تبیان، دستیار زندگی
یکی بود یکی نبود. یک روز زمستانی خیلی قشنگ که جنگل لباس سفیدش را به تن کرده بود، قاقُم کوچولو از لانه اش بیرون آمد. قاقُم کوچولو که برف ها را دید، خیلی خوشحال شد. او یک گوله برف درست کرد و شروع کرد به بازی کردن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قاقُم کوچولو و فصل زمستان

قاقُم کوچولو و فصل زمستان

قاقُم: حیوانی شبیه به راسو

یکی بود یکی نبود. یک روز زمستانی خیلی قشنگ که جنگل لباس سفیدش را به تن کرده بود، قاقُم کوچولو از لانه اش بیرون آمد. قاقُم کوچولو که برف ها را دید، خیلی خوشحال شد. او یک گوله برف درست کرد و شروع کرد به بازی کردن، اما اصلاً به او خوش نمی گذشت. چون دوستانش نبودند.

همه ی دوستان قاقم کوچولو در فصل زمستان می خوابیدند و در فصل بهار بیدار می شدند.

قاقم کوچولو با خودش گفت: چی کار کنم، اینجوری که خیلی حوصلم سر می ره؟ بهتره برم و چند تا از دوستام مثل جوجه تیغی و سنجاب خانم رو بیدار کنم.

قاقم کوچولو رفت تا دوستانش را بیدار کند اما نتوانست آن ها را پیدا کند.

قاقم کوچولو گفت: خب، حالا که همه ی حیوونای جنگل حتی هکتور خرسه هم خوابه من می تونم از این فرصت استفاده کنم و یه کمی اونو اذیت کنم.

قاقُم کوچولو یواشکی به پوزه ی هکتور خرسه نزدیک شد و داخل اون فوت کرد.

هکتور خرسه بیدار نشد، اما یک خر خر بلند از روی عصبانیت کرد که قاقُم کوچولو از ترس سفید شد و پا به فرار گذاشت.

چند روزی گذشته ولی پوست قاقم کوچولو هنوز سفیده و تغییری نکرده.

قاقم کوچولو فهمیده از وقتی که پوستش سفید شده دیگر روباه ها و گرگ ها نمی توانند او را پیدا کنند و بخورند.

به خاطرهمین رنگ قاقُم ها در فصل زمستان همیشه سفید است و آن ها این رنگ را خیلی دوست دارند.

ترجمه:نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

خانم دکتر و یه‌عالمه شیطونی

فقط برای خودم

آدم برفی مهربون

داستان توپی که باد نداشت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.