یک روز بسیار
بیمار بودم
رنجور و خسته
تبدار بودم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1391/01/24
پرستار مهربون
یک روز بسیاربیمار بودم
رنجور و خسته
تبدار بودم
یک دکترخوب
حال مرا دید
فوری برایم
یک نسخه پیچید
با آن که بسیار
بیمار بودم
از درد آمپول
بیزار بودم
آمپول به من زد
خانم پرستار
تا که نباشم
رنجور و بیمار
«خانم» پرستار
بس نازنین است
مثل فرشته
روی زمین است
پروردگارا
نامت دوایم
یادت همیشه
داده شفایم
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع: کودک بشری (مهری طهماسبی دهکردی)