رازت را به افراد قابل اعتماد هم نگو!
امام علی علیه السلام فرمودند: لا تُودِعْ سِرَّکَ إلاّ عِنْدَ کلِّ ثِقَة ؛ راز خود را جز به کسى که مورد اعتماد است مسپار .
هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. امروزه با توجه به وجود ابزار پیشرفته و حساس جاسوسی و اطلاعاتی و کاربرد گسترده آنها برای دگرگونی سرنوشت ملت ها، ضرورت رازداری، بدیهی و انکارناپذیر است و گذشته از آنکه فضیلتی اخلاقی به شمار می آید، در نیک بختی انسان ها نیز تأثیر بسزا دارد. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است:
اَلظَّفَرُ بِالحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّأیِ وَالرَّأْیُ بِتَحصینِ الأَسْرارِ.
پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست.
رازداری، فضیلتی اخلاقی است که در توفیق یافتن به انجام دادن کارها و پیروزی و نیک بختی انسان ها نقش بسزایی دارد.
فرد و جامعه داراى اسرارى است که دیگران نباید از آن آگاه شوند چرا که باعث لطمه خوردن و یا احیاناً نابودى آن ملّت خواهد شد. مؤمن باید در حفظ اسرارش بکوشد چون کسى را که امروز دوست مى دارى شاید فردا دشمنت بشود و زندگى تو را تیره و تار کند، علاوه بر اینکه وقتى اسرار را در اختیار دیگران گذاشتى دیگر سرّ نیست. اخبار و روایات فراوانى در خصوص اهتمام معصومین(علیهم السلام) به امور اطلاعاتى و اسرار داریم که در این زمینه تأکید داشتند و خود نیز به شدت آن را رعایت مى کردند، رعایت تقیّه در زندگى امامان(علیهم السلام) از همین مقوله است که نوعى پنهان کارى و زندگى مخفیانه است براى حفظ جان و دین.
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «أنجَحُ الاُمورِ ما أحَاط بِهِ الکِتمانُ ؛ موفّق ترین کارها، کارى است که با کتمان کامل صورت گیرد».(1)
و همان حضرت فرموده اند:«لا تُودِعْ سِرَّکَ إلاّ عِنْدَ کلِّ ثِقَة ؛ راز خود را جز به کسى که مورد اعتماد است مسپار».(2)
و همچنین فرموده است:«سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِن غَیر أوداجِکَ ؛ سرّ تو به منزله خون توست که فقط باید در رگ هاى تو جارى باشد».(3)
در حدیثى امام امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرموده اند: «سِرُّکَ سُرورُک إنْ کَتَمْتَهُ، فَإنْ أذَعْتَهُ کانَ ثُبُورُک ؛ سرّ تو مایه خوشحالى و سرور توست به شرط آن که آن را کتمان نمایى، و اگر آن را افشا کنى مایه هلاکت تو مى شود».(4)
همچنین از ایشان روایت شده است که: «سِرُّکَ أسِیرُک فإذا أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسِیرَهُ ؛ سرّ تو اسیر توست اگر آن را افشا کنى تو اسیر او مى شوى».(5)
امام علی علیه السلام می فرماید:
مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ.
کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.
از سوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سرّ او را پوشیده نگاه دارند. امام رضا علیه السلام می فرماید:«لَم یَخُنْکَ الْاَمینُ و لکِن اِئْتَمَدْتَ الخائنَ؛ امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانت کار امانت سپردی».
خامشی به که ضمیر دل خویش
با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم، آب ز سرچشمه ببند
که چو پر شد، نتوان بستن جوی
سخنی در نهان نباید گفت
که بر انجمن نشاید گفت
حضرت على(علیه السلام) در نامه اى به مالک اشتر نوشت: «وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، فَاِنَّ تَعَاهُدَک فِی السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الأَمَانَةِ وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ، وَ تَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ ؛ فَاِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَک أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ ؛ براى کارگزاران حکومتى، جاسوسان راستگو و وفادار بگمار، چون مراقبت پنهانى تو بر آنهاست که باعث امانت دارى و مدارا و مهربانى آنها با مردم مى شود. مواظب اطرافیان باش و خیانت کاران را به مجازات برسان».(6)
پی نوشت ها :
1. میزان الحکمه، ج 4، ص 427.
2. بحارالانوار، ج 77، ص 235.
3. اخلاق در قرآن، ج 3، ص 364.
4. همان مدرک.
5. همان مدرک.
6. نهج البلاغه، نامه 53.
فرآوری : محمدی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع :سایت حوزه
سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی