نمایش شخصیتهای قدرتمند در زمینهای مبهم
درباره «قلادههای طلا»
بسیاری بر این عقیده اند كه «قلادههای طلا» در سینمای این سالها، فیلمی ارزشمند و تكرارنشدنی است؛ آنچنان كه ابوالقاسم طالبی برنده سیمرغ بهترین فیلم جشنواره شد و قلادههای طلای او را ستودند. برخی دیگر، پس از نمونههای ضعیف و پیشپاافتادهای مثل «پایاننامه» گفتند فیلم طالبی نقطه عطفی در احیای سینمای سیاسی ایران است.
در آخرین روزهای پیش از شروع جشنواره، صحبت از توقیف این فیلم بود اما اندكی بعد، سیل جوایز و ستایشها و قدردانیها بود كه نثار ابوالقاسم طالبی و فیلمش شد و تقریبا كسی تردیدی نداشت كه مهمترین گزینه اكران نوروز نیز همین فیلم است.
اما قلادههای طلا به عنوان یك فیلم چگونه از كار درآمده است؟ صرفنظر از نام سازنده و حاشیههای بسیاری كه ایجاد كرد، آیا فیلم خوبی است؟ این سوال را در چند بخش جداگانه بررسی میكنیم.
بحثهای فراوانی به بهانه قلادههای طلا درباره ژانر سیاسی به وجود آمد، در حالی كه چنین ژانری در سینما وجود ندارد.
فیلمهای سیاسی آنهایی هستند كه به سیاست میپردازند، به همین راحتی مثل فیلمهای دهه شصتی كنستانتین كوستا گاوراس یا فیلمهای كنونی مایكل مور یا بعضی فیلمهای جان فرانكن هایمر.
اشكال كار در وهله اول این است كه میگویند قلادههای طلا در ژانر خودش (سیاسی) فیلم نوآورانه یا به قول فریدون جیرانی خوشساخت است.
اشكال دوم اما اساسیتر است؛ زمانی كه فیلمنامهای نوشته میشود، چه اگر مبنای آن یك رویداد واقعی باشد یا برخاسته از قوه تخیل سازندهاش، در هر دو حالت یك اثر نمایشی است.
وقتی محمدرضا شریفینیا با آن جثه و هیبت به عنوان یك مامور ستادی وزارت اطلاعات شخصیتپردازی میشود، پس مشخص است ابوالقاسم طالبی در درجه اول به ساختن یك فیلم سینمایی سرگرمكننده برای مردم فكر میكرده و سپس در صدد روشن كردن برخی ابهامات درباره انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و فتنه پس از آن بوده است.
اگر مثلا ساختار نمایشی و كیفیت فیلم «زد» یا «نبرد الجزیره» (به ترتیب ساختههای كوستا گاوراس و جیله پونته كوروو) در حد آثار ارزشمند و تاثیرگذار نبود، آن وقت كسی دربارهشان بحثی نداشت و البته در خاطرهها نمیماند كه امروزه هم پس از دههها تا صحبت از سینمای سیاسی میشود نام این آثار به میان آید.
پس یك اثر در درجه اول باید جنبههای استاندارد سینمایی داشته باشد تا مورد بحث قرار گیرد وگرنه چه بسا حرف و مضمون پایاننامه هم درست، اصولی و قابل بررسی باشد، اما چون ناشیانه ساخته شده بود، كسی به لایههای مضمونیاش توجهی نكرد و اثر ماندگاری نشد.
طالبی در گفتوگوهای خود، دائم از اسناد و مداركی كه به دست آورده و تحقیقات فراوانش برای رسیدن به حقایقی درباره ماجراهای پس از انتخابات سخن گفت.
اینها نشان دهنده هوش و درایت اوست برای خلق یك اثر كامل كه از این حیث آتو دست مخالفانش ندهد. اما آیا این، همه آن چیزی است كه یك فیلم سیاسی را ارزش و اعتبار میبخشد؟ پاسخ منفی است، زیرا اگر بنا بود قلادههای طلا یك شهادتنامه تصویری باشد در نمایش حقایق و از بین بردن برخی ابهامات، آن وقت سازندهاش میبایست فیلمی مستند میساخت درست مثل مستندهای سیاسی مایكل مور.
اما باید بپذیریم قلادههای طلا یك اثر سینمایی است با حضور بازیگرانی كه متن فیلمنامه را در چارچوب یك قصه اجرا و بازی میكنند.
پس اگر فیلم طالبی یكی از آثار خوب جشنواره گذشته بوده، این را باید ابتدا پای كارگردان بودن او گذاشت كه الگوها و كلیشههای سینمای سیاسی را شناخته و در قالب یك اثر قصهگو و پرتعلیق سعی كرده فیلمی استاندارد بسازد و سپس مابهازاهای واقعنمای فیلمش در بازسازی برخی حوادث اجتماعی و سیاسی میخواهد برطرفكننده بسیاری از شبههها باشد.
فیلمهای سیاسی آنهایی هستند كه به سیاست میپردازند، به همین راحتی مثل فیلمهای دهه شصتی كنستانتین كوستا گاوراس یا فیلمهای كنونی مایكل مور یا بعضی فیلمهای جان فرانكن هایمر.
در یك فیلم سیاسی مانند هر فیلم دیگر باید به دو وجه مهم توجه كرد؛ فیلمنامه و اجرا. ابتدا درباره اجرا صحبت میكنیم و سپس به فیلمنامه قلادههای طلا میپردازیم.
عوامل تعیینكننده در اجرای فیلمهای سیاسی، یكی رعایت تعلیق در كارگردانی است (علاوه بر فیلمنامه) و دیگری رعایت استانداردهای سینمای اكشن. اكشن در این فیلمها مكمل التهاب درونی است.
خیلی وقتها اكشن بودن فیلم بر خلاف تصور همه، ربطی به صحنههای زد و خورد ندارد، بلكه در اینجا اكشن یعنی ضرباهنگ حوادث؛ مثلا كشمكش شخصیتها برای خنثی كردن یك توطئه در زمانی محدود.
مثل ماموریت امین حیایی در مترو و سطح شهر و شریفینیا در تعقیب و... از نمونههای خوب فرنگیاش میشود به سكانس دلهرهآور و پرتعلیق مترو در فیلم اسكارگرفته «ارتباط فرانسوی» با بازی جین هاكمن اشاره كرد.
قلادههای طلا به لحاظ رعایت این موارد، فیلم نسبتا موفقی است و با توجه به اطلاعات تماشاگران از موضوع فیلم، تاثیر این كشمكشهای دراماتیك بیشتر میشود.
با توجه به مثالی كه زده شد، مشخص میگردد خیلی مواقع اكشن و تعلیق به مفهومی واحد تبدیل میشوند و مكمل یكدیگر عمل میكنند؛ به طوری كه هر چقدر اكشن فیلم درست طراحی و اجرا شده باشد، تعلیق هم اثرگذارتر خواهد بود و بالعكس.
اما نقطه ضعف اصلی قلادههای طلا در فیلمنامه آن است.دو اشكال بزرگ فیلمنامهای، یكی طولانی بودن زمان آن است (كه در دقایقی تماشاگر را خسته میكند) و دیگری گنگ بودن پارهای اتفاقات و گرهافكنیها.
در مورد نخست، تنها نكتهای كه میتوان گفت، عدم محاسبه دقیق زمان فیلمنامه بوده كه این اطناب را به دنبال داشته است. یك منشی صحنه كارآزموده با خواندن یك فیلمنامه باید دقیقا زمان فیلم را تشخیص بدهد.
فیلمنامه قلادههای طلا پر از موقعیت و اتفاق و شخصیت است. كارگردان ترجیح داده به همه این حوادث و اتفاقات بپردازد و به این ترتیب زمان فیلمش طولانی شده و ضرباهنگ فیلمش در دقایق میانی و بخصوص نیمه دوم میافتد.
اگر این فیلمنامه توسط یك فیلمنامهنویس باتجربه بازنویسی میشد، مطمئنا فصلهایی از آن كه تاثیر چندانی در كلیت ماجرا ندارد، حذف میشد و به این ترتیب فیلم دیدنیتر از كار درمیآمد. گفتنی است این نارسایی و اشكال در تدوین هم خودش را نشان میدهد و بخشهای غیرلازم فیلم كوتاه نشده است.
درباره گنگ بودن برخی ماجراها اما باید توضیح بیشتری داد. گفتیم حوادث پس از انتخابات چیزی نیست كه تماشاگران قلادههای طلا چیزی دربارهاش ندانند و موضوعی تا به این حد مهم، برایشان ناآشنا باشد اما كارگردان فیلم، سعی در افشای حقایقی دارد كه این حقایق پشت پرده ربط چندانی به آگاهی عمومی ندارد.
طالبی براساس تحقیقات مفصل و دامنهدارش میخواهد حرفهایی ناگفته درباره حوادث پس از انتخابات بزند بنابراین ماجراهای انتخابات، روبنای فیلمنامه است و حقایق به دست آمده از تحقیقات، زیربنا.
بخشی كه فیلمنامهنویس خواسته تا براساس شواهد و پژوهشها، لایههای قصهاش را عمیقتر بكند، متوجه این نبوده كه مهمترین عامل در طراحی یك فیلمنامه واقعهمحور و پرشخصیت و پرتعلیق، در نظر گرفتن جنبههای علّی معلولی است.
چیزی باید در قالب یك موقعیت اولیه و گرهافكن كاشته شود تا سپس در موقعیتهای بعدی درو شود. این اتفاق در قلادههای طلا چندان خوب نیفتاده و شاید به همین دلیل است كه تماشاگران هنگام مشاهده گرهگشایی نهایی فیلم و فهمیدن این نكته كه قضایا از كجا آب میخورده، واكنشی هیجانی از خود نشان نمیدهند.
قلادههای طلا تلاشی است در حد امكانات و مقدورات سینمای ایران، در جهت معرفی نوعی از فیلم كه كارگردانها تمایل زیادی به آن نشان نمیدهد.
امید است این نوع فیلمها در بستری طبیعی رشد كنند و مخاطب خود را بیابند تا سینمای ایران از دایره محدود چند گونه سینمایی پا را فراتر نهاده و فراگیرتر شود.
منبع:جام جم / لیلا خراط