مطالبی پیرامون نزول قرآن
یکی از مباحث مهم در حوزه قرآنشناسی، بحث از نزول قرآن و چگونگی آن است که از دیر زمان تاکنون مورد توجه دانشمندان، مفسران و پژوهشگران حوزه قرآن قرار داشته است و هر دانشمندی که به مباحث علوم قرآن یا تاریخ قرآن پرداخته است به عنوان بخشی از مباحث تاریخ قرآن مطرح کرده است و هرکس در این وادی، گام نهاده است از نزول قرآن و انواع نزول آن نیز، سخن گفته است که در این مختصر نیز به شمّه و نکاتی از بحث نزول، لیکن از زاویه نگاه قرآن به موضوع پرداخته و در قالب چند مطلب، نظری بدان میافکنیم.

صفات تنزیلی قرآن
منظور از صفات تنزیلی، آن دسته از صفات قرآن است که بیانگر نزول قرآن از سوی خداوند سبحان است. در کنار دیگر اوصاف قرآن که از زوایای دیگر به معرفی این کتاب پرداختهاند، مانند: عربی، محکم، متشابه، مبین که به نحوه بیان قرآن پرداخته است و یا صفات تفصیل، تصدیق و مهیمن که به هیمنه قرآن، نسبت به کتب آسمانی اشارت دارد و یا صفات آیات، بصائر، بینات، تذکره، موعظه و نور که از زاویه بیدارگری و روشنگری قرآن، سخن گفته است، چنانکه صفات برهان، حق، حکمت و علم، ناظر به اتقان و استواری این کتاب عزیز و شکستناپذیر میباشد.
قرآن کریم به طور مکرر و بیش از یکصد و شصت بار به این حقیقت اشارت کرده است که این کتاب نازل از سوی پروردگار است، مجموع صفات، بیانگر نزول قرآن اعم از تصریحی1 یا انتزاعی،2 اصلی3 یا تبعی4 عبارت است از:
1 - تنزیل، خداوند سبحان در موارد متعددی، از قرآن به تنزیل تعبیر کرده و میفرماید: «تنزیل من رب العالمین (واقعه: 80)» و «تنزیل من الرحمن الرحیم (فصلت: 2)». و نیز فرمود: «و نزلناه تنزیلا (اسراء: 106)». تعبیر به تنزیل، نه بار دیگر نیز در قرآن، تکرار شده است.5
2 - منزّل، نازل کننده این کتاب آسمانی در جای دیگر از قرآن، تعبیر به منزّل کرده و میفرماید: «انه مُنَزًّلُ من ربک بالحق (انعام: 115)». چنان که از افعال «نزل» و «ینزل» نیز استفاده میشود.
چنان که پیش از این نیز یادآوری شد صفات قرآن، منحصر به صفات تصریحی نمیشود بلکه اوصاف انتزاعی را نیز در بر میگیرد، از این رو، این صفات نیز شکار وآشکار میشود.
3 - منزل, چنان که از آیات مشتمل بر فعل «انزل» و «ینزل» به دست میآید، از جمله آیه شریفه «و انزلنا الیک الکتاب بالحق (نساء: 105)» و در ادعیه نیز به این صفت اشارت شده است. چنان که در دعای شب قدر میخوانیم که امام صادق(علیه السلام) به زراره فرمود: در سه شب رمضان [ شبهای قدر] قرآن بر سر بگیر، و آن را بگشای و جلوی رو خود, قرار داده و بگو: «اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل و ما فیه و فیه اسمک الاکبر».6
از آن جا که برخی از اوصاف قرآن از جمله وصف «تنزیل» به صورت مصدر بیان شده و مصدر، قابل حمل بر موصوف نیست مگر با وساطت «ذو» و یا «تأویل بردن» آن به اسم وصفی چون: اسم فاعل، اسم مفعول و صفت مشبهه، از این روی، اوصافی چون تبیان، تنزیل، عجب و امثال آن که مصدرند در واقع به معنی مبین، منزل، عجیب میباشد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که رمز و راز به کار بردن مصدر در چنین توصیفهائی، رعایت مبالغه و فزونی در وصف است.
4 - نازل، این وصف انتزاعی است که از آیه شریفه «و بالحق نَزَل (اسراء: 105)»، و آیه شریفه «نَزَل به الروح الامین (شعراء: 193)» میتوان دریافت کرد.
5 - متنزل، این نیز، وصف انتزاعی است که از نفی تنزل قرآن به وسیله شیطانها، استفاده میشود، زیرا در این باره میفرماید:«و ما تَنَزَّلَتْ به الشیاطین و ما ینبغی لهم و ما یستطیعون (شعراء: 210)»، که با نفی تنزیل و القاء شیطانی، الهی بودن آن را به اثبات میرساند و میفرماید: «الرحمن عَلَّم القرآن (رحمان: 1)».
باید، توجه داشت که یکی از مهمترین راههای آگاهی از حقیقت قرآن، توجه تامّ به نامها و صفات قرآن است که خود، منبع سرشار و غنی در راستای قرآن شناسی به شمار میرود.
از این روی از زمانهای گذشته تا به امروز، هر کسی بر مبنای بینش یا به فراخور فرصت به دست آمده، نامهایی را برای قرآن، استخراج و به نوعی دسته بندی نموده است، از جمله زرکشی و سیوطی.7 فیروزآبادی نیز به بیش از نود اسم، اشارت کرده است . 8
منظور از وصف در مقابل اسم که معرف ذات شییء باشد، بیانگر زیباییها، نشانهها، احوال و کیفیتهای آن ذات است، از این رو، در کاربرد وصف، مراعات معنای آن، ضروری است.
البته مراد از وصف در این جا، مطلق آن چیزی است که میتواند در شناساندن قرآن، مؤثر و بیانگر بعدی از ابعاد وجود آن باشد،خواه به صورت صفت و موصوف باشد، یا مسند و مسندالیه و یا با جمله فعلیه باشد مثل وصف معلم برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) از آیه «یعلمهم الکتاب والحکمة (جمعه: 3)». و نیز هادی بودن قرآن از آیه «اِنَّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (اسراء: 9)».
یادآور میشود، از آن جا که برخی از اوصاف قرآن از جمله وصف «تنزیل» به صورت مصدر بیان شده و مصدر، قابل حمل بر موصوف نیست مگر با وساطت «ذو» و یا «تأویل بردن» آن به اسم وصفی چون: اسم فاعل، اسم مفعول و صفت مشبهه، از این روی، اوصافی چون تبیان، تنزیل، عجب و امثال آن که مصدرند در واقع به معنی مبین، منزل، عجیب میباشد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که رمز و راز به کار بردن مصدر در چنین توصیفهائی، رعایت مبالغه و فزونی در وصف است.
تفاوت الیک و علیک
در موارد متعددی از قرآن در مساله نزول، تعبیر به «علی» است مثل: «نزل علیک الکتاب بالحق (آل عمران: 3) » و «نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لک شیء (نحل 89)»، «هوالذی انزل علیک الکتاب (آل عمران: 7)» و «انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق (زمر: 41)». چنان که در موارد بسیار دیگر، تعبیر به «الی» نموده است، از جمله: «و انزلنا الیک الذکر لتبین (نحل : 44)» و «لتبین للناس ما نزل الیهم (نحل: 44)» و «کتاب انزلناه الیک مبارک (ص : 29)».
پرسشی که در این جا رخ مینماید، این که آیا، این دو تعبیر یکسان است یا این که مفید نکته ای ظریف و متفاوت از یکدیگر است؟
به نظر میرسد به سادگی نتوان، آنها را مرادف یکدیگر و بدون نکته دانست؛ زیرا دست کم براساس مفهوم لغوی تفاوت این دو واژه که یکی بیانگر استعلاء و تفوق و دیگری مفید غایت است را نمیتوان انکار کرد، بنابراین، میتوان گفت تعبیر به «علی» اشارت به نزول طولی و از مقام بالا دارد و تعبیر به «الی» اشارت به غایت و مقصد نزول، میباشد.
پی نوشتها:
1 - منظور از صفات تصریحی آن دسته از صفات است که در قرآن بدان تصریح شده است مانند: حکیم، عزیز، مجید.
2 - بدین معنی که از مفاد فعلهای ماضی و مضارع صفات پنهان و ناپیدا را شکار و آشکار و صفتی به دست آید، مانند وصف معلم برای پیامبر از آیه «یعلمهم الکتاب والحکمه (جمع: 3)». و نیز هادی بودن قرآن از آیه «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (اسراء: 9)».
3 - مراد از صفات اصلی، آن دسته از اوصاف قرآن است که از نظر ادبیات عرب خود در جایگاه موصوف قرار دارد، مانند کتاب، ذکر و ...
4 - مقصود از صفت تبعی، آن دسته از صفات است که در قاموس ادبیات، اعراب متبوع خود را میگیرد، مثل: «انا انزلناه قرآنا عربیا (یوسف: 2)».
5 - سجده: 2، یس: 5، زمر: 1، غافر: 2، فصلت: 42، جاثیه: 2، احقاف: 2 و حاقه : 43.
6 - ر.ک: بحارالانوار، ج92، ص114.
7 - بدرالدین زرکشی در کتاب «البرهان» و جلال الدین سیوطی در کتاب «الاتقان»، پنجاه و پنج نام برای قرآن همراه با آیه مربوطه بیان میکند. فیروزآبادی به بیش از نود اسم اشاره کرده است. رک: زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص 273 - 276 و سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج2، ص50.
8 - فیروزآبادی، محمدبن یعقوب، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج1، ص55.
بخش قرآن تبیان
منبع:
معارف قرآن