آبروی روحانیت آبروی امام است
همانطور که روحانیت نقش بسزایی در حیات این انقلاب ایفا کرد هم اکنون نیز ادامه این راه به همت و جهاد و ایثارگری این قشر نیاز دارد.
نکته مهم اینجاست که این نقش حیاتی زمانی به جامعه روح می دهد که به درستی و توسط روحانیت متعهد انجام شود.
در مقابل به همان مقدار که روحانیت متعهد به کالبد یک جامعه روح می بخشد, یک روحانی غیر متعهد و کارشکن می تواند ارکان بسیار جدی و قابل توجهی را متزلزل کند. از این رو بزرگان ما به این مساله اهتمام داشتند که روحانیت باید راه اصیل خود را بپیماید. بعد از انقلاب نیز رهبر معظم انقلاب به این مهم تاکید کردند.
در این مقاله گوشه ای از بیانات ایشان در این زمینه خدمت شما کاربران عزیز ارائه می شود.
نكتهى دیگر این است كه اگر قرار باشد ارزشهاى اسلامى به صورت ارزشهاى قطعى در دنیا مطرح شود و دل انسانها را جذب كند و بر مبناى آن در زندگى مسلمانها تغییرى به وجود آید، باید وحدت بین آنها حفظ شود.
با شعبه شعبه شدن و دشمنى كردن و جنگ فرقهیى راه انداختن، امكان ندارد كه مسلمین به وحدت دست یابند.
سعى استعمار در تمام عالم اسلام این بود كه یا علماى دین را از بین ببرد و از صحنه خارج كند، و یا اینكه هویت واقعى آنها را مخدوش و بىخاصیت كند.
در بعضى از كشورها، جامعهى روحانیت، محدود به یك مركز و دفتر كوچك شد كه برخى از كارهاى نه چندان مهم را انجام مىداد و با زندگى روزمرهى مردم ارتباطى نداشت و فرد روحانى حتّى نمىتوانست به تعلیم دین مبادرت ورزد.
در جوامعى كه نابودى روحانیت ممكن نبود، سعى مىكردند این قشر را به قدرتها و دربارهاى فاسد و حكومتهاى جایر وابسته كنند.
آخوندهاى وابستهى دربارى كه این همه در بیانات امام عزیز از آنها به بدى و نفرت یاد مىشد، به اسلام ومسلمین خیلى خیانت كردند.
امام سجاد(ع) به یكى از اشخاص نامآور زمان خود فرمود: «مىبینم گردن خودت را براى ستمگران محور آسیاب قرار دادى، تا آنها مظالمشان را بر گرد محور گردن تو بگردانند و با تكیه به تو، به مردم ظلم كنند».
آن عالمى كه توجیهكنندهى ظلم دستگاههاى فاسد باشد، از خود آن دستگاهها خطرناكتر است. آن روحانیتى كه مبتنى بر اهداف استكبار عمل كند، زشتترین و پلیدترین ایادى او به حساب مىآید؛ چون با ظاهر حق، باطن باطل را ترویج مىكند.
استكبار سعى كرد با پول و تطمیع و فشار، در طول نزدیك به دو قرن، این پدیدهى خطرناك را در كشورهاى اسلامى رواج دهد.
البته دراین راه كاملاً هم موفق نبود؛ به خاطر اینكه در تمام دنیاى اسلام - مخصوصاً ایران - جامعهى روحانیت در مواضع حق و قاطع خویش ایستاد و در ایران انقلاب عظیم را به راه انداخت و نظام مرتفع جمهورى اسلامى را به وجود آورد و پرچم اسلام را در دنیا برافراشت و این دین را عزیز كرد.
اگر روحانیت در كشور ما جلودار این قضیه نبود، نهضت همهگیر نمىشد و نیروها در راه اسلام بهكار نمىافتاد. در دنیاى اسلام هم علمایى را مىشناسیم كه در سختترین شرایط و دشوارترین فشارها، حق گفتند و دنبال آن حركت كردند.
اینها كسانى بودند كه به خاطر حمایت از جمهورى اسلامى و امام(ره) و انقلاب، فشارهاى سختى را در كشور خود تحمل كردند. یقیناً این افراد، جزو بندگان صالح خدا هستند و پرچمى را به اهتزاز در آوردند كه آبروى روحانیت را حفظ كرد.
كسانى هم هستند كه نقطهى مقابل اینها عمل كردند و ضرر زیادى به اسلام زدند. اینها وسیلهى توطئه و نفوذ و تبلیغات دشمن هستند.
مردم مسلمان دنیا باید از شر آنها به خدا پناه ببرند و آنهارا «الدّالخصام» مفاهیم و ارزشهاى اسلامى بدانند.
تكلیف ما جامعهى روحانیت - كه بنده هم طلبهیى در این مجموعهى عظیم روحانى هستم - این است كه هرچه توان داریم، بر استحكام معنوى جامعهى علمى روحانیت بیفزاییم. علماى محترم در این زمینه، عملاً و فكراً و مشیاً و زیّاً وارد شوند؛ زیرا آبروى روحانیت، آبروى اسلام و انقلاب - بخصوص آبروى امام - است.
امام(ره) از روحانیت خیلى تجلیل و حمایت كردند. هر حركتى كه روحانیت انجام دهد و براى اسلام ومسلمین مثمر و بابركت و درخشان و مفید باشد، براى امام نیز آبرو و ذخیره است.
برعكس، هر حركتى كه از جامعهى روحانیت و افراد معمم سر زند كه خداى نكرده باعث ایجاد تردید در ذهن مردم یا ابهام در عقاید و افكار آنها و یا موجبات بدبینى مردم نسبت به روحانیت را فراهم آورد، مایهى سرشكستگى اسلام و انقلاب - و بخصوص امام عزیزمان - خواهد بود، كه باید با آن مقابله شود.
اعتقادم این است كه بزرگان علماى حوزههاى علمیه در سراسر كشور، مىتوانند و مىباید نهایت سعى و تلاش را در استحكام فكرى و اخلاقى و علمىِ یكایك طلاب و روحانیون بكنند واز این قضیهى مهم آسان نگذرند.
به همین طریق، با زشتیهاى داخل صنف روحانیت نیز مقابله كنند. چهقدر امام عزیز(ره) نسبت به این قضیه، با دقت و هوشیاى برخورد مىكردند؛ به همینخاطر دستور دادند دادگاه ویژهى روحانیت، براى مقابله با كجیهاى این جامعه به وجود آید.
ایشان احكام مسؤولان آن دادگاه را نوشتند، من هم تنفیذ و تأیید كردم. باید آن دادگاه با قوّت و قاطعیت عمل كند، تا جامعهى روحانیت بتواند زیبایى و درخشندگى و صفاى معنوى خود را بیش از پیش نشان دهد.
حقیقتاً علماى دین، اَعلام دین هستند. هر عالِمى، یك عَلَم براى اسلام و یك حجت بر دوست و دشمن است. «حجةالاسلام» به معناى واقعى كلمه، همین منظور را افاده مىكند.
زحمات شما آقایان محترم وعلما و فضلا و طلاب و گویندگان در طول این ده سال، با زحمات هیچ قشرى قابل مقایسه نیست. در این مدت، تلاشها و صدق و صفا و حضور شما در صحنههاى گوناگون، دلهاى مشتاق را به تپش درآورد و آنها را آمادهى فداكارى كرد.
چهقدر دشمنان اسلام در جاهاى مختلف قصد خرابكارى داشتند، ولى حضور یك روحانى مانع از خرابكارى آنها شد. امروز انقلاب و جمهورى اسلامى، باز هم به همان تلاشها نیازمند است.
هنوز هم باید جامعهى روحانیت، بیشترین و سنگینترین بارها را بر دوش خود احساس كند و پیشقراول و پیشتاز قشرهاى گوناگون مردم باشد، و همچنان كه امام(ره) همواره توصیه مىكردند، دین واخلاق و معنویت را، با عمل و زبان خود در جامعه بپراكند و همهى دلها را متوجهى معنویت و دین و اخلاق كند.
منابع:
بیانات مقام معظم رهبری: 4/4/1388
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان