تبیان، دستیار زندگی
او با کشف تناقضی بزرگ و آشکار ثابت می کند که دفاع از حق و حق مداری و بر حق بودن و عبارتهای از این قبیل که اهل سقیفه کار خود را با آن پیش می بردند و به قبضه امور می پرداختند همه شعارهایی بود برای سرگرم کردن مردم و واقعیت چیز دیگری بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ندایی که بی پاسخ ماند

حضرت فاطمه

«التعجب» نام كتابى است كه در دفاع از موضوع امامت در مقابل مخالفان و منکران نگاشته شده است. در این كتاب که نام کاملش «التعجب من أغلاط العامة فى مسألة الإمامة» است مؤلف تناقضات عجیب و شگفت آوری را كه در عقاید اهل سنت در این باره رخ داده، یادآور شده و به ابطال و ردّ آنان می پردازد.

نویسنده این کتاب شیخ ابوالفتح محمد بن على كراجكى طرابلسى است که در قرن چهارم هجرى به دنیا آمد و سالها بعد یعنی در اوایل قرن پنجم توانست به یکی از درخشان ‏ترین چهره‏هاى علمى تبدیل شود. او از شخصیت‏هاى بزرگى مانند شیخ مفید و سید مرتضى بهره‏ها برد.

شهید اول از وى تعبیر به علامه مى‏كند و برخى دیگر از علما وى را از بزرگان علما و فقها و متكلمین به شمار آورده‏اند و بسیارى از اجازات روایى را به وى رسانده‏اند.

ابوالفتح كراجكى مدتى در طرابلس رحل اقامت افكند و به همین جهت به طرابلسى مشهور شد.  وى در آنجا تألیفات متعددى به رشته تحریر درآورد و با استفاده از حمایت حكومت بنى عمار كه شیعه بودند، با آرامش خاطر به نشر احكام و عقاید شیعه پرداخت و بسیارى از مردم لبنان را به تشیع علوى رهنمون ساخت. سرانجام ابو الفتح كراجكى پس از عمرى خدمت به علوم اهل بیت علیهم السلام در شهر صور و در كشور لبنان، در ماه ربیع الثانى سال 449 هجرى دیده از این دنیا فرو بست.

مرحوم کراجکی و کتاب «التعجب»

شیخ ابو الفتح كراجكى تألیفات فراوانى دارد كه به بیش از 80 عنوان مى‏رسد. کتاب «التعجب» یکی آثار ارزشمند به یادگار مانده از اوست که در آن به کشف تناقضات رفتاری کسانی می پردازد که امامت اهل بیت علیهم السلام را نپذیرفتند و بعد از رسول خدا ، پیرو سقیفه شدند.

و چرا عجیب نباشد کار مردمی که دم از اسلام و پیروی از رسول خدا می زنند ولی در عمل هزاران نفر از مدینه تا بصره برای کشتن امیرالمومنین علیه السلام که حداقل خودشان او را به عنوان خلیفه و جانشین قبول دارند به دنبال شتر عایشه به راه می افتند و جانشان را فدای او می کنند ؛ اما زمانی که زهرای اطهر از آنها می خواهد که برای دفاع از حق امیرالمومنین و حق غصب شده؛ او را یاری کنند ندایش را کسی پاسخ نمی گوید. شگفتا از این مردم و از آن مظلومیت!

مرحوم کراجکی در این کتاب ابتکار جالبی به خرج داده است. او در هر مسأله با تفحصی که در منابع داشته تناقضات را کشف کرده و آنها را بدون هیچ داوری و القای باوری در معرض انصاف خواننده قرار می هد و از او می خواهد که خود بین این دو مسأله داوری کرده و حکم کند که حق با کیست؟ در تمام موارد ذکر شده تنها اظهار نظری که او می کند بیان تعجب و شگفتی خود از این تناقضات و تعارضات است. او با نوشتن کلمه «التعجب» و عبارتهایی مانند آن در واقع از پیروان سقیفه سوال می کند که شما چگونه این تناقضات آشکار و مسلم را نادیده گرفتید و به آن تن دادید؟ اگر انصاف باشد و تعصب چشم حقیقت بین را کور نکرده باشد با کنار هم گذاشتن وقایعی که اختلافی در آنها نیست به راحتی می توان چهره حق و حق مداران را از گردونه باطل جدا کرد.

گفتنی است حقایقی که او از تاریخ اسلام مطرح می کند غالبا مورد اتفاقند و تقریبا کسی منکر آنها نیست.

یکی از مواردی که مرحوم کراجکی بیان می کند تناقض در عملکرد صحابه در حمایت از حق امیرالمومنین علیه السلام است. او با کشف تناقضی بزرگ و آشکار ثابت می کند که دفاع از حق و حق مداری و بر حق بودن و عبارتهای از این قبیل که اهل سقیفه کار خود را با آن پیش می بردند و به قبضه امور می پرداختند همه شعارهایی بود برای سرگرم کردن مردم و واقعیت چیز دیگری بود.

مرحوم کراجکی در فصل شانزدهم کتاب ذیل عنوان «فی ذکر فدک» ؛ بیست و هفت مورد از تناقضات رفتاری از اصحاب را می برشمرده و خواننده را به داوری منصفانه دعوت می کند.

حضرت فاطمه

کسی ندای فاطمه را پاسخ نگفت

اولین مورد را با این عبارت شروع می کند: فمن عجیب الامور و طریفها ؛ از عجیب ترین و شگفت آور ترین اموری که رخ داد این است که:

دو زن، امت رسول خدا را دعوت به قیام کردند و از آنها خواستند که دست به یک حرکت جهادی بزنند. این دو زن یکی فاطمه زهرا سلام الله علیها سیده نساء عالمین ، دختر خاتم الانبیاء بود. او در حالی که عزادار پدرش بود از امت آن حضرت و تمام کسانی که رسول خدا آنها را به اسلام هدایت کرده بود خواست تا او را «فی منع ابی بکر من ظلمها ؛‌‌ در برابر ظلمی که در حقش شده بود» یاری کنند ؛ اما افسوس و صد افسوس که «فلا یساعدها احد و لا یتکلم معها بشر ؛ هیچ کس او را یاری نکرد و حتی کسی با او سخن نگفت» با این که زمان زیادی از حضور رسول خدا و سفارشهای او نسبت به این دختر نمی گذشت.

او با کشف تناقضی بزرگ و آشکار ثابت می کند که دفاع از حق و حق مداری و بر حق بودن و عبارتهای از این قبیل که اهل سقیفه کار خود را با آن پیش می بردند و به قبضه امور می پرداختند همه شعارهایی بود برای سرگرم کردن مردم و واقعیت چیز دیگری بود

چند سال بعد در حالی که اکثر همین افراد زنده بودند در همان شهر مدینه زنی دیگر عَلم جهاد بلند کرد که این بار اتفاق دیگری افتاد. این زن، عایشه دختر ابوبکر بود که از امت رسول خدا خواست تا شمشیر و نیزه برگیرند و سختی راه مدینه تا بصره را به جان بخرند و در نهایت امیرالمومنین علیه السلام و هر کس که با اوست ؛ بزرگمردانی مثل عمار یاسر این صحابی به نام رسول خدا را از دم تیغ بگذرانند. «ساعیة فی سفک دمه و دماء اولاده و اهله و شیعته»؛ این در حالی بود که قصد جدی آن زن، ریختن خون امیرالمومنین علیه السلام و خون فرزندان و اهل و پیروان آن حضرت بود. خلاصه این که حرکت او یک شورش و بیان اعتراض نبود؛ او یک لشگر نظامی به راه انداخت برای کشتن علی و آل علی علیهم السلام.

او برای چنین هدفی صلای عام داد و از همه دعوت کرد؛ همانهایی که اکثر یا تعداد زیادشان سالها قبل در همین مدینه، در به روی زهرای مرضیه باز نکردند، او و شوهرش را تنها گذاشتند این بار رفتاری کاملا مغایر با گذشته از خود بروز دادند که تعجب نویسنده و خواننده را بر می انگیزد. تاریخ می نویسد:

«فتجیبها عشرة آلاف من الناس»؛ ده هزار نفر دعوت عایشه را لبیک گفتند «و یقاتلون اَمامَها»؛ و در پیشگاهش شمشیر زدند«الی ان اهلک اکثرهم بین یدیها»؛ تا اینکه اکثر آنها کشته شدند و جانشان را فدای عایشه کردند.

بعد مرحوم کراجکی می نویسد: «اِن هذا لَمِنَ الاَمرِ العَجیب» این داستان چقدر شگفت آور است!

و چرا عجیب نباشد کار مردمی که دم از اسلام و پیروی از رسول خدا می زنند ولی در عمل هزاران نفر از مدینه تا بصره برای کشتن امیرالمومنین علیه السلام که حداقل خودشان او را به عنوان خلیفه و جانشین قبول دارند به دنبال شتر عایشه به راه می افتند و جانشان را فدای او می کنند ؛ اما زمانی که زهرای اطهر از آنها می خواهد که برای دفاع از حق امیرالمومنین و حق غصب شده؛ او را یاری کنند ندایش را کسی پاسخ نمی گوید. شگفتا از این مردم و از آن مظلومیت!

پی نوشت:

ر.ک به: کتاب «التعجب» تالیف شیخ ابو الفتح محمد بن علی کراجکی متوفی 449 هجری.ق ؛ تصحیح فارس حسون کریم.

                                                                                                                              

                                                                                                                            امید پیشگر

  بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.