تبیان، دستیار زندگی
قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای ن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک ن را داده است. افزون بر این، در یه بعد می‌فرماید: قبل از نکه وارد جه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسانی که در قیامت نقره داغ می شوند


قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است. افزون بر این، در آیه بعد می‌فرماید: قبل از آنکه وارد جهنّم شوند، آنان را پول داغ می‌کنند.


مساوات میان انسانها

قانون مساوات در اسلام، به این معنا است که احکام تشریعی و تکالیف الهى، برای همه لازم الاجرا است. به عبارت دیگر، عمل کردن به همه احکام دین، نظیر نماز، روزه، حج، خمس و زکات برای یکایک مسلمانان واجب است و رعایت قوانین اسلام اعم از عبادى، تجاری، سیاسى، اجتماعى، جزائى و امثال آن، مربوط به همه افراد می‌باشد. به عبارت روشن‌تر، بر اساس قانون مساوات، همه در برابر قانون یکسان هستند و اگر شرع مقدّس، تکلیف یا قانونی وضع کرد، همه، از پیامبر اکرم و ائمه طاهرین«صلوات‌الله‌علیهم» گرفته تا مراجع تقلید و حاکم اسلامی و مردم عادى، در برابر آن مساوى هستند و همگان باید آن را به جاى آورند .

بازشناسی قانون مواسات از منظر اسلام

قانون مواسات، به معنای برادری، هماهنگی، به فکر یکدیگر بودن و کمک کردن به همدیگر است و نسبت به سایر احکام، مورد تأکید بیشتری واقع شده است. لذا در آیات متعدّدی از قرآن کریم و در روایات فراوانی، سفارش شده است که: همه باید به یکدیگر کمک کنند، همه باید به فکر یکدیگر باشند، همه باید گرفتاری دیگران را گرفتاری خود بدانند و از غم دیگران، غمناک و از شادی دیگران، شاد باشند و بالأخره همه امت اسلام باید همچون یک بدن واحد و هر مسلمان باید عضوى از این پیکره باشد و خود را عضو خانواده عظیم اسلامی بداند و  همان‌طور که اعضای یک خانواده کوچک، یعنی زن و شوهر و فرزندان، به فکر یکدیگرند، همه مسلمانان باید چنین باشند. به گونه‌ای که رنج هر فرد، رنج همه و راحتی هر عضو، راحتى همه اعضاء محسوب شود. امام صادق «سلام‌الله‌علیه» مى‏فرمایند: مؤمن برادر مؤمن است و هر دو عضو یک بدنند و اگر عضوى ناراحت شود، رنج و درد آن به دیگر اعضاء سرایت مى‏کند.

«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکى شَیئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِک فِی سَائِرِ جَسَدِهِ» [1]

سعدى نیز مضمون این روایت شریف را با شیوایى به شعر در آورده است:

بنى آدم اعضاى یکدیگرند                                که در آفرینش زیک گوهرند

                        چو عضوى به درد آورد روزگار                           دگر عضوها را نماند قرار

                        تو کز محنت دیگران بى‏غمى‏                             نشاید که نامت نهند آدمى‏

افزون بر این، در بیان نورانی پیامبر گرامی«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم»، از تارک قانون مواسات، سلب اسلام شده است.

«مَنْ أَصْبَحَ لَا یهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» [2]

قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است

برکات عمل به قانون مواسات

کسی که خدمت به خلق خدا می‌کند، ذلّت بعد از عزّت و ورشکستگی مالی پیدا نخواهد کرد. چنین کسی به بلای انحراف فکری و اعتقادی گرفتار نمی‌شود و هنگام مرگ، می‌تواند ایمانش را با خود به سرای باقی ببرد. افزون بر این، عمل به قانون مواسات، موجب تأمین آینده فرزندان انسان نیز می‌شود و مانع انحراف آنان می‌گردد. 

برخی از وجوه تمایز قوانین مساوات و مواسات

یکی از وجوه تمایز قانون مساوات و قانون مواسات، این است که قدر واجب عمل به قانون مساوات، محدود و قدر واجب عمل به قانون مواسات، به اندازه توان انسان است. مثلاً در خصوص پرداخت خمس و زکات، پرداخت بیش از حدّ واجب این دو فریضه، مطلوب است، امّا واجب نیست و کسی برای عدم پرداخت بیش از آن، مؤاخذه نخواهد شد. در حالی که در انفاق و خدمت رسانی به خلق خدا-مادی و معنوی- تا وقتی که آدمی قدرت و توان دارد، واجب است به یاری دیگران بشتابد و کوتاهی در این وظیفه، بازخواست دارد.

قرآن کریم در باب زکات واجب، یک آیه دارد و می‌فرماید: «خُذْ خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکیهِمْ» [3]، همچنین راجع به خمس یک آیه در قرآن وجود دارد و حدّ آن را نیز مشخّص کرده و می‌فرماید: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ» [4]، هر مسلمانی -هرکه باشد-، اگر دخل او از خرجش بیشتر باشد، باید خمس آن اضافه را بپردازد. خمس فعلاً متعلّق به حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» است که آن حضرت، دریافت آن را به مجتهد جامع الشّرایط مربوط دانسته‌اند.

امّا هنگامی که قرآن به انفاق می‌رسد، در آیات چندی می‌فرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» [5]، یعنی از هرچه روزیشان کردیم، انفاق می‌کنند. همچنین در خصوص کسانی که قدرت مالی ندارند، می‌فرماید که هرچه می‌توانند باید انفاق کنند.

«لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» [6]

زکات

تفاوت دیگر قانون مواسات و قانون مساوات در این است که عمل به قانون مساوات، با اجبار حکومت اسلامی همراه است، ولی  عمل به قانون مواسات؛ علی‌رغم وجوب؛ داوطلبانه و خودجوش است. مثلاً حکومت اسلامی وظیفه دارد، در صورت توان، خمس و زکات مردم را از آنان بگیرد، چنان‌که وقتی آیه زکات نازل شد، پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌»، افرادی را به سوی مردم می‌فرستادند و آنان مأمور بودند که زکات بگیرند و نزد آن حضرت بیاورند، امّا در خصوص انفاق، چنین وظیفه‌ای بر عهده حکومت نیست.

وجه تمایز دیگر این دو قانون، آن است که کوتاهی در پرداخت واجبات مالی قانون مساوات، نظیر خمس و زکات، مال انسان را مخلوط به حرام می‌کند، امّا کوتاهی در انفاق و عمل به قانون مواسات، گرچه گناه است، ولی مال را حرام نمی‌کند.

عواقب ناشی از کوتاهی در قانون مواسات

سوره توبه آیه‌ای در خصوص قانون مواسات دارد که جداً کمرشکن است. این آیه و آیات مشابه آن، نمایان‌گر میزان اهمیت قانون مواسات نزد پروردگار متعال می‌باشد، به عکس بندگان که متأسفانه در این زمینه بی‌تفاوت هستند. می‌فرماید:

«الَّذینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ینْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ» [7]

او (کسی که مواسات ندارد ) خائن به خداوند، خائن به رسول او و خائن به امامان است و بعد می‌فرماید: او کسی است که می‌توانست گره از کار مردم بگشاید و نگشود، می‌توانست به دیگران کمک کند و نکرد. سپس امر می‌شود که وی را به جهنّم ببرند

قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است. افزون بر این، در آیه بعد می‌فرماید: قبل از آنکه وارد جهنّم شوند، آنان را پول داغ می‌کنند. تجسّم اعمال آنان چنین می‌شود که پول‌ها و سکّه‌های جمع شده را به صف محشر می‌آورند و با آن سکّه‌ها، به پشت و سینه و صورت این افراد، مهر گداخته می‌گذارند. سپس به آنان گفته می‌شود که این داغ، داغ اموالی است که می‌اندوختید و در حالی که دیگران محتاج بودند، به آنان کمک و رسیدگی نکردید، پس آنچه جمع کردید را بچشید.

«یوْمَ یحْمى‏ عَلَیها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ فَذُوقُوا ما کنْتُمْ تَکنِزُونَ»[8]

تجسم اعمال

مرحوم کلینی در کافی، روایت دیگری در خصوص کسانی که در عمل به قانون مواسات، کوتاهی می‌کنند نقل کرده و می‌فرماید: در قیامت، او را به صف محشر می‌آورند، در حالی که از ترس چشم‌هایش به گودی فرو رفته، غُل و زنجیر شده است و در پیشانی او نوشته شده: «آیسٌ من روح الله»، یعنی چنین کسی از رحمت خدا مأیوس است و  خداوند او را رسوا می‌کند. می‌فرماید: او (کسی که مواسات ندارد ) خائن به خداوند، خائن به رسول او و خائن به امامان است و بعد می‌فرماید: او کسی است که می‌توانست گره از کار مردم بگشاید و نگشود، می‌توانست به دیگران کمک کند و نکرد. سپس امر می‌شود که وی را به جهنّم ببرند .

نظیر این روایت، در کلام اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» فراوان یافت می‌شود، بلکه مسلمانان و به خصوص شیعیان، در عمل به قانون مواسات کوشا باشند .

عمل به قانون مواسات در سیره معصومین«سلام‌الله‌علیهم»

اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم»، در باب قانون مواسات، علاوه بر آنکه در روایات فراوانی بر ضرورت دیگرخواهی و رسیدگی مسلمانان به همدیگر تأکید فرموده‌اند، طبق گواهی تاریخ، خود آن بزرگواران به صورت جدی به قانون مواسات عمل می‌کرده‌اند.

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در زمانی که حاکم بر دو ثلث جهان هستند، می‌فرمایند: من می‌توانم بهترین غذاها را بخورم، من می‌توانم بهترین لباس‌ها را بپوشم و من می‌توانم بهترین زندگی‌ها را داشته باشم، اما هیهات، مگر می‌شود؟!‌ مگر می‌شود من امیرالمؤمنین باشم و در غم دیگران شرکت نداشته باشم؟ دیگران محتاج باشند و من غذای سیر و غذای خوب بخورم و لباس عالی بپوشم و مسکن عالی داشته باشم؟ هیهات!

اگر کسی به قانون مواسات عمل کند، عاقبت به خیر می‌شود، اما اگر کسی قانون ایثار، گذشت و فداکاری را در زندگی خود حاکم سازد، از اولیاء الله می‌شود. چنین کسی مستجاب‌الدّعوة است و با عالم ملکوت سر و کار خواهد داشت؛ ملائکه نزد او می‌آیند و افتخار می‌کنند خدمت‌گزار او باشند

«أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکهُمْ فِی مَکارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیشِ ...»[9]

قبل از حکومت نیز امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» از تموّل کافی برخوردار بودند. آن حضرت بیست و شش مزرعه در مدّت بیست و پنج سال که حکومت ایشان غصب شد، آباد کردند و این، ثروت عظیمی است، امّا همه آن مزارع را وقف نیازمندان کردند. این چنین رفتار، ایثار نام دارد و از قانون مواسات والاتر است. قرآن کریم در وصف مسلمانان صدر اسلام می‌فرماید که در حالی خود احتیاج داشتند، از خود می‌گرفتند و به دیگران رسیدگی می‌کردند، درحالی که خودشان کار مهمّی داشتند،‌ به دنبال رفع حوائج مردم می‌رفتند و گره‌گشایی می‌کردند. قرآن، این افراد را رستگار می‌داند و می‌فرماید:

«وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیهِمْ وَ لا یجِدُونَ فی‏ صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[10]

پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» پس از هجرت به مدینه، روزی رد می‌شدند و دیدند یک خانواده در کوچه نشسته‌اند. پیامبر فرمودند: چرا در کوچه نشسته‌اید؟! گفتند: یک خانواده از مهاجرین آمدند و خانه نداشتند؛ یعنی مسلمان شده بودند و از مکّه به مدینه آمده بودند. ما خانه خود را در اختیار آنان گذاشتیم و خود در کوچه نشستم. بعد هم گفتند: یا رسول الله! اگر آن‌ها در کوچه می‌ماندند، برای ما ننگ و عار بود، امّا اینکه ما در کوچه بمانیم، ننگ نیست، چون خانه خود را به دیگران بخشیده‌ایم.

اگر کسی به قانون مواسات عمل کند، عاقبت به خیر می‌شود، اما اگر کسی قانون ایثار، گذشت و فداکاری را در زندگی خود حاکم سازد، از اولیاء الله می‌شود. چنین کسی مستجاب‌الدّعوة است و با عالم ملکوت سر و کار خواهد داشت؛ ملائکه نزد او می‌آیند و افتخار می‌کنند خدمت‌گزار او باشند.

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِیاؤُکمْ فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَفِی الآخرة»[11]

از قول مبارک اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»آمده شیعیان واقعی آنانند که اوّلاً اعتقاد قلبی به تشیع دارند، ثانیاً به شعارهای تشیع اهمیت می‌دهند، ثالثاً و مهم‌تر اینکه از نظر عمل، پیرو اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» می‌باشند و دست کم رفتار خود را به رفتار آن بزرگواران شبیه می‌سازند. یعنی اگر اهل بیت، ایثار و گذشت و فداکاری دارند، شیعیان باید لا اقل، از همدیگر گره‌گشایی گنند و به رفع حوائج یکدیگر بپردازند.

پی‌نوشت‌ها :

1. الكافی، ج 2، ص 166

2. الكافی، ج 2، ص 163

3. توبه / 103

4. انفال / 41

5. بقره / 3

6. طلاق / 7

7. توبه / 34

8. توبه / 35

9. نهج‏البلاغة، ص 418

10. حشر / 9

11. فصلت / 30

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری