میوه فروشی بهتر است یا مهندسی نرمافزار؟
سالها پیش آنقدر از فشارهای پروژه و دشوار بودن تولید نرم افزار خسته شده بودم که با یکی از دوستان هم دانشگاهی تصمیم گرفتیم یک شغل شرافتمندانه انتخاب کنیم! این بود که مشاغل مختلف را به صورت علمی، بررسی کردیم و آخر از همه تصمیم گرفتیم یک میوهفروشی باز کنیم! چرا؟ به هزار و پانزده دلیل! پانزده دلیلش را مینویسم، هزارتای بقیه را خودتان خواهید دانست.
سالها پیش آنقدر از فشارهای پروژه و دشوار بودن تولید نرم افزار خسته شده بودم که با یکی از دوستان هم دانشگاهی تصمیم گرفتیم یک شغل شرافتمندانه انتخاب کنیم! این بود که مشاغل مختلف را به صورت علمی، بررسی کردیم و آخر از همه تصمیم گرفتیم یک میوهفروشی باز کنیم! چرا؟ به هزار و پانزده دلیل! پانزده دلیلش را مینویسم، هزارتای بقیه را خودتان خواهید دانست.

عدم وجود گارانتی
بعد از فروش نرم افزار باید آن را گارانتی کنی. برخلاف بسیاری از مشاغل که شما بابت گارانتی پول اضافه میگیرید و نزد خود نگه میدارید، در نرم افزار بر عکس عمل میشود و این کارفرمای شماست که از شما تضمین (درصدی از قرارداد، چک تضمین، سفته و یا ضمانت نامه بانکی یا همه مواد) میگیرد. در حالیکه میوه فروشی گارانتی ندارد، جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود!
بازه کوتاه زمان فروش
یک پروژه نرم افزاری ماهها طول میکشد و باعث فرسایش نیروی کار میشود در حالیکه در میوه فروشی، صبح زود بار میوه و سبزی میآوری، حداکثر تا ظهر سبزیها تمام میشود، میوهها هم، بسته به محیط شما، در مدت زمان کوتاهی فروش میروند و شما بازهم بار جدیدی میآورید.
تغییر نیاز ندارید
رایج است که نیازهای مشتری تازه زمانی آشکار میشود که شما نرم افزار را فروخته اید و مشتری متوقع است که در چارچوب همان قرارداد تغییرات اعمال شود، حتی اگر ماهیت تغییر کند. اما در میوه فروشی، خریدار که از مغازه خارج شد، شما دیگر مسؤولیتی ندارید، اگر تصمیمش عوض شد، شما نگران نیستید، یک کالای جدید به وی میفروشید.
عدم محصول ارجاعی
در نرم افزار اگر محصول شما کار نکرد و یا قدیمی شد، مشتری یا ارجاع میدهد و یا دیگر سراغش نمیآید، در میوه فروشی شما میوه سالم را به مردم به قیمت گران، میوه نیمه خراب را ارزان تر به مردم کم درآمدتر و احتمالا میوه کاملا خراب را به آبمیوه فروشیها و شاید لواشک سازیها میفروشید!
واسطه گری به جای تولید!
در میوه فروشی شما محلی برای عرضه کالای دیگران هستید، معمولا افزایش قیمت بین میدان میوه و ترهبار با مغازه شما چند برابراست. اما در نرم افزار شما تولید میکنید و دردسرهای آن را دارید. تازه در انتها و پس از کسر انواع مالیات و بیمه، اگر هزینه تولید را در بیاورید خیلی هنر کردهاید!
مدیریت نیروی انسانی، خیر!
شما در شرکت نرم افزاری با نیروی لوس و نازک نارنجی کارشناس سروکار دارید که کافی است یک کم ناراحت شود، هوس کانادا به سرش میزند، اما در میوه فروشی یکی دو کارگر میگیرید، مثل ساعت برای شما کار میکنند و غر که نمیزنند هیچ با همه سختیها هم میسازند.

فصلی بودن کار، تعطیل!
در تولید و فروش نرم افزار شما وابسته به زمان هستید، برای مثال دولتیها معمولا در ماههای خاصی خرید بیشتری میکنند، یا در فروردین و اردیبهشت شما با افت فروش مواجه میشوید، اما در میوه فروشی هر فصلی میوه خودش را دارد و شما آن را میآورید، هر میوه ای هم طرفدار خاص خودش را دارد و شما تقریبا در همه سال فروش خود را یکنواخت خواهید داشت. شب عیدها هم که جای خودش را دارد و شما پوست خلایق را حسابی خواهید کند!
بازار دائمی
نرم افزاریها مانند یک کارگر ساختمانی هستند، باید ساختمانی ساخته شود تا به آنان نیاز باشد، وقتی بودجهها صفر شود که نمیتوان پروژه ای تعریف کرد که نرم افزاری روی آن کار کند. اما میوه فروشی نیاز روز مردم است، همه هر روز خرید خودشان را دارند، وضع مردم بد هم بشود، باز هم مهمانی میآید که شما وادار شوید حتما میوه خوب بخرید.
درهم است!
در نرم افزار شما ناتوان هستید از اینکه به یک مشتری بفهمانید، نرم افزار با نرم افزار متفاوت است. چون با یک چیز انتزاعی طرف است، بین نرم افزاری حسابداری پنج هزارتومانی با نرم افزار حسابداری ده میلیون تومانی فرقی قائل نیست. در حالیکه در میوه فروشی، مشتری تفاوت سیب با سیب را در مییابد و اگر دنبال کیفیت خوب است پولش را هم میپردازد.
یک بار برای همیشه، هرگز!
نرم افزار را که میفروشید مشتری توقع دارد این نرم افزار برایش مادام العمر باشد، به سادگی حاضر نیست قرارداد پشتیبانی و ارتقاء نرم افزار ببندد، اما همه میدانیم که یک میوه را برای همه سال نمیتوان نگه داشت، بالاخره خورده میشود و باید میوه جدیدی خرید!
باگ (خطا)
خرابی میوه نگرانی ندارد، روشهای نگهداری میوه معلوم است و اگر همه یک کم تجربه پیدا کنند، میتوانند به سادگی آن را نگهداری کنند. اما در نرم افزار آنقدر مشکلات متعدد و متفاوت پیش میآید که شما گیج میشوید که این خطا از کجاست و راه حلش چطور است؟ مناطق بحرانی، آنقدر خطایابی را سخت میکنند که شما نیاز به فاز مجزایی برای آن پیدا میکنید و هزینه زیادی برای هر خطا میپردازید، تازه تضمینی وجود ندارد که همه خطاها را پیدا کرده باشید و روز تحویل به مشتری، جلوی چشم وی، آنقدر سیستم خطا میدهد که شما آب میشوید و زمین میروید.
آن که خربزه میخورد، پای لرزش هم مینشیند!
شما مسؤول نحوه استفاده مشتری از میوه نیستید، مهم نیست برایتان که در عزا بخورند یا در عروسی، مهم نیست که به طرف نمیسازد یا میسازد. اما در نرم افزار، کافی است از نرم افزار شما سوء استفاده شود، میآیند یقه شما را میگیرند که چرا از طریق نرم افزار شما به ما آسیب وارد شد، چرا هک شد، چرا...؟

شما فقط میوه را میفروشید!
در نرم افزار وقتی شما نرم افزاری عرضه میکنید، داستان عرضه خدمات پس از فروش شروع میشود، آموزش کاربران (بعضا واقعا تعطیل!) تبدیل اطلاعات و انتقال آنها از سیستم قدیمی به جدید، عرضه سخت افزار، نگرانی از کارکردن نرم افزار روی هر نوع سخت افزاری که مشتری به شما میدهد و ... اما در میوه فروشی، شما فقط میوه را میفروشید. اینکه هندوانه را چطور میخورند، گیلاس را چطور؟ اینکه آیا مشتری ظرف مناسبی برای نگهداری میوه دارد یا نه، به شما ربطی ندارد.
دوره بازپرداخت سریع
در میوه فروشی به محض فروش میوه، پولتان را میگیرید، اما در نرم افزار، تازه پروژه را که تحویل دادید و صورتجلسه کردید، باید بدوید به دنبال پولتان، آنقدر این پول دادن دیر و تکه تکه میشود که به نوش داروی پس از مرگ سهراب میماند، به شکلی که بعضی وقتها بی خیال پولتان میشوید.
تنوع مشتری
شما در یک شرکت نرم افزاری با طیف خاصی از مشتری سروکار دارید، یا دولتی یا خصوصی یا آموزشی یا غیره. اما در میوه فروشی شما قیدی برای مشتری ندارید، زن و مرد، کوچک و بزرگ، دارا و ندار، پیر و جوان، شهری و روستایی، ... همه به نوعی مشتری شما هستند، آنهم یك مشتری که از همه چیز میگذرد، بجز از خوردن!
کپی رایت
در میوه فروشی نمیتوانید یک میوه را بخرید و تکثیر کنید، در نرم افزار میتوانید، خوب هم میتوانید. اگر تولید کننده ناراحت هم شد مهم نیست، چون یا قانون کافی نداریم و یا آنقدر این قضیه پیچیده است که شما بی خیال میشوید.
خودم هم نمیدانم چرا با وجود همه این استدلالهای منطقی، میوه فروش نشدم؟