آیا شفاعت، ارادهى خدا را تغییر مىدهد؟
بدون شك مجازات هاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلكه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تكامل انسان ها است.
شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمىشود!!
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (بقره 48)
و بترسید از روزى كه هیچ كس چیزى (از عذاب خدا) را از كسى دفع نمىكند و هیچ شفاعتى از كسى پذیرفته نمىشود، و از كسى غرامت و بدلى گرفته نشود و یارى نخواهند شد.
در این آیه به برخى باورهاى غلط و امیدهاى نابجاى یهود، اشاره شده است.
آنان گمان مىكردند كه در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنان كه بتپرستان، بتها را شفیع خود مىپنداشتند. برخى از آنان قربانى كردن را كفّارهى گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یك جفت كبوتر را سر مىبریدند.
گروهى از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن مىكردند تا مرده به عنوان جریمهى گناهانش بپردازد.
غافل از آنكه قیامت برخلاف دنیاست، كه برخى با پول و پارتى و یا حمایت گرفتن از قدرتها، بر مشكلاتشان پیروز مىشوند.
در روز قیامت، تمام سببها قطع «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» (بقره، 166) و نسبتها محو «فَلا ... أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» (مؤمنون، 101) و زبان عذرخواهى بسته مىشود «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ» (مرسلات، 36) مال و فرزند كارآیى ندارند «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء، 88) و خویشاوندى نیز ثمرى ندارد «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» (ممتحنه، 3) قدرتها پوچ مىشوند «هَلَكَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ»(الحاقه، 29) و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمىشود «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» (انبیاء، 28) و فدیه پذیرفته نمىشود. «لا یُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْیَةٌ» (حدید، 15)
قرآن و مسأله شفاعت
بدون شك مجازات هاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلكه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تكامل انسانها است، بنابراین هر چیز كه این ضامن اجراء را تضعیف كند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.
از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را به كلى بر روى گناهكاران بست بلكه باید به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوى خدا و پاكى تقوا باز گردند.
" شفاعت" در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیلهاى است براى بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرأت بر گناه است.
كسانى كه جنبههاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفكیك نكردهاند گاه به كلى منكر مسأله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتىبازى در برابر سلاطین و حاكمان ظالم برابر مىدانند! و گاه مانند وهابیان آیه فوق را كه مىگوید: "لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ" در قیامت از كسى شفاعت پذیرفته نمىشود ، بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به كلى شفاعت را انكار كردهاند.
به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مىتوان خلاصه كرد:
1- اعتقاد به شفاعت روح سعى و تلاش را تضعیف مىكند.
2- اعتقاد به شفاعت انعكاسى از جامعههاى عقب مانده و فئودالیته است.
3- اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها كردن مسئولیت ها است.
4- اعتقاد به شفاعت یك نوع شرك و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!
5- اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احكام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است! ولى همه این ایرادها از آنجا ناشى شده كه شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعت هاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه كردهاند.
حدود سى آیه از قرآن مربوط به شفاعت است كه به چند دسته تقسیم مىشوند:
1 ـ آیاتى كه شفاعت را نفى مىكنند، مانند: «یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» (بقره، 254) روزى كه معامله و دوستى و شفاعت در آن نیست.
2 ـ آیاتى كه شفاعت را مخصوص خداوند مىدانند، مانند: «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ» (سجده، 4) غیر از او هیچ یاور و شفاعت كنندهاى نیست.
3 ـ آیاتى كه از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد مىكنند، مانند: «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» (بقره، 255) چه كسى در نزد او (خداوند) شفاعت مىكند مگر به اذنش؟
4 ـ آیاتى كه شرایط شفاعت شوندگان را بیان مىكنند، مانند:
الف: شفاعت براى كسى است كه مورد رضایت خدا باشد. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» (انبیاء، 28)
ب: براى ظالمان، دوستدار و شفیعى نیست. «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ» (غافر، 18)
ج: فرشتگان براى كسانى كه ایمان آوردهاند، دعا و استغفار مىكنند. «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» (غافر، 7)
با توجّه به آیات فوق، معلوم مىشود كه شفاعت بىقید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطى باشد و اگر كسى شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمىگیرد. چنان كه همسر نوح و لوط علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ» (تحریم، 10)
بنابر این شفاعتى سازنده است كه انسان را با اولیاى خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولى اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه كه مسیحیان عقیده دارند كه عیسى فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
بحثى درباره شفاعت
شفاعت از كلمه «شفع» به معناى جفت است، یعنى افرادى كه مایهاى از ایمان و تقوا و عمل داشته و در آن روز كمبودى دارند، لطفى به آن مایهها اضافه مىشود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیاى الهى، از قهر خداوند نجات مىیابند.
بنابراین شفاعت، تنها شامل كسانى مىشود كه تلاشگرند، ولى در راه ماندهاند و نیاز به قدرتى دارند كه در كنار آنان باشد.
سؤال: آیا شفاعتِ اولیاى خدا، به معناى ایستادن در برابر ارادهى خدا نیست؟
كسى را كه خدا اراده كرده عذاب كند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمىگیرد؟
پاسخ: هم كیفر بدكاران و هم اجازه شفاعت به اولیاى خود، اراده و خواست اوست.
بنابراین شفاعت اولیاى خدا، چیزى در برابر ارادهى الهى نیست.
سؤال: آیا شفاعت اولیاى خدا به این معناست كه رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا مىخواهد عذاب كند و اولیاى او شفاعت مىكنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولیاى خدا و هم اجازهى استفاده از آن، از طرف خداست.
بنابراین اوست كه با رحم و لطف خود، اجازهى شفاعت مىدهد.
سؤال: آیا شفاعت، ارادهى خدا را تغییر مىدهد؟
پاسخ: ارادهى خداوند در شرائط مختلف یك نوع نیست. اراده خدا بر كیفر گناهكار است، ولى اگر او توبه كند، قهرش را برمىدارد. زیرا شرائط انسان گناهكار با انسان توبهكار فرق دارد.
انسانى به خاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولیاى خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان مىشود و دیگرى كه مخالف آنان بوده، مشمول نمىشود.
اسباب بخشش گناهان در دنیا سه چیز است:
1 ـ توبه. «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (بقره، 160)
2ـ ترك گناهان كبیره.«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ» (نساء، 31)
3ـ حسنات و كارهاى نیك.«إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود، 114) ولى در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است.
پیامهای آیه:
1 ـ ترس از حضور در دادگاه الهى، بدون وجود هر گونه وكیل یا شفیعى، زمینهى تقویت تقواى الهى است.«وَ اتَّقُوا یَوْماً»
2ـ در برابر عقاید خرافى و باطل، با قاطعیّت برخورد كنید. «لا یُقْبَلُ»، «لا یُؤْخَذُ»
آمنه اسفندیاری بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور، ج1
2- تفسیر نمونه، ج1