آیندهی نکبت بار مسلمانان فاسق
مسلمانان فاسق، کافر نیستند ولی دست کمی هم از کافران ندارند. در زندگی و اعمالشان زشتی، آلودگی، قباحت و... وجود دارد. اینها از بس تیرگی گناه و زشتی در جانشان نشسته که به کیفیّت رفتار کفّار در آمدهاند.
به عبارتی این افرار ابزار شناختشان از کار افتاده است، همین چشم را اگر به کار نیفکنیم یا در گرد و غبار و جاهای کثیف از آن حفاظت نکنیم از کار خواهد افتاد.
عقل نیز همین طور است، مردمی که عقل خود را به کار نمیافکنند بلکه در راه غیر صحیح آن را به کار میگیرند اینها مانند آیینهای میشوند که زنگار روی آن گرفته، یا خدشهای برداشته که چهرهی ما را نشان نمیدهد عقل هم چنین میشود.
از این آیه استفاده میکنیم: اگر انسانها از روی استکبار، لجاجت و بی اعتنایی، به دستورات دینی عمل نکنند ولو مسلمان باشند امّا سر مخالفت با خدا و رسول او داشته و مرتکب گناه شده و اخلاق زشتی هم داشتهاند، اینها عاقبت کارشان به این جا میرسد که نشانههای الهی را تکذیب و تمسخر میکنند:
(ثمّ کان عاقبة الّذین أساؤا السّوای أن کذّبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون)؛( سوره روم، آیه 10)
«سرانجام کسانی که مرتکب کار زشت میشوند [و از کردهی خلاف خود توبه نمیکنند] اینان نه تنها آیات الهی را تکذیب میکنند بلکه آنها را مسخره هم میکنند.»
این آیهی شریفه تهدید دارد که مراقب باشید! اگر انذار انبیاء علیهم السلام در شما تأثیری نمیکند، چارهای برای خود بیندیشید. نکند که کافر شده باشید!
اغلال فراوانی که دست و پاگیر ما شدهاند
الآن در زندگی ما چقدر اغلال به دست و پای ما پیچیده، اغلالی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم از دست و پای ما برداشت، دوباره ما مسلمانان همان غل و زنجیرها را به دست و پای خود بستهایم!!
در زندگی اجتماعی، اقتصادی چه قدر مردم گرفتار غل و زنجیر و ربا و... هستند؟! زندگی مردم طوری شده که بدون دروغ نمیتوانند معامله کنند. اگر ربا در زندگیشان نباشد، زندگیشان نمیچرخد!
اگر بخواهیم برای پسر یا دختر خود عروسی بگیریم چه قدر غل و زنجیر به دست و پای خود بستهایم، چه قدر تجمّلات داریم، جهیزیههای سنگین، اجارهی سالنهای پرهزینه و ... آیا اینها غل نیست؟
متجمّلانه زندگی کردن، عروسیهای تشریفاتی برگزار نمودن، سفرههای پرزرق و برق انداختن و با یکدیگر رقابتهای ناسالم و چشم و هم چشمیها داشتن و همین طور کسب و کار ما، اغلال بر گردن و بر فکر ما بسته است و لذا نمیتوانیم بر گردیم:
(ثمّ کان عاقبة الّذین أساؤا السّوای أن کذّبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون) ( سورهی روم، آیهی 10.)
«سرانجام کسانی که مرتکب کار زشت میشوند [و از کردهی خلاف خود توبه نمیکنند] اینان نه تنها آیات الهی را تکذیب میکنند بلکه آنها را مسخره هم میکنند.»
این آیهی شریفه تهدید دارد که مراقب باشید! اگر انذار انبیاء علیهم السلام در شما تأثیری نمیکند، چارهای برای خود بیندیشید. نکند که کافر شده باشید!
(لا عِلمَ کَطَلَبِ السّلامة)؛ «علمی مانند به دست آوردن سلامت نیست».
لذا میخواهد شما عالم بشوید. میفرماید: بهترین علمها، تحصیل سلامت است! شما میکوشید بدنتان سالم باشد، بالاتر از بدنتان، سلامت قلبتان است:
(و لا سلامةَ کَسَلامةِ القَلب)؛ «هیچ سلامتی همچون قلب نیست».
اگر بدن شما سالم بود ، قلب شما ناسالم، تازه یک کافر تندرست خواهید بود!
سزاوار این است که ازسلامت معنوی قلب برخوردار باشید. سلامت قلب را به دست آورید.
(و لا عقلَ کَمُخالفةِ الهَوی)؛ ( بحارالانوار، ج 75، ص 162)؛ «هیچ عقلی [اثرش] مانند این نیست که آدمی با هوای نفسش مخالفت کند.
آن کس که با هوای نفس خود مخالفت میکند، این عقل کامل دارد! برای نشان دادن حقیقت دنیا چه تشبیه خوبی کردهاند: مردی را طناب به کمرش بسته و از چاهی آویختهاند. در ته آن چاه اژدهایی دهان باز کرده که این آدم بیفتد و او را ببلعد. بالای چاه هم دو تا موش سپید و سیاه نشستهاند و علی الدّوام این طناب را میجوند. اگر تارهای این طناب پاره شود، او به دهان اژدها خواهد افتاد. در عین حال هیچ چارهای نمیاندیشد که با این موشها چه کنم و با این اژدها که ممکن است در دهانش بیفتم چه کنم؟ بلکه تمام همّش این است از عسل اندکی که به دیوارهی چاه مالیدهاند استفاده کند.
حال، آن طناب همان عمر ماست و آن دو موش سپید و سیاه روز و شب است که با رفت و آمد خود طناب عمر ما را میجوند و آن عسل اندک در دیوارهی چاه که ما مشغول بهره برداری از آن هستیم همان تعلّقات دنیوی و مشتهیّات نفسانی است که ناگهان طناب عمر پاره میشود و ما در دهان اژدهای مرگ میافتیم. پس:
(لا عِلم کَطَلَبِ السّلامةِ و لا سلامةُ کَسلامةِ القلبِ و لا عقلَ کَمخالفةِ الهوی)؛ آن کسی عاقل است که با هوای نفسش مخالفت کند و سلامت قلبش را تأمین نماید و سلامت قلب عمدهاش بسته به معارف اعتقادی ما است.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
صفیر هدایت ، آیت الله ضیاءآبادی