تبیان، دستیار زندگی
برای بازیگری در تئاتر پیش زمینه هایی لازم است تنها استعداد و علاقه پیش برنده نخواهد بود آموزش تئاتر با مراجعه به کتاب ها یا مرور آثار برتر تاریخ میسر نیست. تئاتر هنری است که سینه به سینه منتقل می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیگری در تئاتر


برای بازیگری در تئاتر پیش زمینه هایی لازم است تنها استعداد و علاقه پیش برنده نخواهد بود آموزش تئاتر با مراجعه به کتاب ها یا مرور آثار برتر تاریخ میسر نیست. تئاتر هنری است که سینه به سینه منتقل می شود.

بازیگری در تئاتر

شغل یک نفر نجاری است. پیشه ی یک نفر طبابت است. کار یک نفر دیگر ...

خیلی ها هم شغلشان هنر است. نقاشند، شاعرند، مجسمه سازند، طراح لباس و پارچه اند، نویسنده ی داستان و نمایش نامه اند، ... اما در فارسی ترکیب هنرپیشه فقط برای بازیگران به کار می رود. Actor یا Actress در فارسی به مفهوم بنیادین کلمه ترجمه و گرته برداری نشده است. Actor یا Actress کسی است، که فعل یا عملی را به حرکت درمی آورد.

بازیگری تئاتر با آنچه در قاب سینما و تلویزیون به عنوان اولین وسایل ارتباطی به نگاه و ذهن هر انسانی منتقل می شود ،تفاوت دارد. اولین تصاویری که از مفهوم نمایش برای همه ی آدم ها، شکل می گیرد در کودکی اتفاق می افتاد و از راه تلویزیون و سینماست. اما آنچه در تئاتر به مفهوم بازیگری وجود دارد، مستلزم پیچیدگی های خاصی است. بازیگر تئاتر پیش از آن که بر اساس علاقه و حتی استعدادش، امکان موفقیت داشته باشد، به مطالعه و تمرین نیاز دارد. تئاتر مثل سینما یا هر هنر دیگری نیست که نمونه های ثبت شده داشته باشد و هنرجوی آن در مدت کوتاهی با مراجعه به آثار به جا مانده نمونه هایی را ببیند و از آن ها الگوبرداری کند. برای یک نقاش این امکان هست که با مراجعه به چند کتاب سبک شناسی و حتی امروز با وجود دسترسی به فضای مجازی، آثار نقاشان بزرگ را ببیند و از آن ها ایده بگیرد یا علاقه مند به سینما، با درجه ای تخفیف- تخفیف از این بابت که مفهوم فیلم و سینما بر روی پرده ی عریض سینما قابل فهم و بررسی است- می تواند فیلم های ماندگار تاریخ سینما را تهیه کند، ببیند و چیز یاد بگیرد. ولی برای هنرجوی تئاتر به شیوه ی مراجعه به آثار اجرا شده، زمان بر خواهد بود. فرض بگیرید هنرجوی تئاتر امروز، هنرجوی تازه وارد شده ی تئاتر را که نام جوانمرد، سرکسیان، ساعدی و رادی را می شنود و تنها محل مراجعه اش نمایش نامه های رادی و ساعدی است. می شنود که مرگ در پاییز اکبر رادی با کارگردانی عباس جوانمرد در دهه ی 40 نمونه ی موفقی است. چوب به دست ها ورزیل غلامحسین ساعدی به کارگردانی جعفر والی اتفاقی محسوب می شده و او تنها به خواندن نمایش نامه ها باید قناعت کند.

این حسرت تئاتر نیست، که اجرای هملت زمان شکسپیر را نمی توانی ببینی. این ویژگی تئاتر است. این ضعف تئاتر محسوب نمی شود، یک قابلیت است. ظرفیت است و امکان تقلید و کپی کاری را از هنرمند تئاتر می گیرد و برای همین است که هنرمند تئاتر از هر خواننده ی دیگری بهتر داستان و نمایش نامه می خواند. بازیگر تئاتر، باید فلسفه بداند، مشاهیر تاریخ را بشناسد، اهل شعر و ادبیات باشد، با سیاست آشنایی داشته باشد و از همه مهم تر روان شناسی بداند.

در هملت شکسپیر تقریبا سی و اندی نگاه کنش گر یا واکنشی تبیین می شود، که نیازمند به حرکت درآمدن است

در هملت شکسپیر تقریباً سی و اندی نگاه کنش گر یا واکنشی تبیین می شود که نیازمند به حرکت درآمدن است. بازیگر تئاتر صرفاً با تقلید از بازی هایی که دیده است نمی تواند به ایفای نقش بپردازد. و این هنر تئاتر را از هنری صرفاً آکادمیک و شخصی به هنری جمعی و میدانی تبدیل می کند. جریان روش مند در تئاتر، بر اساس تمرینات گروهی است و به همان میزان به استنباط درست بازیگر و کارگردان از بطن متن نمایشی، بستگی دارد. برای نمایش نامه هایی که اجراهای گوناگون داشته اند و کارگردان های باتجربه دست کم شاهد آن بوده اند هدایت بازیگر از طرف کارگردان، قابل پذیرش و متصور است. اما متن نمایشی تازه متولد شده به قلم و ذهن نمایش نامه نویس هم نسل، به درک درست بازیگر، از متن نمایش و اشراف به شخصیت شناسی و بعد شخصیت پردازی درست، متکّی است. در تمرینات پایه ای تئاتر بسیاری از کنش ها و واکنش های یک بازی پیش بینی می شود: تربیت حس، بازی اشیاء، تمرین های اعتمادسازی، جست و جو و یافتن رهبر، تمرین های نرمشی، تنفس و ...

در برخی تمرینات، برخی اکت ها که شاید مختص حالات یک انسان هم نباشد مدنظر قرار  می گیرد. حالاتی که از پدیده های طبیعی اقتباس شده باشد. جزر و مد، غرش آسمان، حرکت ابرها، آرامش و ایستادگی کوه و ...

چنین تمرین هایی برای تئاتر که در بسیاری موارد در بیان مفاهیم انتزاعی یا غیرانتزاعی به صورت نمادین، عمل می کند کاربرد دارد.

نیاز هنرجوی تئاتر به تمرین های پیش از اجرا، تئاتر را از هنری خودرأی- که تلاش و یا اصرار به عقیده ای نو، که شاید ابداع نباشد و حکم بدعت پیدا کند- خارج می سازد.

آموختن در تئاتر و گذراندن گام به گام هر مرحله، شرط لازم برای بازیگری تئاتر است. این تن دادن به حوصله و آموختن در کنار درک و استخراج درست از متن نمایشی، منجر به اتفاقی برای بازیگر می شود که دیگر در هر اجرای نمایشی تماشاچی، درگیر نام هنرپیشه نیست و نام شخصیت را پیش از نام بازیگر به خاطر می سپارد. آن وقت هملت و اتللو و مش حسن و نانسی و آسیابان و گیلان را می بینی و به خاطر می سپاری.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان