تبیان، دستیار زندگی
ادبیات ایران نتوانسته است نگاه دیگر کشورها را به خود جلب کند مگر در حوزه شعر کلاسیک. این موضوع دلایل بی‌شماری دارد که به چند مورد از آن در این مقال اشاره می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشکلات بر سر جهانی شدن ادبیات معاصر فارسی


ادبیات ایران نتوانسته است نگاه دیگر کشورها را به خود جلب کند مگر در حوزه شعر کلاسیک. این موضوع دلایل بی‌شماری دارد که به چند مورد از آن در این مقال اشاره می‌شود.


کتاب

سانسورهای سلیقه‌ای

نویسنده به اندازه کافی مشکلات دارد(تیراژ پائین کتاب، شغل نبودن نویسندگی برای امرار معاش و گذران زندگی و ...) حال ممیزی هم فکر او را درگیر می کند« از چه بنویسم و چطور بنویسم که سانسور نشوم؟» و این بر اثر نویسنده تاثیر منفی بر جا می‌گذارد. بسیاری حین نوشتن، زودتر از اینکه ممیزی یقه شان را بگیرد، خود را سانسور می‌کنند و فکر می‌کنند برد با آنها بوده است و همین  باعث درجا زدن ادبیات این روزها شده است.

زبان فارسی و نداشتن تبلیغات

زمانی که، هند می‌خواست از بین زبان فارسی و زبان انگلیسی، یکی را به عنوان زبان رسمی انتخاب کند، یقین داشتیم به زبان فارسی رای خواهد داد و هند به جمع کشورهای فارسی زبان خواهد پیوست. چرا که عده ای از هندیان به این زبان تکلم می کنند اما؛ در عین ناباوری، زبان انگلیسی بر زبان فارسی ترجیح داده شد. اگر فارسی، زبان رسمی هند می شد، می توانست بر ادبیات ایران نیز تاثیر بگذارد، چرا که هند در این زمینه یک کشور تاثیر گذار است و اثرات آن را می توان در رمان ها و مقاله ها ... و نویسندگان کشورهای مختلف دید. این انتخاب می‌توانست باعث بهتر دیده شدن زبان فارسی شود، چیزی که به نفع ادبیات ایران بود. حال که اینگونه نشد، ایران باید با ترجمه آثار خود، ادبیات داستانی ایران را، با قدرت هم که شده، به خورد اذهان جهانیان بدهد.

کشورهای قدرتمند، زبان خود را تبلیغ می کنند. به جایزه بوکر انگلیس، نگاه کنید. این جایزه، به اثری داده می شود که زبان انگلیسی نوشته شده باشد. آنها با تبلیغاتشان جوایزشان را هم به شهرت می رسانند. کدام جایزه ایران، شهرت جهانی دارد؟ ... هیچکدام! صاحب نظران اعتقاد دارند برخی زبان ها از جمله زبان فارسی در بن بست خوانش قرار دارند. از آنجا که تعداد سخن گویان حوزه زبان فارسی در مقایسه دیگر زبان ها گسترده نیست، لاجرم آثار تولید شده این زبان، از مرز های جغرافیای این کشورها عبور نمی کند.  متاسفانه زبان فارسی علیرغم داشتن پیشینه غنی خود (آثار بزرگانی چون فردوسی، نظامی، سعدی، عطار، مولوی، خیام و ...) در جهان امروز کنج نشین شده است.

تیراژ پائین کتاب

وقتی ما برای ادبیات داستانی خود، ارزش قائل نیستیم ... رغبتی از سوی مردم دیده نمی شود و در نتیجه ناشران علاقه ای به چاپ با تیراژ بالا ندارند ... ادبیاتی که در کشور خود باتیراژ پایین منتشر می شود چگونه می توان توقع داشت این ادبیات، جهانی شود؟ آیا می توان با ضعف و کمبود، به هدف رسید؟ وقتی، حداقل تیراژ در روسیه 200000 نسخه می باشد و در ایران حداکثر 5000 نسخه، آیا باز هم می توان حرفی برای گفتن داشت؟ وقتی در کلمبیا، اثر گابریل گارسیا مارکز، در چاپ اول با تیراژ 1000000 و یا 2000000 نسخه منتشر می شود، در جهان  فریاد بزنیم  که ما نیز اثری را با تیراژ مثلا 2000 نسخه منتشر کرده ایم و چرا شما (جهانیان)، متوجه این مهم نشده اید؟!

تردیدی نیست که آوازه شهرت برخی چهره های ادبیات کلاسیک ایران از مرزهای میهن ما گذشته و جلوه ای جهانی پیدا کرده است. نویسندگان و شعرایی مانند فردوسی، حافظ، سعدی و خیام... اما این فرصت برای ادبیات داستانی معاصر یا نیفتاده یا آن طورکه مناسبش باشد رخ نداده است. جز چند اثری از نویسندگان معاصر که در دهه های پیشین راهشان را به حوزه گفتمانی ادبی جهان گشودند، باقی درمحدوه همین سرزمین ماندند.

حمایت نهادهای دولتی

در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، نهاد های دولتی و حتی غیردولتی این مهم را به عنوان یک سیاست ملی و ادبی دنبال می کنند. حتی در برخی کشورها سفیران و کارداران فرهنگی خود را از میان هنرمندان و نویسندگان انتخاب می کنند تا این مهم دقیق تر و کارشناسی تر انجام شود. متاسفانه این امر در کشور ما بی سابقه، غیر جدی و کم اهمیت تلقی شده است. کارنامه فعالیت های رایزنی های فرهنگی در خارج از کشور گواه این ادعاست. عملکرد نهادهای دولتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات که ظاهرا مسوولیت مستقیم در این زمینه دارد، مایوس کننده است. چند تایی کتاب هم که در این سال ها ترجمه شده، بیشتر در خارج از کشور به مدد علاقه مندی فردی مترجم، بانی یا موسسه فرهنگی و انتشاراتی اتفاق افتاده است. هیچ جریان منظم برنامه دار مشخصی مسوولیت این مهم را به عهده ندارد. جریان ترجمه آثار داستانی در کشور ما یکسویه است. به این معنا که ما فقط آثار ادبی ملل دیگر را به زبان فارسی ترجمه می کنیم. در چند سال اخیر برخی از نهاد های دولتی با هدف معرفی ادبیات داستانی ایران به جهان، کتاب هایی را به عنوان کارنامه نشر خود معرفی کرده اند.  پشت صحنه این کارنامه، بسیار تاثرانگیز و مایوس کننده است. این نهاد ها اغلب، کتاب های انتخابی موسسه خودشان را به مترجمی سفارش می دهند و بعد به هزینه خودشان در ایران یا خارج از کشور کتاب را منتشر می کنند. در بسیاری از موارد اخبار ناراحت کننده ای از سرانجام این کتاب ها و شیوه توزیع آن می رسد. در حالی که این فرآیند اغلب در کتاب‌های دیگر مسیری متفاوت دارد. دولت ها و نهاد ها تنها وظیفه معرفی آثار را برعهده دارند و این انتخابگران بین المللی هستند که سرمایه گذاری می کنند و به شیوه های متناسب خودشان آثار را منتشر می کنند. چند کتاب که در طول این سال ها از طریق غیردولتی در خارج از کشور منتشر شده اند بر این سیاق نشر یافته اند.

بازار نشر

در تحلیل این شرایط نباید وضعیت عمومی نشر کتاب و مشکلات این حوزه را ازیاد برد. بی شک معضلات چرخه تولید کتاب از مرحله تولید تا نشر و پخش آن در این وضعیت تاثیر مستقیم دارد. مشکلات عمده پدیدآورندگان از جمله روشن نبودن وضعیت کپی رایت، پایین بودن دستمزد ها، مشخص نبودن وضعیت خدمات اجتماعی و بازنشستگی نویسندگان و... می تواند در این شرایط تاثیرگذار باشد. همچنین مشکلات ممیزی، ناامنی ها سرمایه گذاری ناشران به عنوان مهم ترین بخش اقتصادی نشر کتاب در این وضعیت تاثیر دارد. صنعت نشر، وضعیت پخش و فروش کتاب هم که چندان نو، کارآمد و به روز نیست در این بستر موثر است.

یکی از عوامل مهم جهانی شدن محتوای بومی و محلی داستان و رمانی است که عرضه می شود . به زبان دیگر اول باید بومی شویم تا جهانی شویم . و اینجا پر واضح است که منظور از بومی فقط داستان روستائی و قبیله ای نیست .

بومی شویم تا جهانی شویم

انکار نمی توان کرد که صادق هدایت شصت سال پس از وفاتش هنوز شناخته شده ترین و مهم ترین نویسنده ایرانی در عرصه بین المللی است و بوف کور هنوز که هنوز است در کشورهای غربی از گردونه چاپ خارج نشده است. عوامل گوناگونی معمولا در موفقیت یک اثر نقش دارند اما در مورد بوف کور گذشته از ارزش های زیبائی شناسانه اثر عامل مهمی که کمتر از آن سخن به میان می آید همزمانی آن با شکل گیری سبکی است که در این کتاب به کار گرفته شده است. بوف کور زمانی تحریر می شود که سورئالیسم و آندره برتون در اوج شهرت و محبوبیت هستند . ما کمتر متنی داشته ایم که هنگام نگارش یا وقتی که برای انتشار در غرب ترجمه می شود با تحولات ادبی غرب و پسند جامعه بین المللی همزمان باشد .در سالهای اخیر نیز چندین کتاب با فاصله کوتاهی از نگارش آنها ترجمه و در غرب انتشار یافته و مورد توجه منتقدین نیز قرار گرفته اند. این کتاب ها اکثرا به زبان های آلمانی - سوئدی و فرانسه ترجمه شده و در اروپا انتشار یافته اند که شروع بسیار خوبی است . اما واقعیت این است که مرکز امپراطوری نشر و کتاب سالهاست از اروپا به نیو یورک منتقل شده و نویسندگان بزرگ اروپا نیز تا به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر نشوند به بازار جهانی دست پیدا نمی کنند . کشورهای همسایه پرتقال تا دهه هشتاد میلادی شاعر ملی پرتقال ( فرناندو پسوا ) را خوب نمی شناختند. اما وقتی با وقفه ای پنجاه ساله سر انجام به زبان انگلیسی ترجمه شد در مدت زمان کوتاهی شهرت جهانی یافت . در یک کلام نیویورک سکوی پرتاب کتاب به بازار جهانی است .

ترجمه آثار

در مرحله ترجمه نیز ما همواره با دو مشکل اساسی روبرو بوده ایم . اکثر کارهائی که به وسیله مترجمین ایرانی ترجمه می شود از نوعی است که اصطلاحا به آن ترجمه لهجه دار می گویند که به دل خواننده نمی نشیند . در این موارد نثر به کار رفته معمولا بی غلط است اما نشان می دهد که به وسیله کسی که انگلیسی زبان اصلی اش نیست ترجمه شده . مشکل دیگر انتخاب کتاب بر اصل ارزش های ساختاری و نحوه کاربرد زبان است که غالبا در مراحل اولیه تاثیر پذیری از نویسندگان معروف مغرب زمین می باشد که دیگر در کشورهای خودشان کلاسیک شده اند و تقلید یا تاثیر ابتدائی از آنها جذابیتش را از دست داده است .

نمونه نسنجیده این انتخاب رمان کریستین و کید هوشنگ گلشیری است که همچنان روی دست انجمن قلم آمریکا مانده است .

کتاب

جومپا لاهیری و خالد حسینی

جومپا لاهیری و خالد حسینی در هند و افغانستان به دنیا آمده اند و مردم سرزمین های پشت سر گذاشته آنها می توانند به موفقیت آنها در غرب افتخار کنند همچنانکه موفقیت زبدگان ایرانی در غرب مایه مباهات و سر بلندی ماست. اما آنچه این نویسندگان به صورت قصه یا رمان به زبان کشور میزبان عرضه می کنند از سنت ادبی کشور میزبان پیروی می کند و تسلط آنها یا ویراستارهایشان بر نثر انگیسی و آگاهی از تحولات زبانی آن کشور است که اثرشان را ارتقا می دهد و چشمگیر می کند . پس از انتشار نیز در مقایسه با موقعیت روز آمد زبان انگلیسی و کار کرد آن در عرصه قصه گوئی است که سنجیده و ارزش گذاری می شود . در واقع آنچه این نویسندگان انجام می دهند گذشته از خوب و بد اثر همان کاری است که در گذشته پیر لوتی - ژوزف کنراد - رودیار کیپلینگ و ارنست همینگوی انجام می دادند . اما در نیم قرن گذشته بسط و گسترش زبان های غربی درآفریقا و آسیا به مرحله ای از تسلط حرفه ای رسیده است که نویسندگان بومی این مناطق از دید گاهی متفاوت و ( اگزوتیک ) آثار ارزشمندی به زبان ها غربی می نویسند و دیگر احتیاج نیست نویسنده غربی این کار را انجام دهد . یکی از عادات نه چندان پسندیده ما این است که به دست آوردهای ارزشمند خودمان اگر مورد پسندمان نباشد یا با خالقین آنها اختلاف نظر و سلیقه داشته باشیم توجهی نداریم و بهای چندانی به کارشان نمی دهیم .

آمریکائی ها بر این باورند که هر فردی ( یک کتاب ) می تواند بنویسد . نویسنده کسی است که کتاب دوم را می نویسد . قصد نقد بادبادک باز را نیست. اما خالد حسینی پزشکی است که پس از جا افتادن کامل از نظر شغلی و زندگی شخصی در کشور میزبان نشسته بر اساس خاطرات دوران کودکی اش یک رمان خواندنی و خوش دست نوشته و در موقعیت زمانی بسیار مناسبی چاپ شده و میلیونها نسخه از آن فروش رفته است . در رمان دومش اما نشان داد که غیر از شاخ و برگ دادن به همان خاطرات حرف دیگری ندارد .

مهاجران ایرانی

ایرانیان مهاجر به غرب در عرصه های علم و هنر پیشرفت های چشمگیری در کشورهای میزبان داشته اند . تولیدات ادبی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است . رمان بلند قادر عبدالله که در اصل به آلمانی نوشته شده به اکثر زبانهای اروپائی ترجمه شده و پخش آن را در آمریکا ناشر معتبری به عهده داشته است .نمایش نامه هائی که یاسمینا رضا به فرانسوی می نویسد اکثرا ترجمه شده و با بازی هنر پیشگان طراز اول آمریکا در براد وی به روی صحنه می رود . رمان بیوگرافیکال خانم آذر نفیسی ( لولیتا خوانی در تهران ) برای مدتی طولانی در صدر پر فروش ها بوده و مورد توجه منتقدین نیز قرار گرفته است. اما از آنجا که جامعه ادبی ایران با بینش سیاسی او مشکل دارد موفقیت کتابش بازتاب چندانی در رسانه های فارسی زبان نداشته است . اما جالب است که این سخت گیری شامل حال ماریو بارگاس یوسا که از سیاست های آمریکا پیروی می کند نشده است . رمان مصور ( کمیک استریپ ) مرجان ساتراپی نیز برایش شهرت جهانی به ارمغان آورده است . و در نوع خود کاری بکر و اوریجینال محسوب می شود .

محتوای بومی ادبیات فارسی

یکی از عوامل مهم جهانی شدن محتوای بومی و محلی داستان و رمانی است که عرضه می شود . به زبان دیگر اول باید بومی شویم تا جهانی شویم . و اینجا پر واضح است که منظور از بومی فقط داستان روستائی و قبیله ای نیست . نویسنده اگر ترافیک عجیب تهران را هم وارد داستانش کند به جنبه ای محلی و بومی پرداخته است .

فرآوری: فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان


منابع: وبلاگ راوی رویا ، مجله سینما و ادبیات