کتیبه سارگن دوم آشوری در تنگی ور
این کتیبهی قدیمی برای بررسی تاریخ ایران قبل از قدرتگیری مادها،اهمیت بسیار دارد که متأسفانه در تحقیقات تاریخی مورد بی توجهی قرار گرفته و نیز این اثر گرانبها به ناملایمات طبیعی محیط اطراف کتیبه سپرده شده است.
خرابی دیوارهی راست طاقنمای محافظ کتیبه در سالهای اخیر گسترش بیشتری یافته است.در حوادث اوایل انقلاب نیز تیراندازی به متن کتیبه،قسمتهایی از آنرا خراب کرده و به دلیل رسوبات آهکی فراوانی که روی این کتیبه را پوشانده است، خطوط کتیبه قابل مشاهده نیست.
کتیبه ی تنگیور در پای کوه«شاهو» از کوههای معروف کردستان و در 35 کیلومتری غرب شهرستان «کامیاران»در درهای تنگ میان سه روستا قرار دارد: روستای «پالنگان» در شمال غربی کتیبه و درست در طرف دیگر این دره،روستای«تنگیور»در نزدیکی کتیبه و در قسمت جنوبی آنکه کتیبه به نام این روستا معروف شده است،و روستای«یوزیدر»در قسمت جنوب شرقی کتیبه.این کتیبه بر سینهی راست درهای حک شده که آب چشمههای نزدیک به خود و قسمتی از آب کوه شاهو را که از کنار روستای تنگیور به این دره میریزد،و همچنین آب روستای یوزیدر و دشت جنوبی را به روستای پالنگان و با فاصلهی کمی از آن جا به رود سیروان(گاورود)یا دیالهی قدیم، میریزد.
توصیف کتیبه
کتیبه در ورودی جنوبی بر جانب راست دره و پس از پشتسر نهادن نزدیک به 2000 متر،در ارتفاع حدودا 50 متری دیوار کنده شده است.این حجاری که کتیبه درآن قرار گرفته،به صورت طاقی است تا کتبیه را از ناملایمات طبیعی محافظت کند.کتیبه بر زمینهی نقش برجستهای از سارگن نوشته شده است.
این نوشته به خط میخی آشوری و شامل 46 سطر است.در پای کتیبه و در کنار سطح دره،جریان تند آب سطح دره را پس از گذشت سالیان دراز پائینتر برده است.آثار دو هاون یکی کوچکتر و کمعمقتر و دیگری بزرگتر و عمیقتر وجود دارد.با ادامهی راه در جانب راست و با فاصلهی کمی از کتیبه،دیوارهی دره به ارتفاع حدودا 5 و طول 20 و عمق 5 متر کنده شده که به احتمال زیاد به همان دوران مربوط است.اکنون ساکنان این محل گلههای خود را در ساعات گرم تابستان به آن جا میبرند.در دوران گذشته نیز میتوانست چنین کاربردی داشته یا پناهگاه مردم فراری از برابر مهاجمان باشد.اما روبهروی کتیبه در جانب دیگر دره شکافی وجود دارد که مردمان بومی کنونی به آن«زینانه»به معنی زندان کوچک میگویند و نشانگر مورد استفادهی این محل است.در نزدیکی ورودی شمال غربی سنگری از سنگ درست در مقابل معبری سخت قرار دارد که احتمالا برای ورود به دژ از آن استفاده میکردهاند.
تا آنجا که اطلاع داریم در فاصلهی سالهای 1345 تا 1347 ش علی اکبر سرافراز[سرافراز بیتا:36-12]از طرف هیأت علمی بررسیهای آثار باستانی و با کمک نیروهای ارتش از این کتیبه نسخهبرداری کرد و عکسهایی نیز از آن برداشت که گزارش آن در مجلهی بررسیهای تاریخی شمارهی پنجم منتشر شد.در ایران کار چندانی روی نسخهی سرافراز انجام نگرفته و دکتر ارفعی در موزهی تهران نسخهای از کار سرافراز را به دانشمندان آلمانی تحویل داده است که هنوز چیزی دراینباره منتشر نکردهاند.ظاهرا تنها فریم این کتیبه را خوانده است.او در مقدمهی مقالهی خود در مجلهی ل؛“Orientalل؛’ در سال 1999،کار سرافراز را توضیح داده و به دشواریهای خواندن آن اشاره کرده است.
دکتر ولات،ترجمهی کتیبه را از روی 22 اسلاید که در 1971 م از این کتیبه برداشته بود،انجام داده که به دلیل واضح نبودن قسمتهایی از عکسها،خواندن همهی کتیبه برای او مقدور نبوده است.
این نوشته به خط میخی آشوری و شامل 46 سطر است.در پای کتیبه و در کنار سطح دره،جریان تند آب سطح دره را پس از گذشت سالیان دراز پائینتر برده است.آثار دو هاون یکی کوچکتر و کمعمقتر و دیگری بزرگتر و عمیقتر وجود دارد.با ادامهی راه در جانب راست و با فاصلهی کمی از کتیبه،دیوارهی دره به ارتفاع حدودا 5 و طول 20 و عمق 5 متر کنده شده که به احتمال زیاد به همان دوران مربوط است
قسمتهای نقطهچین که در ترجمهی کتیبه آورده شدهاند،کلماتی هستند که فریم نخوانده است و در برخی موارد،کلمه یا کلماتی میان کروشه قرار گرفتهاند که ما برای تکمیل شدن جمله آوردهایم:
· خدای آشور شاه همه…خدایان و همه…خدایان.
· خط دوم خوانده نشده است.
· خدای مردوک بزرگتر از همه،او که همهی مردمان را با غذاها آفرید…
· خدای نبوکه جانشینی را به وجود آورد[احتمالا به جانشینی خود به عنون نمایندهی خدا روی زمین اشاره دارد]
· خدای سین،مسلط بر آسمان و جهان مردگان…
· خدای شمش،صاحب عدالت بر آسمان و جهان مردگان…
· خدای ایشتار،او که انسان را آفرید و برای جنگ مهیا کرد…
· خدایان هفتگانه که رهبری میکنند و خواست شاه را در جبههی جنگ برآورده میسازند و پیروزی را برایش فراهم میآورند.
· خدایان بزرگ،گردانندگان هستی و جهان مردگان،کسانی که حمله میکنند و جنگها و نزاعها را معنی میبخشند.
· خدایانی که میگردند و پادشاه را برمیگزینند؛کسی که فرماندهی را به عنوان فرمانروای مقدس بر عهده دارد.آنها قلمرو را وسعت میدهند و آن پادشاه را از قانونگذاران دیگر برتر میکنند.
· سارگن(دوم)،شاه بزرگ،شاه توانا،شاه جهان،شاه آشور،نایب السلطنهی بابل،شاه سرزمین سومر و اکد و دوستدار خدایان بزرگ.
· قهرمان بزرگ…مرد،فرمانروای دیندار،انسانی حیرتآور و شبان[خدا].
· خدای آشور،نبو و مردوک،خدایان کمککنندهی من، پادشاهی را به من بخشیدند و مرا بیهمانند و مشهور و با عظمت کردند.
· من همواره به عنوان غنیکنندهی«سیپار»،«نیپور»و بابل عمل کردهام و آسیبهای غیرقانونی را که توسط مردمانی والاشأن تحمل شده بود که تعداد زیادی از آنان چنین بودند،جبران کردم.
· من معافیت از مالیات را که برای«بالتیل»و«آشور»برداشته شده بود،از نو برقرار کردم.با ملاحظهی شهر«حران»[بر]دروازهی مردم[آن شهر]،نشان«کیدینو»(اشاره به موقعیت ممتازشان دارد)را نصب کردم.
· من ارتش«هومبانیگاش»(هومبان-نیگاش)عیلامی را پراکنده ساختم.من سرزمین کارالا را ویران کردم؛سرزمین«شوردا»، شهر«کیشهسیم»،شهر«هرهر»[خارخار]سرزمین«مادها»و سرزمین «الیپی»را.
· من سرزمین«اورارتو»را ویران کردم.شهر«موسسیر»و سرزمین«ماننا»را تاراج کردم و سرزمین«اندیا»و سرزمین«زیبیریم»را شکست دادم.
· من فرمانروایان سرزمین«حمات»،شهر«کارخمیش»، شهر«کومموهی»و سرزمین«کاممانو»را شکست دادم و بر سرزمین «هایشن»،صاحب منصبانی نشاندم.
· من شهر«اشدود»را غارت کردم.لامانی،شاه آن جا از سلاحهای من ترسید…به ناحیهای از سرزمین«ملوحا»فرار کرد.در آن جا کاملا مخفیانه شبیه یک دزد زندگی میکرد.
· شپاتکو(شبیتکو)،پادشاه سرزمین ملوحا،قدرت خدایان آشور،نبو و مردوک را که من به همهی سرزمینها نشان دادم،احساس کرد و…
· اولامانی در یوغها و دستبندهای آهنین،در بند،به زندان من آورد.
· من همهی سرزمینهای«تابالو»،«کاسکو»و«هیلاکو»را از جمعیت خالی کردم و آنها را با اموال و دارایی به نزد میداس،شاه سرزمین«موسکو»تبعید کردم و قلمروی او را کاهش دادم.
· در شهر«راپیهو»پیش قراول ارتش مصر را شکست دادم و پادشاه شهر«هازوتو»،کازه که بندگی مرا نمیپذیرفت،به عنوان غنیمت به حساب آوردم.
· من هفت پادشاه سرزمین«انا»،یک منطقه از سرزمین «لدنانا»که خانههایش در فاصله…(در میان)دریای غرب واقع شده بود،مطیع کردم.
· من با دستان توانایم،اپل-ایدین(مردوک بالادان)،شاه سرزمین«کلده»را که بر ساحل دریا اقامت داشت و پادشاهیاش را برای مقابله با خدایان نیک،بر بابل میگسترانید،شکست دادم.
· همهی سرزمین«بیتایایکن»…ثابت کردم…
· اهون داری شاه«دیلمون»که در فاصلهی…چند کیلومتری در میان…دریا،مانند یک ماهی جا گرفته بود،توانایی شاهانهی مرا شنید و هدایای بزرگش را برای من آورد.
· به وسیلهی خدایان بزرگم که جنگافزارهای مرا قدرت بخشیدند،با قدرت و قوت شدم و همهی دشمنانم را از بین بردم.
· از سرزمین لدنانا که در میان دریای مغرب(مدیترانه)،به دوری مرز مصر و سرزمین موسکو،سرزمین وسیع«آمورو»،تمام سرزمینهای…
· همهی سرزمین«گوتیوم»سرزمین مادهای دور(در کنار کوه بیکنی)،سرزمین الیپی و سرزمین«راشی»(در مرز عیلام).
· آنهایی که در کنار رود دجله زندگی میکنند،قبایل«اوتو»، «روبو»،«ختکو»،«لابدودو»،«کمرانو»،«اوبولو»،«رووا»و «لیتااو»…
· آنهایی که در کنار رود فرات و دریای«اوکنو»زندگی میکنند.قبایل«گامبلو»،«هیندارو»،«پوکودو»،«سونیها»،مردم استپ سرزمین«لادبورو»،به تعداد زیادی که آن جا هستند.
تا آنجا که اطلاع داریم در فاصلهی سالهای 1345 تا 1347 ش علی اکبر سرافراز[سرافراز بیتا:36-12]از طرف هیأت علمی بررسیهای آثار باستانی و با کمک نیروهای ارتش از این کتیبه نسخهبرداری کرد و عکسهایی نیز از آن برداشت که گزارش آن در مجلهی بررسیهای تاریخی شمارهی پنجم منتشر شد
· از شهر«سامونا»به فاصلهی شهرهای«بوب»و«تلهومبان» که در مرز عیلام هستند…
· سرزمین«کاردونیاش»از ابتدا تا انتها و سرزمین«بیت آموکان»،«بیتایاکین»که در ساحل دریا،به فاصلهی قلمروی «دیلمون»،واقع شده است…
· من همهی آنها را مطیع کردم و دستنشاندگانم را به عنوان دولتمردان حاکم بر آنها گماشتم و قدرت شاهانهام را بر آنها تحمیل کردم…
· در آن زمان مردم سرزمین کارالا…که…نمیخواستند از هیچ فرمانروایی تبعیت کنند…
· به کوههای پرشیب پشتگرم بودند و دستنشاندهی مرا [بیرون کردند].حکمران همهی سرزمین…
· ….آنها برپا و آماده شدند،برای جنگ…تعداد زیادی از مردمشان برافروخته شدند…
· اسبان،قاطران…حاضرشان را…برگرداندم و…
· آنها راهها را در سرزمینشان ویران و[معبدها]را مسدود کردند.
· سربازان اندک من،به معبدهای دور از دسترس،شبیه عقابها[نفوذ کردند]
· ….آنها…سربازانشان به کوهها فرار کردند…
· باقی ماندهی آنها[اسیر شدند]و به عنوان غرامت به حساب آمدند.
· من لوحهی یادبودی ساختم و روی آن پندارهای خدایان بزرگ را حک کردم.هدفهای شاهانهام را با فروتنی،برای پادشاهی آسمانی بزرگشان،در مقابل آنها نهادم.
· من همهی پیروزیهای خدای آشور،پدر خدایان،بزرگ… را توضیح دادم…
حادثهای که دلیلی برای آفرینش حجاری تنگیور و کتیبهی آن بود،تهاجم هدایت شدهی آشوریها در مقابل کارالا(خطوط 37 تا 44)بود؛سرزمینی که در کوههای زاگرس و در جهت شرق آشور قرار داشت.
فریم براساس اظهارات بالا معتقد است که کتیبهی تنگیور باید یادگار یک تهاجم بعد از 709 ق.م باشد و معتقد است که این کتیبه به وجود آمده است تا تهاجم آشور را در 706 ق.م و یا در سال 705 ق. م،آخرین سال سلطنت سارگن،جاودانه کند.اما با توجه به اینکه در کتیبه به«لشکرکشی 706 ق.م سارگن به الیپی[ریاکانوف،1372: 207]اشارهای نشده است،بنابراین کتیبه باید به یک لشکرکشی مستقل علیه کارالا در قبل از 706 ق.م مربوط باشد و چون سارگن خود را نایب السلطنهی بابل نیز خوانده است،باید بعد از 709 ق.م،یعنی سالهای 708 یا707 ق.م صورت گرفته باشد.
متن کتیبه روشن میکند که مردم کارالا،از قوانین خارجی تبعیت نمیکردند و علیه مأمورانی که سارگن بر آنها گمارده بود،شورش میکردند.آنان باوجود سرکوبهای شدید،با تکیه بر موقعیت کوهستانی که داشتند،باز هم سعی در بیرون رفتن از زیر سلطهی آشور را داشتند. چنانکه کتیبه روشن میسازد،مردم کارالا اتحاد زیادی داشتند و از رهبران خود به خوبی پیروی میکردند.در جنگ آخر،نیروی طغیان کارالا فروننشست،بلکه موقتا در مخفیگاههای دوردست پنهان شد.
فراوری:سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منبع
تاریخ ما/ گرنت فریم/ترجمه:عالم نعیمی،کارشناس ارشد تاریخ