تبیان، دستیار زندگی
نویسنده ی بخشهای خانواده ایرانی ، دین و اندیشه ، و کودک و نوجوان تبیان.اهل قم ،متولد دوم اردیبهشت سال پنجاه و نه .متاهل و دارای دو فرزند پسر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ندا داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نویسنده ای برای تمام فصول

خانم انسیه نوش آبادی


انسیه نوش آبادی نویسنده ی بخشهای خانواده ایرانی،دین و اندیشه ، کودک و نوجوان تبیان.اهل قم ،متولد دوم اردیبهشت سال پنجاه و نه .متاهل و دارای دو فرزند پسر شش ساله و سه ساله. با تحصیلات کارشناسی علوم دینی. که البته در زمینه ی روانشناسی هم دارای مطالعات غیر آکادمیک هستند. ایشان در سال گذشته در تبیان ،بیش از هشتاد مقاله در بخش خانواده ،بیست مقاله در بخش دین و اندیشه و هشتاد داستان و شعر برای کودک و نوجوان داشته است. که با جستجوی نام و نام خانوادگیشان قابل بازدید و استفاده است .


تبیان: همکاری شما با تبیان چطور شکل گرفت؟

**به واسطه ی یه دوست مطلع شدم که تبیان در بخش دین و اندیشه نیاز به نویسنده داره .ایشون شماره ی مسئول بخش مربوطه رو به من دادن . با معرفی خودم و نمونه کارهایی که قبلا در مجله ی خیمه انجام داده بودم سال 89 کارم رو در تبیان در بخش دین و اندیشه شروع کردم و بعد وارد بخش خانواده و کودک هم شدم.

تبیان: علاقه و میل خودتون برای نوشتن در کدامیک از بخشهای تبیان بیشتره؟

**در هر بخشی که بتونم خوب بنویسم و نوشته ی خودم رو دوست داشته باشم . ظاهرا در بخش خانواده این اتفاق بیشتر افتاده .

تبیان: وقتی وارد تبیان بشین اول سراغ کدوم بخش میرین؟

**خانواده ایرانی

تبیان: کار خوب به نظر شما چه کاریه؟

**کار خوب یعنی کاری که من در آن بیش از همه ی کارهای دنیا تخصص پیدا کنم و به موفقیت برسم . با این تعریف ، کار خوب برای هر کسی بستگی به استعدادها و علاقمندیهای اون فرد داره . کسی رو در نظر بگیرید که امکان تحصیل در رشته ی پزشکی رو داره .اما در این رشته علاقه و استعداد زیادی نداره .اما مثلا در انجام هنرهای دستی مهارت و ذوق زیادی داره .مثلا اگه وارد معرق کاری بشه هنرمندی می شه که می تونه این رشته ی هنری رو در سطح دنیا مورد تحول قرار بده .قطعا برای این فرد معرق کاری، کار خوب محسوب می شه نه پزشکی . این آدم اگه پزشک بشه یه پزشک معمولی و بدون پیشرفت تا آخر عمر باقی می مونه. بسیاری از آدمهای دنیا به خاطر گرفتار شدن در قفس فکرهای کلیشه ای و قراردادهای ناگفته ی اجتماعی هرگز شهامت انتخاب کار دلخواه خودشون رو پیدا نمی کنن و زور می زنن تا خودشون رو به کارهایی که اهلش نیستن بچسبونن .اینها هیچ وقت آدم مفید و کارمند ارزشمندی نمی شن.

تبیان: علم بهتره یا ثروت ؟ مواظب باشین جوابتون انشاء نشه

**من علمو بیشتر دوست دارم یعنی اگه ثروت داشتم قطعا اونو خرج تحصیل علم می کردم.

برخلاف تفکر خیلی ها که زیبایی رو فقط در دل سبزه زارها و در لابلای انبوه درختها جستجو می کنن ،زیبایی می تونه تو دل یه بیابون بی آب و علف هم موج بزنه .یک شب تا صبح تو یه بیابون اطراف شهرتون چادر بزنید و نزدیک طلوع آفتاب به افق بیابون نگاه کنید .شاید هیچ وقت دیگه ای اینهمه احساس نزدیک بودن به خداوند رو تجربه نکنید.

تبیان: یادتونه وقتی بچه بودین دوست داشتین چکاره بشین ؟

** بله . من عاشق قدرت بودم و دوست داشتم درجه دار نظامی باشم .

تبیان: شاید برخی از خواننده های ما به کار شما یعنی نویسندگی علاقمند باشن به همین جهت بفرمایین مشکلات کار نویسندگی چیه ؟

**اولین مشکل اینه که به آسونی نمی تونید حق التالیفتون رو از تبیان بگیرید(تبیان: البته با لحن شوخی گفتند ما شاهد بودیم)

نویسندگی می تونه درآمد کم و ناچیز،یا خیلی زیاد داشته باشه و این موضوع بستگی به توانایی و شهرت نویسنده دارد اما در هر حال درآمد این شغل، نقد نیست و همواره فاصله ی زیادی بین کار و درآمد وجود داره .

ویژگی دیگه در کار نویسندگی، که گاهی مشکل ساز می شه اینه که فکر نویسنده رو خیلی مشغول می کنه. کسانی که اهل زیاد فکر کردن نیستن و بیشتر در کارهای انتظام بخشی و اجرایی و عملی مهارت دارن برای نویسندگی مناسب نیستن. البته این رو هم باید لحاظ کرد که تا آرامش و آسودگی فکری نداشته باشین نمی تونین خوب فکر کنین و بنویسین . به همین دلیل کار نویسندگی گاهی واقعا بیش از حد دشوار می شه .

تبیان: موقع نوشتن چقدر سلیقه ی مخاطبتون رو در نظر می گیرین؟

**خیلی زیاد. خودم رو به جای یه کاربر قرار می دم .خیلی وقتها می تونم علمی تر یا با نگارش دقیقتری بنویسم اما ترجیح می دم صمیمی تر و خودمانی تر بنویسم .

تبیان: تعطیلات کجا تشریف می برین ؟

**در نوروز برنامه ی سفر نداریم اما حتما در سفرهای پیک نیکی نیمروزی به طبیعت سر می زنیم.

نویسنده ای برای تمام فصول

تبیان : مثلا کجاها؟

**مثلا هر جایی که دست بشر در ساخت زیبایهای اون دخالتی نداشته باشه .من یک شب در دل یک بیابون بزرگ یا کویر رو بیشتر دوست دارم تا یک شب توی یه پارک زیبای شهری . اصلا برخلاف تفکر خیلی ها که زیبایی رو فقط در دل سبزه زارها و در لابلای انبوه درختها جستجو می کنن ،زیبایی می تونه تو دل یه بیابون بی آب و علف هم موج بزنه .یک شب تا صبح تو یه بیابون اطراف شهرتون چادر بزنید و نزدیک طلوع آفتاب به افق بیابون نگاه کنید .شاید هیچ وقت دیگه ای اینهمه احساس نزدیک بودن به خداوند رو تجربه نکنید. من در چنین مواقعی احساس می کنم خداوند در این طبیعت زیبا جاری شده است .

تبیان: سر سفره ی هفت سین به چی فکر می کنین؟

**شاید به اینکه قراره چی عیدی بگیرم

تبیان: از کی ؟

**همسرم

تبیان: دوست دارین چی عیدی بگیرین؟

**از پول خوشم نمیاد .ولی کادو هر چی باشه دوست دارم. به شرطی که ....

تبیان: حالا از عیدی بیاییم بیرون . شما بیشتر می خندین یا گریه می کنین؟

**خدا رو شکر موضوع برای خنده بیشتر پیدا می کنم تا گریه

تبیان: نظرتون راجع به گریه چیه ؟

**گریه خوبه .اصلا یه نیازه .برای تخلیه ناراحتی های روحی ،تعادل و تلطیف اخلاق به گریه نیاز داریم .کسانی که گریه می کنن بی رحم نمیشن .من گریه کردن تو مجالس مذهبی و روضه های امام حسین علیه السلام رو دوست دارم .

تبیان: آخرین باری که گریه کردین کی بوده؟

**آخرین بار پای یکی از سریال های اخیر گریه کردم.

تبیان: با وجود مشغله های کاری که داشتید خونه تکونی امسال چطور بود؟

**من به خونه تکونی به اون شکل سنتی که حتما باید نزدیک عید باشه ،پایبند نیستم . مخصوصا که شب عید کمک همسرم رو هم ندارم چون کار ایشون این روزها زیاده .

تبیان: البته این کمکه چیز مهمیه !!!!!!برای شما که نویسنده ی مقالات خانواده هستید رفاقت با همسر و کمک گرفتن از او در کارهای خانه نباید کار سختی باشه

**بله .من همه ی سعیم رو در این خصوص می کنم.

تبیان: اگه تبیان سه بلیط برای سه سفر البته همراه خانواده به شما بدهد، چه جاهایی رو انتخاب می کنین؟

**من یه بلیط بیشتر نمی خوام و اونم برای سفر دور دنیاست .

تبیان: ارتباط شما با ائمه علیهم السلام چطوره ؟

**فقط در این حده که خیلی ائمه علیهم السلام رو دوست دارم . والبته اگه چیزی بخوام اعتقاد دارم که باید از کمک ائمه بگیرم.

تبیان: اهل ورزش هم هستید.

**به شکل افراط و تفریط

تبیان: خاطره سازترین اتفاق زندگی تون البته بعد از خاطره ی قشنگ آشنایی با تبیان چی بوده؟

**عجب.خاطرات زیادی دارم که نمی تونم به یکیشون امتیاز برترین رو بدم .اما به کلی لحظه ی تولد اولین فرزندم، موفقیتهای خاص در برخی فعالیتهای کاریم، دیدن اولین کتابم، ... جزء قشنگترین خاطرات من بودند.

برخورد خانواده ی شما با کارتون چیه؟

**اوایل که تلاش می کردم بنویسم و لابلای انبوهی از کاغذها و کتابهایم گم می شدم ،همسرم و مادرم سر به سرم می ذاشتن و مثل بچه ای با من برخورد می کردن که داره بازی می کنه . ولی بعد از چاپ چند مقاله در مجلات سراسری از حجم شوخی ها و متلک ها کم شد .

اما از این حرفها گذشته جا دارد از همسرم تشکر کنم. چون واقعا به خاطر اخلاق خوب ایشون من در این کار جلو رفتم. زندگی با محمد آنقدر برای من لبریز از آرامش و اعتماد و اطمینان بود که این امکان برای من ایجاد شد تا بتونم ساعتها فارغ از اضطراب مسئولیتهای ریز و درشت زندگی ،به فکر کردن و نوشتن بپردازم. همسر من واقعا روحیه و طرز فکرش اینطوریه که اگه شام درست کنم فکر می کنه لطف کردم و باید ازم تشکر کنه و اگر درست نکنم هیچ اعتراض یا گلایه ای نداره .

تبیان : من کلماتی می گم و شما اولین چیزی که به ذهنتون می رسه رو بفرمایید.

**نوروز: یه عالمه مهمونی

شیرینی: بی خیال چاقی

سفر: نه ،الان وقتش نیست

پیک نیک : همگی باهم

خرید: تفریح زنانه

ترافیک : صبر و حوصله

زندگی : پر از امید

تبیان : یه بیت شعر

**سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

یک جمله با کاربران

**لطفا مقالات من رو بخونید و برام نظر بذارید .من نظراتتون رو می خونم . موافق و مخالفش هم برام فرق نمی کنه. به پیامتون اهمیت می دم.

ممنون از شما برای گفتگوی صمیمی تان

بخش خانواده ایرانی تبیان


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.