ادامهی زهرا
آن قدر عاشقیم که املا نمی شود | مستی ما که در قلمی جا نمی شود |
زلف مرا به پنجره های ضریح عشق | طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود |
باید که ناز داشت ، کمی نیز غمزه داشت | هر دختر قبیله که لیلا نمی شود |
آن کس که خاک پای مریدان میکده ست | محتاج معجزات مسیحا نمی شود |
«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند | حالا شراب می شود و یا نمی شود |
ما مثل باده ایم شبی امتحان کنید | انگور زاده ایم شبی امتحان کنید |
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت | از حاجیان کعبه سبز شما نوشت |
شکر خدا که دست قدر ، دست سرنوشت | نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت |
صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید | این سجده را فرشته به پای خدا نوشت |
از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟ | ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت |
بالای سر در حرم کبریاییش | نام تو را به خط خودش با طلا نوشت |
یعنی تمام جلوه آل عبا تویی | آیینه تمام نمای خدا تویی |
اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت | موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت |
ای بارش همیشه سجاده های نور | در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت |
بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید | تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت |
در آسمان چهارم افلاک جا زدیم | آیات رد پای تو اما ادامه داشت |
تا زندگیت را به تماشا گذاشتی | آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت |
ای آفتاب روشن شبهای کربلا | ای زینب مدینه و زهرای کربلا |
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری | گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری |
گفتیم دختر اسد الله غالبی | ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری |
تو از زمان کودکیت تا بزرگیت | شیواترین مفسر الله اکبری |
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم | فیض از حضور علم خداوند می بری |
بر شانه های سبز تو باز رسالت است | تو اولین پیمبر بعد از پیمبری |
خورشید روی تو شرف مشرقین شد | یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد |
ای ماورای حد تصور کمال تو | بالاتر از پریدن جبریل بال تو |
از مادری چنین-چنین دختری شود | هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو |
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم | در انعکاس آینه های زلال تو |
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم | نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟ |
از گوشه های چشم تو ساحل درست شد | محض رضای پای تو محمل درست شد |
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا | تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا |
زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی | بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا |
گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی | یعنی تویی همان حسن بعد کربلا |
ای گریه غریبی عریان بی کفن | حالا تویی و پیرهن بعد کربلا |
قلبت تپید وسوره مریم شروع شد | غمگین ترین غروب محرم شروع شد |
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت | ای بال جبرئیل گلستان معبرت |
عباس هم رشیدی قد تو را ندید | از بس که سر بزیر بود در برابرت |
شب زنده دار شام غریبان کربلا | دل بسته بر نماز شب تو برادرت |
ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات | وی محمل بدون جهاز تو منبرت |
هجده سربریده به دنبال چشم تو | هجده سر بریده نگهبان معجرت |
ای قله نجابت توحید ، جای تو | عطر حضور فاطمه دارد حیای تو |
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
علی اکبر لطیفیان