منظور از "منّ" و "سلوی" چیست؟
ابر و باد و باران، به فرمان خداوند هستند و رازق بودن خداوند، محدود به شرائط خاصّى نیست. در بیابان بىآب و علف هم، رزق طبیعى مىفرستد و او كه مهربانترین است رزق انسان را از حلال و پاكیزه مقدّر كرده است.

تخلّف از فرامین الهى، ظلم بر خویشتن
وَ ظَلَّلْنا عَلَیْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (بقره57)
و ابر را بر شما سایبان ساختیم و «منّ» و «سَلوى» بر شما نازل كردیم (و گفتیم:) از نعمتهاى پاكیزهاى كه به شما روزى دادیم بخورید، (ولى شما با بهانهجویىهاى خود، كفران نعمت كردید. بدانید كه) آنها به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم نمودند.
پس از نجات بنى اسرائیل از سلطهى فرعون، به آنان دستور داده شد كه وارد سرزمین فلسطین شوند. آنها به بهانهى اینكه در آنجا افراد ستمگرى هستند، سرپیچى كرده و به موسى گفتند: با خدایت به جنگ آنان برو، ما همین جا نشستهایم. قهر خداوند آنها را فراگرفت و مدّت چهل سال در بیابانِ «تیه» ماندگار شدند، ولى خداوند در آنجا نیز براى آنان ابرها را چون سایهبان قرار داد و دو نوع غذاى طبیعى و گوارا به نامهاى مَنّ و سَلوى، در دسترس آنان گذاشت.
به نظر می رسد برای تبیین بهتر این آیه بحث لغوی مفصل تری را می طلبد لذا به توضیح نكات مهم لغوی آن می پردازیم:
"من" و "سلوى" چیست؟
"من در لغت به گفته بعضى قطرات كوچكى همچون قطرات شبنم است كه بر درختان مىنشیند و طعم شیرینى دارد (مفردات راغب ماده من ) یا به تعبیر دیگر یك نوع صمغ و شیره درختى است با طعم شیرین، و بعضى گفتهاند طعم آن شیرین توام با ترشى بوده است.
"سلوى" در اصل به معنى آرامش و تسلى است، و بعضى از ارباب لغت و بسیارى از مفسران آن را یك نوع "پرنده" دانستهاند.
طبق روایتى كه از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده كه فرمودند: الكمأة من المن: (قارچ نوعى از من است) معلوم مىشود "من" قارچهاى خوراكى بوده كه در آن سرزمین مىروئیده.
بعضى دیگر گفتهاند مقصود از "من" تمام آن نعمتهایى است كه خدا بر بنى اسرائیل "منت" گذارده، و "سلوى" تمام مواهبى بوده كه مایه آرامش آنها مىشده است.
بعضى از مفسران "من" و "سلوى" را به معنى دیگرى غیر از آنچه معروف و مشهور است تفسیر كردهاند و گفتهاند منظور از "من" مطلق احسان و نعمت بىدریغ خدا است، و منظور از "سلوى" موجبات آرامش و تسلى خاطر مىباشد كه خداوند این دو را به بنى اسرائیل بعد از نجات از چنگال فرعونیان مرحمت فرمود.( پرتوى از قرآن" جلد اول صفحه 165)
این تفسیر علاوه بر اینكه تقریبا مخالف گفتههاى همه مفسران اسلامى و حتى كتب عهدین است با متن آیه مورد بحث سازگار نیست، زیرا قرآن بعد از ذكر من و سلوى، بلافاصله مىگوید: كُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ" بخورید از روزی هاى پاكیزهاى كه به شما دادیم" زیرا این تعبیر نشان مىدهد كه من و سلوى از خوراكی ها بوده است، این تعبیر نه تنها در این آیه بلكه عینا در آیه 160 سوره اعراف نیز آمده است.

چرا تعبیر به "انزلنا" شده؟
باید توجه داشت كه "انزلنا" همیشه به معنى فرو فرستادن از مكان بالا نیست، چنان كه در آیه 6 سوره زمر مىخوانیم: وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ: (هشت زوج از چهار پایان براى شما نازل كرد).
معلوم است كه انعام (چهار پایان) از آسمان فرود نیامدند، بنابراین "انزلنا" در این گونه موارد یا به معنى "نزول مقامى" است، یعنى نعمتى كه از یك مقام برتر به مقام پائینتر داده مىشود و یا از ماده "انزال" به معنى مهمانى كردن است، چرا كه گاه انزال و نزل(بر وزن رسل) به معنى پذیرایى كردن آمده، چنان كه در سوره واقعه آیه 93 در باره جمعى از دوزخیان مىخوانیم فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ: "آنها با "حمیم" (نوشابه سوزان دوزخ) پذیرایى مىشوند"! و در سوره آل عمران آیه 198 در باره بهشتیان مىخوانیم: خالِدِینَ فِیها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ:" مؤمنان همواره در بهشت خواهند بود كه میهمان خدا هستند".
و از آنجا كه بنى اسرائیل در حقیقت در آن سرزمین میهمان خدا بودند، تعبیر به انزال من و سلوى در مورد آنها شده است.
این احتمال نیز وجود دارد كه "نزول" در اینجا به همان معنى معروفش باشد چرا كه این نعمت ها مخصوصاً پرندگان (سلوى) از طرف بالا به سوى آنها مىآمده است.
غمام چیست؟
بعضى "غمام" و "سحاب" را هر دو به معنى ابر دانستهاند و تفاوتى میان آن دو قائل نیستند، ولى بعضى معتقدند كه "غمام" مخصوصاً به ابرهاى سفید رنگ گفته مىشود، و در توصیف آن چنین مىگویند: "غمام ابرى است كه سردتر و نازكتر است در حالى كه سحاب به گروه دیگرى از ابرها گفته مىشود كه نقطه مقابل آن است، و "غمام" در اصل از ماده "غم" به معنى پوشیدن چیزى است و اینكه به ابر، غمام گفته شده است به خاطر آنست كه صفحه آسمان را مىپوشاند و اگر به اندوه، "غم" مىگوئیم نیز از جهت این است كه گویى قلب انسان را در پوشش خود قرار مىدهد. (تفسیر روح المعانى ذیل آیات مورد بحث و مفردات راغب ماده غم)
به هر حال این تعبیر ممكن است بخاطر آن باشد كه بنى اسرائیل در عین اینكه از سایه ابرها استفاده مىكردند، نور كافى به خاطر سفیدیشان به آنها مىرسید، و آسمان تیره و تار نبود!
پیامهای آیه:
1 ـ ابر و باد و باران، به فرمان خداوند هستند. «ظَلَّلْنا عَلَیْكُمُ الْغَمامَ»
2ـ رازق بودن خداوند، محدود به شرائط خاصّى نیست. در بیابان بىآب و علف هم، رزق طبیعى مىفرستد. «وَ أَنْزَلْنا عَلَیْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى»
3ـ خداوند، رزق انسان را از حلال و پاكیزه مقدّر كرده است. «طَیِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ»
4ـ تخلّف از فرامین الهى، ظلم بر خویشتن است. «أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نورج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- تفسیر روح المعانى
4- مفردات راغب
5- " پرتوى از قرآن " جلد اول