تبیان، دستیار زندگی
زمانی که مانند بسیاری از کشورهای جهان نوشتن و نویسندگی در کشورمان تبدیل به شغل برای فعالان آن شود؛ نویسنده ‌ما نیز به مرور زمان همچون بسیاری از مشاغل از امنیت کاری برخوردار می‌شود. در چنین صورتی می‌توان امیدوار بود که فرهنگ و تمدنی که از دوره‌های قبل برای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابتدایی‌ترین خواسته اهالی قلم


زمانی که مانند بسیاری از کشورهای جهان نوشتن و نویسندگی در کشورمان تبدیل به شغل برای فعالان آن شود؛ نویسنده ‌ما نیز به مرور زمان همچون بسیاری از مشاغل از امنیت کاری برخوردار می‌شود. در چنین صورتی می‌توان امیدوار بود که فرهنگ و تمدنی که از دوره‌های قبل برای ما به جای مانده است حفظ شده و هر چه بیشتر به سوی تعالی بشتابد.
قلم

یکی از ابتدایی‌ترین خواسته‌های افرادی که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری و علمی قلم در دست گرفته و به خلق آثاری در قالب کتاب دست می‌زنند این است که بتوانند از این راه گذران زندگی کنند. ابتدایی‌ترین و نخستین خواسته‌ای که هر نویسنده‌ای در ابتدای امر انتظار برآورده شدن آن توسط مسئولان و متولیان فرهنگی را دارد؛ خواسته‌ای است که متأسفانه امروز به یکی از بزرگترین درخواست‌‌های فعالان عرصه کتاب تبدیل شده است.

زمانی که مانند بسیاری از کشورهای جهان نوشتن و نویسندگی در کشورمان تبدیل به شغل برای فعالان آن شود؛ نویسنده ‌ما نیز به مرور زمان همچون بسیاری از مشاغل از امنیت کاری برخوردار می‌شود. در چنین صورتی می‌توان امیدوار بود که فرهنگ و تمدنی که از دوره‌های قبل برای ما به جای مانده است حفظ شده و هر چه بیشتر به سوی تعالی بشتابد.

پیوستن ایران به معاهده بین‌المللی کپی‌رایت از نظر من یکی از مهمترین راه‌ها برای تحقق این خواسته منطقی اهالی قلم است چرا که در چنین صورتی ما شاهد احترام به حق و حقوق نویسندگان، مترجمان و پدیدآورندگان آثار در حوزه‌های مختلف خواهیم بود.

زمانی که پدیدآورندگان کتاب‌ها مطمئن باشند که با قلم و هزینه کردن فکر خود توان امرار معاش خانواده‌شان حتی در سطحی کاملاً متوسط را دارند؛ می‌توان امیدوار شد که آنها زمان و نیروی بیشتری را در این راه صرف کنند. نیازی به توضیح ندارد که چنین اتفاقی منجر به افزایش سطح کیفی کتاب‌های منتشر شده و در نتیجه مخاطبان بیشتری جذب کتاب و کتابخوانی می‌شوند.

به عنوان فردی که خود در این زمینه به فعالیت می‌پردازد باید بگویم که متأسفانه حتی بسیاری از نویسنده‌های طراز اول ما اگر بخواهند به نوشتن به عنوان شغل بنگرند با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو خواهند شد. حال شما حساب کنید زمانی که نویسنده‌های مطرح ما در چنین شرایطی فعالیت می‌کنند؛ دیگر اهالی قلم در چه وضعیتی به سر می‌برند.

بی‌اغراق خیلی از نویسنده‌ها اگر امروز قلم در دست گرفته و به خلق آثاری مکتوب می‌پردازند تنها به خاطر عشقی است که به نوشتن و مردم سرزمین‌شان دارند.

بدون هیچ تعارفی باید بگویم که اغلب نویسندگان ما به نوشتن در کنار شغلی دیگر می‌پردازند. زمانی که به عنوان مثال برای تألیف یا ترجمه 100 صفحه کتاب تنها مبلغ 300 هزارتومان به پدیدآورنده اثر می‌دهند چطور می‌توان انتظار داشت که او تمام انرژی و توانش را صرف نوشتن کند. خودتان را به جای نویسنده مورد نظر بگذارید؛ به نظر شما می‌توان با این مبلغ که در نتیجه صرف مدت زمانی طولانی به دست آمده است گذران زندگی کرد؟

بدون هیچ تعارفی باید بگویم که اغلب نویسندگان ما به نوشتن در کنار شغلی دیگر می‌پردازند. زمانی که به عنوان مثال برای تألیف یا ترجمه 100 صفحه کتاب تنها مبلغ 300 هزارتومان به پدیدآورنده اثر می‌دهند چطور می‌توان انتظار داشت که او تمام انرژی و توانش را صرف نوشتن کند. خودتان را به جای نویسنده مورد نظر بگذارید؛ به نظر شما می‌توان با این مبلغ که در نتیجه صرف مدت زمانی طولانی به دست آمده است گذران زندگی کرد؟

چندی پیش به مطلبی از آقای ابراهیم حسن بیگی برخوردم که گفته بود: «20 سال انتظار کشیدم که شغلم نویسندگی شود. آن چنان که صبح از خواب بیدار می‌شوم بدانم که تا شب باید بنویسم. متأسفانه برای بسیاری از ناشران و نویسنده‌‌ها فعالیت در این عرصه به عنوان شغل دوم محسوب می‌شود.»

شما در نظر بگیرید در بهترین حالت اگر نویسنده با ناشری منصف روبه‌رو باشد که تمام حق و حقوق او را بپردازد در نهایت مبلغی برابر با یک میلیون تومان دریافت می‌کند. اگر فرض کنید برای یک کتاب حدود 6 ماه زمان صرف کرده باشد؛ هر سال امکان نوشتن دو کتاب را پیدا خواهد کرد. در نتیجه سالی حدود 2 یا در بهترین حالت 4 میلیون تومان درآمد خواهد داشت. حالا شما بگویید با مبلغ یادشده که آن هم با احتمال در نظر گرفتن بهترین شرایط ممکن عنوان شده است یک نویسنده چطور می‌تواند از پس مخارج کاملاً عادی زندگی روزمره خود و خانواده‌اش برآید؟ نتیجه چنین امری این می‌شود که نویسنده‌های ما از انگیزه لازم برای بررسی، تحقیق و از همه مهمتر مطالعه پیش از نوشتن کتاب برخوردار نباشند. مسلم است که در چنین شرایطی کمتر نویسنده‌ای برای خلق اثر خود بیش از مدت یادشده را صرف خواهد کرد در صورتی که برای تألیف یک کتاب حداقل 2 تا 3 سال زمان باید هزینه کرد تا نتیجه کار قابل تأمل از آب درآید.

اینجاست که از پیوستن به معاهده کپی”‰رایت می‌توان به عنوان یکی از راهکارهای حمایت از حقوق معنوی و مادی پدیدآورندگان کتاب یاد کرد.

در همین خصوص شاید بد نباشد که منظور خود را با ذکر مثالی بیان کنم. تا وقتی که آموزش و پرورش معلمان خود را در حد قابل قبولی تأمین نکند ما شاهد پیشرفت دانش‌آموزان نخواهیم بود. زمانی که حقوق معلمان به اندازه کافی نباشد؛ معلمان مذکور مجبور به فعالیت در شغل‌ دیگری هستند و نمی‌توانند از تمام توان خود در جهت آموزش کودکان استفاده کنند. نتایج منفی این امر را می‌توان در کاهش سطح علمی و آموزشی دانش‌آموزان به وضوح مشاهده کرد.

زمانی که نوشتن برای اهالی قلم تبدیل به شغل شود؛ فعالان این عرصه با عشق و علاقه بیشتری قلم در دست گرفته و می‌نویسند.

باز هم باید بگویم که متأسفانه دستمزد نویسنده‌های ما حتی از یک کارگر ساده نیز کمتر است. به همین دلیل است که ما امروزه کمتر شاهد خلق آثاری درخور توجه در عرصه‌های مختلف منجمله ادبیات داستانی هستیم.

هنگامی که به کمک اجرایی شدن برنامه‌ها و قوانینی همچون معاهده کپی‌رایت نویسندگی تبدیل به شغل برای فعالان آن شود؛ به مرور زمان شاهد تحقق حقوق پدیدآورندگان آثار خواهیم بود. به صورتی که تمام حقوق مادی و معنوی اثر مؤلفان و مترجمان به آنها تعلق گیرد و هیچ یک از نویسنده‌های دیگر و یا رسانه‌ها بدون کسب اجازه از آثار منتشر شده استفاده نکنند.

در پایان باید بگویم که ایران سرزمینی برخوردار از پیشینه فرهنگی ریشه‌داری است. می‌توان امیدوار بود که در صورت احترام به حقوق نویسندگان از میراث‌هایی که برای ما به یادگار مانده حفاظت کرد تا به مرور زمان به فراموشی سپرده نشوند.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: روزنامه ایران/ محمد بداقی- نویسنده و پژوهشگر در عرصه ادبیات دفاع مقدس