تبیان، دستیار زندگی
کرامات امام جوادعلیه السلام در منابع اهل سنت
کرامات امام جوادعلیه السلام در منابع اهل سنت
کرامات امام جوادعلیه السلام در منابع اهل سنت
امام جواد علیه السلام از جمله امامانی است که نسبت به سایر ائمه معصومین کمتر به ذکر فضائل و مناقب و شناخت ایشان اهتمام ورزیده شده است. بیان برخی از فضائل ایشان در منابع اهل سنت، قابل توجه است.
شام یلدا
شام یلدا
شام یلدا
در میان حجره یا رب كیست غوغا مى ‏كند شكوه زیر لب ز بى رحمىِ دنیا مى‏ كند ز آتش زهر جفا چون شعله مى‏ پیچد به خود دود آهش روز را چون شام یلدا مى ‏كند
زخم زبان
زخم زبان
زخم زبان
میان حجره چنان ناله از جفا می زد که سوز ناله اش آتش به ماسوا می زد به لب ز کینه ی بیگانه هیچ شِکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می زد
حضرت عشق
حضرت عشق
حضرت عشق
دل شکسته دعا که می خواهد؟ گریه ی بیصدا که می خواهد؟ گریه کردن برای تو خوب است ور نه این گریه را که می خواهد؟ هر کرم خانه ای که باز شود لا اقل یک گدا که می خواهد؟ حرمت را خدا به عالم داد تا ببیند شفا که می خواهد؟
قلب مادری
قلب مادری
قلب مادری
ماهی ولی به چشم همه رو نمی شوی عطری ولی روانه به هر سو نمی شوی آهوی روسیاه و هوس ران رسیده است یابن الرضا! تو ضامن آهو نمی شوی؟
سلیمان عالَم
سلیمان عالَم
سلیمان عالَم
ای مرغ جان کبوتر صحن و سرای تو هفت ‌آسمان صحیفۀ مدح و ثنای تو چشم رضا به ماه رخ دلربای تو چشم فرشتگان خدا جای پای تو دل‌هـای عارفـان حـرم بـا صفای تو
روح عبادت
روح عبادت
روح عبادت
خون شد از غم دلِ خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشك و می گویم یا جواد الائمه ادركنی
آیاتِ تشنگی
آیاتِ تشنگی
آیاتِ تشنگی
آیاتِ تشنگی است سُرود زبان من مرثیه های داغِ عطش ترجمان من جز آیه های درد، تَرَنُّم نمی کنم یعنی که زهر بُرده تمامِ توان من
آورده اند که ...
آورده اند که ...
آورده اند که ...
فرشتگان گفتند: ما سه هزار فرشته‌ ایم كه از نور ولایت آباء گرام شما آفریده شده ‌ایم و كار ما این است كه در هر جایی از عالم برای دوستی از دوستان شما رنجی یا آفتی روی دهد برای كمك به او حاضر شویم و در یاری او بكوشیم.
آورده اند که ...
آورده اند که ...
آورده اند که ...
غلام بار دیگر آب آورد. به خیالم افتاد كه قطعا این بار آب مسموم آورده ‌اند، لذا از نوشیدن آب وحشت كردم. در آن حال امام علیه ‌السلام جام را گرفت و قدری آشامید و سپس باقیمانده را به من داد در حالی كه تبسم می ‌فرمود. محمد می‌گوید: با دیدن این قضیه باور كردم ك
یوسف كاظمین
یوسف كاظمین
یوسف كاظمین
حس باران در نگاه ساده ات شوق رفتن در مسیر جاده ات مبدا مشهد، مقصد من كاظمین نقشه ی راهم گل سجاده ات
کوثر رضوان
کوثر رضوان
کوثر رضوان
باز بر نخل ولایت ثمری داده خدا آسمان عظمت را قمری داده خدا در بهاری همه زیبائی و امید و صفا گلشن مهر و وفا را ثمری داده خدا
شاه و گدا
شاه و گدا
شاه و گدا
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست در چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست ما خم شراب از جگر غوره گرفتیم در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست
از یک گل بهار آمد
از یک گل بهار آمد
از یک گل بهار آمد
مژده ای یاران نگار آمد نگار آمد نگار بر تن هستی قرار آمد قرار آمد قرار غنچه ی زهرا به بار آمد به بار آمد به بار عالم از یک گل بهار آمد بهار آمد بهار آمد بهار