نمی‌آید.

موضوع رفع شبهات مهارتی است که احتیاج به‌آگاهی از قوانین مناظره دارد و از عهده هر کسی بر نمی آید.

آن ‌چه بر همة ما واجب است، تحكیم عقیدة شخصی خود ماست. ما موظّفیم عقیدة خود را در اصول عقاید تحكیم‌ كنیم، آن‌ چنان‌ كه در جان ما بنشیند و ریشه بدواند تا آن ‌كه با نسیمی نلرزیم و با نگاهی نلغزیم.

فرضاً اگر نتوانستیم شبهه‌ای را جواب دهیم، خیال نكنیم ‌كه عقیده ما ضعیف است و قادر به هدایت نیست. خیر! عقیده ما، قوی است، امّا من قادر به پاسخ این شبهه و سوال نیستم.

تأسف‌آور است‌كه بعضی، به‌محض برخورد با یك شبهه، تزلزل در عقیده پیدا می‌كنند و گویی ‌آن‌ شبهه و شك را نشان ضعف مذهب می‌پندارند و عجز و ناتوانی خود را در پاسخ به آن ‌شك ازآثار ناتوانی مكتب به حساب می‌آورند!

در صورتی‌كه باید اقرار به عجز خود نموده و در اعتقادشان قوی ‌گردند و رفع ‌آن ‌شبهه را به متخصص آن واگذار نمایند و خود، با مطالعة كتب اعتقادی و گفتگو با اهل اطّلاع، ایمان خود را تقویت نمایند و بدانند در میان بی‌سوادان و روستاییان، كسانی هستندكه در ایمان قویّند، امّا اَحیاناً قدرت بیان ندارند و نمی‌توانند اعتقادات خود را به اثبات رسانند.

اگر شبهه‌ای شد که نمی‌توانند آن ‌را جواب دهند ولی در اعتقادشان بسیار محكمند و می‌دانند كه فردای پس از مرگ با این‌عقاید باید زندگی كنند و سرمایه ی حیات ابدی‌شان، همین‌عقاید است و نمی‌توانند آن ها را به‌سادگی از دست بدهند و تهی‌دست از دنیا بروند.

نقل شده‌است:

یكی از بزرگان علما روزی در خارج شهر قدم می‌زد. دید باغبانی در مزرعه‌ای مشغول باغبانی است.

تحکیم عقیده

با خود گفت: ما كه می‌گوییم: همه باید اصول عقایدشان را با دلیل مناسب با فكر خود بفهند، بروم از آن‌ مرد بپرسم ‌كه در این ‌بیابان چه دلیلی برای اثبات توحید و وجود خدا دارد؟

جلو رفت و سلام‌ كرد وگفت: پدر، شما بِحَمدِالله مسلمانید. چه دلیل داریدكه این‌عالم خدا دارد؟

گفت: من می‌بینم اگر من نباشم، این‌آب، در این‌مزرعه به‌طور منظّم نمی‌چرخد و به همة این‌درختان و سایرگیاهان نمی‌رسد.

این‌نظم در چرخش‌آب، به تدبیر و تنظیم من حاصل می‌شود. از این‌جا می‌فهمم كه این‌عالم، به این‌عظَمت، با این‌نظم و حساب عجیبی‌ كه ‌گردش می‌كند؛ طلوع و غروب ماه و خورشید و ستارگان، پیدایش شب و روز و فصول بهار و زمستان و تابستان، بدیهی است به تدبیر و تنظیم ناظم و مدبّری علیم و حكیم اداره می‌شود و گرنه، هرج و مرج به‌وجود می‌آمد.

این، همان‌برهان نظم است‌كه اندیشمندان، در مقام اثبات خدا بیان می‌كنند وآن‌مرد باغبان، به‌فكر و زبان ساده خود بیان‌كرد.

آن‌مرد عالم‌گفت: حالا اگركسی بگوید: خیر؛ این‌عالم خودش می‌چرخد و چرخاننده ندارد، در جواب چه می‌گویی؟ گفت: با این ‌بیل، بر سرش می‌كوبم!

آن‌ بیل، در واقع، علامت قوّت ایمانش بود. چون از یک طرف به عقیده خود ایمان کامل داشت و از طرف دیگر علم آن را نداشت که جواب او را بدهد و یا اگر هم جواب را می دانست نمی توانست آن را بیان کند پس کاملا طبیعی بود که برای دفاع از عقیده اش پای بیل را وسط بكشد و با زبان بیل این را بفهماند که من با این شبهات دست از عقیده ام نمی کشم.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی

ویراستار: سید علی مرتضوی - تنظیم: یگانه داودی