تبیان، دستیار زندگی
تقریبا همه آن‌ها را می‌شناسند، حالا دیگر همه می‌دانند هر زن و دختری که یک ساک بزرگ به دست و یک کیف کوچک به کمر داشته باشد یک واحد سیار عرضه کالا در مترو است، این کالا‌ها می‌توانند خوراکی، بهداشتی، تزئینی و.. باشند. در واقع گستره محصولات ارائه شده در مترو
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه رجبی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنیای زیر زمینی دستفروشی


تقریبا همه آن‌ها را می‌شناسند، حالا دیگر همه می‌دانند هر زن و دختری که یک ساک بزرگ به دست و یک کیف کوچک به کمر داشته باشد یک واحد سیار عرضه کالا در مترو است، این کالا‌ها می‌توانند خوراکی، بهداشتی، تزئینی و.. باشند.
در واقع گستره محصولات ارائه شده در مترو آنقدر زیاد شده است که نمی‌شود آن‌ها را در چند دسته طبقه بندی کرد. حالا دیگر راهروهای باریک قطار‌ها تبدیل به بازاری شده که همه چیز در آن پیدا می‌شود. خلوتی روزهای عید نوروز فرصتی شد برای گفت‌و‌گو با همین فروشنده‌ها که کارشان عید و تعطیلی نمی‌شناسد.

مترو

بهترین بازار برای زنان شاغل

اسمش سودابه است، می‌گوید یکی از قدیمی‌های مترو است اما زن دیگری که در دو قدمی او دونات می‌فروشد می‌گوید تازه دو سال است که در مترو دست فروشی می‌کند، سودابه از دست ماموران مترو عصبانی است، می‌گوید دو روز پیش هرچه داشته و نداشته ضبط کرده‌اند و مجبور شده دوباره همه چیز را از اول تهیه کند. ادامه می‌دهد: مگر من چقدر درآمد دارم که این‌ها هر بار تمام سرمایه‌ام را با خود می‌برند، اگر بروم دزدی کنم خوب است؟ مگر از دیوار مردم بالا می‌رویم؟

خانمی که انگار از کار روزانه خسته است در جوابش می‌گوید: نه اجاره مغازه می‌دهی نه مالیات، حالا که یکبار قسمتی از اجناست را برده‌اند ناراحتی؟ سودابه که آماده انفجار است پاسخ می‌دهد مگر جای تو را تنگ کرده‌ام؟ اتفاقا خانم‌های شاغل خیلی هم از این وضعیت راضی هستند و خوشحالند که بدون رفتن به بازار و اتلاف وقت می‌توانند نیاز‌هایشان را با قیمت مناسب تهیه کنند.

دستفروشی به شیوه سنتی‌اش آسیب‌های خودش را به دنبال دارد و هیچ‌گاه مسئولان شهری با آن موافق نبوده و همواره سعی می‌کرده‌اند به روشی با آن مقابله کنند اما حالا جامعه‌شناسان و مسئولان با شیوه نوینی از دستفروشی مواجه هستند که علاوه بر معضلات قبلی آسیب‌های جدید و به مراتب شدیدتری به دنبال داشته است

دیگر یک صنف شده‌اند

اینجا کسی حق ندارد چیزی را ارزان‌تر از قیمت مصوب فروشندگان مترو بفروشد، وگرنه با برخورد شدید آن‌ها مواجه می‌شود و دیگر نمی‌تواند در مترو کار کند، البته این قیمت مصوب چیزی نیست که در جلسه شورای صنف تعیین شده باشد بلکه قانون ناگفته‌ای است که مدتی بعد از ورود یک کالا به بازار سرپوشیده مترو بین فروشندگان آن تصویب می‌شود و کسی حق شکستن این قیمت را ندارد. یکی از زنان فروشنده که حتی اسم کوچکش را هم نمی‌گوید ادعا می‌کند با ورود زنان خانه داری که از سر بیکاری و نه از روی نیاز فروشندگی می‌کنند بازار مترو خراب شده است، او ادامه می‌دهد این زنان به سود اندک راضی هستند و برایشان کمی ارزان‌تر فرقی ندارد ولی این کارشان باعث می‌شود من به عنوان کسی که نیاز مالی دارم به سود مورد نظرم نرسم زیرا وقتی مشتری‌ها می‌بینند کسی ارزان‌تر می‌فروشد دیگر با قیمت بالا‌تر خرید نمی‌کنند.

مترو

البته این صنف قوانین نا‌گفته دیگری هم دارد مثل اینکه وقتی فروشنده‌ای در یک واگن مشغول است فروشنده دیگری که‌‌ همان محصول را می‌فروشد نباید وارد واگن شود، پایبندی به این اصل به حدی مهم است که فروشنده‌ها گاهی چند قطار را از دست می‌دهند اما این قانون را که به نفع هر دو طرف است نقض نمی‌کنند. نکته جالب‌تر این است که بخش دیگر این قانون می‌گوید کسی که اول وارد شده باید کالایش را تبلیغ کند و هر وقت ساکت شد نفر بعدی می‌تواند ادامه دهد زیرا وقتی صدا‌ها با هم مخلوط بشود مشتری نمی‌تواند به خوبی جذب شود!

اگر کسی از این قوانین تخطی کند کار به درگیری خواهد کشید و در بعضی موارد همه فروشندگان با هم از واگن پیاده می‌شوند تا به متخلف مورد نظر رسیدگی شود.

به کار گیری شیوه‌های نوین، طبق آخرین متدهای دانشگاهی

اکرم می‌گوید همه در مترو من را می‌شناسند حتی تعداد زیادی مشتری ثابت دارم که می‌دانند چه زمان‌هایی در کدام خط هستم و همانجا سراغم می‌آیند حتی خیلی‌ها از بیرون مترو می‌ایند و به من سفارش تعداد زیادی از محصولاتم را می‌دهند همه می‌دانند که می‌توانند من را در مترو پیدا کنند زیرا اگر هم ندانند کجا هستم با کمی پرس و جو از فروشنده‌ها پیدایم می‌کنند.

دلیل اینکه این کار تبدیل به یک موج در حال گسترش شده این است که فرهنگ مصرف گرایی روز به روز بیشتر حاکم می‌شود و افراد حاضرند برای برخورداری از چیزهایی که چندان هم ضروری نیست دست به کاری مثل دستفروشی بزنند

اکرم ادامه می‌دهد من کارم را خوب بلدم، خیلی‌ها می‌آیند اوایل هم خوب فروش می‌کنند اما نمی‌توانند ماندگار باشند چون نمی‌دانند چطور باید خودشان و محصولشان را به مسافران معرفی کنند من حتی در تمام این سال‌ها نحوه آرایش صورت و لباس پوشیدنم را هم تغیر نداده‌ام تا همه من را به همین شکلی که هستم بشناسند. من یکی از اولین کسانی بودم که به شکل امروزی به تبلیغ کالا‌ها پرداختم، اوایل خانم‌ها به محض اینکه وارد واگن می‌شدند فقط در راهرو‌ها حرکت می‌کردند بدون اینکه چیزی بگویند اگر هم حرفی می‌زدند آرام و همراه با خجالت بود اما من یکی از کسانی بودم که این سنت را شکستم و خیلی‌ها فقط به دلیل معرفی خوبی که از محصولاتم ارائه می‌دادم آن را می‌خریدند و حتی بعضی وقت‌ها فکر می‌کردند من اطلاعات تخصصی دارم و می‌توانم بیشتر راهنماییشان کنم، من هم هیچ وقت نمی‌گفتم نمی‌دانم وسعی می‌کردم تا جایی که می‌توانم کمک کنم. اوایل همراه با فروش کالا شماره تلفنم را هم به کسانی که مایل بودند می‌دادم تا اگر بازهم درخواست خرید داشتند و یا راهنمایی خواستند کمکشان کنم حالا دیگر برای خودم کارت دارم و آن را به مشتری‌ها می‌دهم.

وقتی از در خروجی مترو خارج می‌شوم به دنیایی که چندین متر زیر زمین در جریان است فکر می‌کنم و به این می‌اندیشم که با چگونه با تمام تمهیداتی که مسئولان مترو برای مقابله با زنان و مردان دستفروش به کار می‌برند باز هم آن‌ها در حال گسترش شهرک تجاریشان هستند.

مترو

دکتر محمد انتظاری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه درباره آسیب‌های اجتماعی دستفروشی در مترو می‌گوید: دستفروشی به شیوه سنتی‌اش آسیب‌های خودش را به دنبال دارد و هیچ‌گاه مسئولان شهری با آن موافق نبوده و همواره سعی می‌کرده‌اند به روشی با آن مقابله کنند اما حالا جامعه‌شناسان و مسئولان با شیوه نوینی از دستفروشی مواجه هستند که علاوه بر معضلات قبلی آسیب‌های جدید و به مراتب شدیدتری به دنبال داشته است.

وی ادامه می‌دهد: ایجاد مزاحمت برای مردم یکی از مشکلات قدیمی دستفروشی بوده است که این موضوع به علت فشرده بودن جمعیت و محدود بودن فضا در مترو چند برابر شده و این مسئله عواقبی مثل بدخلقی اجتماعی و افزایش خستگی سفرهای درون شهری با مترو به دنبال دارد. البته این موضوع یکی از ابتدایی‌ترین معضلات دستفروشی در مترو است.

دکتر انتظاری در ادامه گفت: علاوه بر آزار و اذیت مردم، دستفروشی به شیوه نوین آن در مترو مشکلات اجتماعی و فرهنگی عدیده دیگری نیز به وجود آورده است که یکی از آن‌ها تغیر هنجار‌ها و ارزش‌های حاکم بر جامعه است.

در گذشته شغلی که یک زن از طبقه متوسط به آن می‌پرداخت ویژگی‌های خاصی داشت اما حالا می‌بینیم که زنانی از طبقه متوسط دست به فروشندگی می‌زنند و کم کم به اصطلاح قبح مبادرت به انجام کارهای پیش پا افتاده و سطح پایین می‌ریزد، مثلا دختری دانشجو که می‌تواند کارهای دانشجویی مرتبط با رشته‌اش انجام بدهد می‌بیند با اقدام به دستفروشی درآمد بیشترو زحمت کمتری دارد از طرفی دیگر این کار زشت هم به نظر نمی‌رسد بنابراین دسفروشی را انتخاب می‌کند.

رواج دستفروشی فرهنگ کار را هم تغییر می‌دهد، کنترل قیمت در بازار را دشوار می‌کند، نظارت بر نحوه خرید و فروش را غیر ممکن می‌سازد.

دکتر انتظاری در پاسخ با این سوال که چرا دستفروشی به ویژه در مترو روز به روز درحال گسترش است، توضیح می‌دهد: اول اینکه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید آن هم پولی که با سرمایه کم و بدون مالیات و نظارت به دست بیاید، اما دلیل اینکه این کار تبدیل به یک موج در حال گسترش شده این است که فرهنگ مصرف گرایی روز به روز بیشتر حاکم می‌شود و افراد حاضرند برای برخورداری از چیزهایی که چندان هم ضروری نیست دست به کاری مثل دستفروشی بزنند. در واقع ریخته شدن قبح این کار وافزایش رواج فرهنک مصرف گرایی هم افزایی کرده و موجی از دست فروشان را راهی مترو می‌کند. به این صورت که حالا تنها کسی که واقعا نیار مالی دارد این کار را نمی‌کند و فراگیری بیشتری پیدا کرده است. البته کمرنگ شدن ارزش‌های حاکم بر جامعه هم به این موضوع دامن زده یعنی قبلا مردم با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌داشتند و برای پول درآوردن دست به هرکاری نمی‌زدند و قناعت بیشتری داشتند اما حالا دیگر اینطور نیست.

فاطمه رجبی

بخش اجتماعی تبیان