تبیان، دستیار زندگی
خیلی از ما سنگ اهل بیت علیهم السلام را به شدت به سینه می زنیم و خود را رهرو آن ها می دانیم اما آیا ما واقعا پیرو ایشان هستیم؟ما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بندگان مورد نفرت خداوند


کاش همه چیز با حرف زدن درست می شد، ای کاش عمل هم مانند حرفش راحت بود، اما افسوس که اینگونه نیست و در این میان خوشا به حال آنهایی که کمتر ادعا دارند و کمتر حرف می زنند، چون هر حرف و ادعایی به دنبال خود مسؤلیتی را برای ما رقم می زند و انتظاری را به وجود می آورد .


سخنرانی

و بدتر از همه اینکه این حرف زدن ها و عمل نکردن ها به قدری زشت و ناپسند است که آدمی را در پیشگاه خدایش مورد خشم و نفرت قرار می دهد!

مثلا خیلی از ما سنگ اهل بیت علیهم السلام را به شدت به سینه می زنیم و خود را رهرو آن ها می دانیم اما آیا ما واقعا پیرو ایشان هستیم؟ ما چقدر با سیره و رفتار ایشان در ابعاد مختلف زندگی آشنا هستیم که چنین با یقین خود را شیعه علوی می دانیم؟ اگر به ما بگویند هم اینک بگو برخورد یکی از معصومان علیهم السلام با فلان موضوع چگونه بوده است آیا می دانیم؟ از هر کدام از ایشان چند دستور تربیتی – اخلاقی در ذهن داریم؟ هیچ می دانید این ادعای بی اساس ما خداوند را به خشم می آورد؟

امام سجاد(علیه‌السلام) مى‌فرمایند: «أَلا وَإنّ أبْغَضَ النّاسِ إلىَ اللهِ مَنْ یقْتَدِی بِسُنَّةِ إمام وَلا یقْتَدِی بِأَعْمالِه؛ آگاه باشید مبغوض ترین مردم نزد خدا کسى است که خود را پیرو امامى بداند اما به اعمال او پایبند نباشد».(1)

براى روشن شدن این حدیث دو نکته را بیان مى کنیم:

1. قول، فعل و تقریر معصوم(علیه السلام) حجّت است و سنّت را مجموعه اى از اینها مى دانیم، یعنى وقتى دنبال رهبرى، مى رویم فقط به سخنش توجّه نداریم بلکه اعمال و کردار و سکوتش هم براى ما معیار است.

آیا رفتارهای خود را دقیقا با ایشان چک می کنیم؟ یا برای مشورت به آثار و اخبارشان سر می زنیم؟ یا امام و پیشوای ما خودمان هستیم و اجتهادمان؟ اگر ما پیرو ایشان بودیم آیا اکنون این وضع جامعه مااین بود؟!

2. یکى از مسائلى که اسلام به شدت آن را نهى مى کند، نفاق و منافق است؛ چرا که اینها گفتارشان با اعمالشان یکى نیست.

با توجّه به این دو نکته معناى حدیث روشن مى شود که مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسانى هستند که از نظر اعتقاد مکتبى دنبال امامى هستند، اما از نظر برنامه هاى عملى دنبال آن پیشوا نیستند؛ یعنى پیشوا را در سخنانش پیشوا مى دانند نه در اعمالش. از این گونه احادیث چنین برمى آید که مسائل اعتقادى با اینکه زیربناست اما اگر پشتوانه عملى نداشته باشد بى ارزش است و این را مى رساند که اعتقاد متزلزل است؛ چون اگر اعتقاد راسخ باشد محال است که در اعمال انسان انعکاس پیدا نکند.

قطره هاى باران در سنگ اثر نمى کند اما در خاک نرم فرو مى رود خیس مى کند و چشمه و قنات درست مى شود و بذرها را سیراب مى کند و باغ و مزارع از آن بوجود مى آید. عالم اگر به علمش عمل نکند نفوذ کلامش به صفر مى رسد

شخصى محضر امام صادق(علیه السلام) آمد و عرض کرد: آیا ایمان همان اعتقاد و شهادتین به زبان است یا عمل هم جزء آن است؟ امام(علیه السلام) فرمود: «الإیمانُ عَمَلٌ کُلُّه؛ ایمان تمامش عمل است و شهادتین گوشه اى از ایمان است».

نکته مهمّى که باید واعظین و مبلغین توجّه داشته باشند این است که اگر بخواهیم مواعظ ما در دل ها اثر بگذارد باید ابتدا خود بدان عمل کنیم، چرا که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «اگر عالمى به سخنش عمل نکند مواعظ او از دل ها مى ریزد همان گونه که قطره هاى باران از سنگ هاى سخت مى ریزد؛ اِنَّ العالِمَ اِذا لَمْ یعْمَلْ بِعِلمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقلب ها کَما یزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا» .(2)

قطره هاى باران در سنگ اثر نمى کند اما در خاک نرم فرو مى رود خیس مى کند و چشمه و قنات درست مى شود و بذرها را سیراب مى کند و باغ و مزارع از آن بوجود مى آید. عالم اگر به علمش عمل نکند نفوذ کلامش به صفر مى رسد.

رابطه ایمان و عمل

در قرآن همواره ایمان در كنار عمل صالح آمده است: «آمنوا و عملوا الصّالحات» ایمان و عمل صالح مانند نخ و سوزن هستند و به شرطى كارآیى دارند كه به هم متّصل باشند. با جدایى آنها از هم، چیزى دوخته نمى‏شود.

قرآن مى‏فرماید: اگر خدا را دوست دارید، از پیامبر اطاعت كنید: «اِن كنتُم تُحبّون اللّه فاتّبعونى»(سوره آل‏عمران، آیه 31)

بسیارند كسانى كه مى‏گویند: ایمان داریم ولى عمل نمى‏كنند، مى‏گویند: خدا را دوست داریم ولى با او حرف نمى‏زنند و نماز نمى‏خوانند، مى‏گویند: ولایت امیرالمؤمنین‏علیه السلام را به دل داریم، امّا در عمل هیچ شباهتى به آن حضرت ندارند، مى‏گویند: به امام زمان علیه السلام ایمان داریم، ولى سهم امام را كه بر آنان واجب است نمى‏پردازند، اگر به دنبال این ادّعاها عمل و حركتى نباشد، باید در صداقت خود شك كنیم.

یکى از مسائلى که اسلام به شدت آن را نهى مى کند، نفاق و منافق است؛ چرا که اینها گفتارشان با اعمالشان یکى نیست

در روزگار قدیم كسانى را كه در جنگ‏ها اسیر مى‏شدند به نام برده در بازار مى‏فروختند. شخصى به بازار برده‏فروشان آمد تا برده‏اى خریدارى كند. هر برده كه هنرى داشت گران‏تر بود. به سراغ برده‏اى رفت و دید قیمت آن بسیار گران است. سبب را پرسید، گفتند: او تشنه‏شناس است و مى‏فهمد چه كسى تشنه است.

خریدار علاقمند شد، او را خرید و به منزل آورد و دوستانش را دعوت و غذایى تهیه كرد ولى سر سفره آب نگذاشت. مهمانان چند لقمه‏اى كه خوردند، یكى پس از دیگرى تقاضاى آب نمودند. برده تشنه شناس نگاهى به او مى‏كرد و مى‏گفت: دروغ مى‏گوید، او تشنه نیست. كم كم به تعداد تشنه‏ها اضافه شد و هر كدام فریاد آب سر دادند. امّا برده مى‏گفت: همه دروغ مى‏گویند. تا اینكه یك نفر از میان آنان برخاست تا آبى تهیه كند. برده گفت: این شخص راست مى‏گوید، زیرا از جایش بلند شد و فقط داد و فریاد نكرد.

آرى، كسى در ادّعاى خود صادق است كه حركت و اقدامى كند. كسانى كه اهل عمل نیستند، در واقع مؤمن نیستند و تنها ادّعاى ایمان دارند.

امیدواریم خداوند توفیق علم همراه با عمل را به همه ما عنایت فرماید.

پی نوشت ها :

1. تحف العقول، حکمت 17.

2. مقدّمه کتاب معالم الدین.

                                                                                                                              فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع : سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی

پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام قرائتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.