موسیقی و هویتهای زیرزمینی
دیر زمانی است که ما در خیابان و از طریق موبایلهای نوجوانان موسیقیهایی میشنویم که طبیعی نیست. بلکه صداهایی است اغلب حاوی موسیقیهایی که زیر زمینی پدید آمدهاند.
پدیده موسیقیهای زیر زمینی، تنها در کشور ما وجود ندارد. بلکه در اغلب کشورهایی که محدودیتهای ویژه ای دارند، موسیقی زیر زمینی به عنوان یک نوع صدای اعتراض دیده میشود.
این مسئله اکثراً در کشورهایی که تفریحات نوجوانان و جوانان سالم و متنوع نباشند و اغلب آنها درگیر مسائل مختلف اجتماعی باشند، به وجود میآید. جوانانی که به نوعی دنبال هویت و پذیرش اجتماعی از هر طریقی حتی نامشروع هستند، به کارهای پنهانی و گاهی غیر قانونی پناه میبرند.
آسیب شناسی اجتماعی این نوع از موسیقیها در کشور ما جای تأمل ویژه ای دارد که باید مد نظر قرار گیرد. اغلب جوانانی که جذب این گروه های زیر زمینی میشوند، بچه های تحصیل کرده موسیقی میباشند که مجالی در جامعه برای رشد تواناییهای بالقوه خود ندارند و به علت محدودیتهایی است که اغلب از سوی بعضی از سازمانها به دلایل گاهاً منطقی صورت میگیرد. اغلب از خوانندگان و نوازندگان برای صدور مجوز پول و مبلغی گرفته میشود، تا این نوازندگان و خوانندگان معرفی و برایشان تبلیغ شود.
اکثر این جوانان تازه کار هستند و توانایی مالی پرداخت چنین وجوهی را ندارند. بنابراین پناه به کارهای مخفی میبرند تا اثر و کار خود را نشان دهند. البته باید گفت؛ استعداد را نمیتوان خفه کرد. استعداد و ذوق از هر جایی که ممکن است سر در میآورند و از بین رفتنی نمیباشند. بنابراین کار این جوانان را نمیتوان تقبیح کرد و بی ارزش نمود. از طرف دیگر کار پنهانی دردسر ساز است و گاهی غیر اخلاقی.
در واقع میتوان گفت در این زمینه، مسئولین بیشتر باید جوابگوی این استعداد های خفته جوانان باشند. چرا باید نوجوان غرق در استعداد ما راه خلاف و بی قانون را پیش بگیرد؟ چرا باید جوانان مان را با دست خود به خاطر سود بیشتر از دست دهیم؟ چرا خودمان زمینه خلاف را فراهم میآوریم؟ و هزاران چرای دیگر.
بعضی از این موسیقیها و مضامین نها؛ در شرایط مثبتتر مشکلات اجتماعی و فرهنگی را به صورت هجو بیان میکنند که البته خوب است و لازم است چنین انتقاداتی وارد شوند. اما نه با این ادبیات و شرایط ادبی. اغلب این گفتهها و بیانات، ادبیات سطح پایینی دارند و ارزش ادبی آنها بسیار ناچیز میباشند
گاهی اوقات این خلافها، خلافهای بیشتری میزایند. مثلاً گاهی بسیاری از این موسیقیها و آوازها، مضامین بیادبانه و مستهجنی دارند که خلاف اخلاق و شرع میباشند. که باید پیگیری شوند و از گسترش آنها ممانعت شود که باز هم این امر به دوش صاحبان و مسئولین مربوطه است، اما گویا مسئولین برایشان مهم نیست که در جامعه موسیقی ما چه میگذرد یا شاید به گوش آنها این موسیقیها نرسیده است یا دوستان فکر میکنند این موسیقیها در خارج از کشور پر میشوند.
اثر مهم اجتماعی این نوع موسیقیها در صورت مستهجن بودن، نوعی تهاجم فرهنگی حساب میشوند که بی حیایی و بی غیرتی را ترویج خواهند داد. اغلب مضامین آنها حاوی روابط بین دخترها و پسرها میباشند که متأسفانه دیده میشود، در مورد اعضای بدن زنان و مردان حرفهای نادرست و رکیکی زده میشود، یا در مورد روابط بین دختر و پسر کلماتی را بیان میکنند و حتی رفتار های بد و زننده ای را تبلیغ میکنند و به نوعی عادی جلوه میدهند.
حتی اگر شما در خیابانهای شهرمان راه بروید، شاهد تکرار این کلمات در میان دختران و پسران خواهید بود. آیا این یک فاجعه فرهنگی و اجتماعی نمیباشد؟
حتی بعضی از این موسیقیها و مضامین آنها؛ در شرایط مثبتتر مشکلات اجتماعی و فرهنگی را به صورت هجو بیان میکنند که البته خوب است و لازم است چنین انتقاداتی وارد شوند. اما نه با این ادبیات و شرایط ادبی. اغلب این گفتهها و بیانات، ادبیات سطح پایینی دارند و ارزش ادبی آنها بسیار ناچیز میباشند.
فاجعه دیگری که در راه است تأثیر بسیار زیاد موسیقیهای غربی خصوصاً موسیقیهای زیر زمینی آن دیار بر روی این موسیقیهاست. در بسیاری از موسیقیهای غربی چنین توصیفاتی از فیزیک زن و مرد رواج دارند، که به طور چشمگیری اثر آنها بر روی این شیوه آواز خوانی در کشور ما دیده میشود.
به هر حال باید خاطر نشان کرد که این نوع از موسیقیها و آوازها ادبیات ما را به انحطاط خواهند کشاند و ادبیات ما را سخیف و بی ارزش خواهد نمود. به مرور زمان لغاتی را وارد ادبیات ما خواهد کرد و سبک موسیقی ما را تغییر خواهد داد که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود. این پدیده اجتماعی ضایعه فرهنگی و اجتماعی خواهد بود، که باید قرنها بگذرد و ادبا و موسیقی دان های بسیار متخصص پارسی بیایند تا این خسارت جبران و تلافی شوند.
گاهی اوقات این خلافها، خلافهای بیشتری میزایند. مثلاً گاهی بسیاری از این موسیقیها و آوازها، مضامین بیادبانه و مستهجنی دارند که خلاف اخلاق و شرع میباشند. که باید پیگیری شوند و از گسترش آنها ممانعت شود که باز هم این امر به دوش صاحبان و مسئولین مربوطه است
باید مسئولین و متخصصان امر، دو صد چندان تلاش کنند، فارغالتحصیلان موسیقی و خوانندگان حمایت بیشتری شوند. مضامین درست این نوع از موسیقیها که بعضی اوقات نقادانه و مفید است پذیرفته شوند و شرایط کاری و شغلی بیشتری برای این دسته از دوستداران آواز و موسیقی فر اهم شود تا هم از مهاجرت آنان به کشورهای مهد موسیقی در جهان جلوگیری شود و هم هزینه های محوله به تازه کاران موسیقی کمتر شده و حمایتهای معنوی بیشتری از آنان شود، تا از این ضایعه قبل از وقوع و حادثه بدخیم فرهنگی و اجتماعی پیشگیری صورت گیرد.
فاطمه رئیسی بخش اجتماعی تبیان