عصای پیری ، دستم بگیری
گاهی آنقدر كلافه است كه نمیداند چه كار كند، یك روز خانه را به هم میریزد و دوباره میچیند تا سرگرم شود، روز دیگر كابینت آشپزخانه را به هم میریزد و از سروصدای دیگ و قابلمه لذت میبرد، گاهی هم به عمد ظروف فلزی را به هم میكوبد تا صدایش در خانه بپیچد، درست مثل روزهایی كه بچهها، كوچك بودند و با ظرفهای نشكن بازی میكردند و او از آن همه سروصدا به ستوه میآمد.
میگوید میل به چیزی ندارد، خوشمزهترین غذا را میپزد. عطر خورشت فسنجانش، همسایه را وسوسه میكند، اما خودش اشتها به هیچ چیز ندارد. سكوت خانه آنقدر آزاردهنده است كه حتی تیكتاك ساعت دیواری اذیتش میكند. خیلی وقتها باتریها را درمیآورد تا آن را هم نشنود. میگوید تنها چیزی كه خوشحالش میكند زنگ تلفن یا از آن بهتر زنگ در خانه است كه هر چند روز یك بار هم به صدا در نمیآید.
خانم میری 75 ساله مدتهاست در طبقه دوم یك آپارتمان 66 متری تنها زندگی میكند. 2 پسر و دخترش 15ـ 10 سال پیش، قبل از این كه همسرش فوت كند، برای ادامه تحصیل از ایران رفتهاند و همانجا خانواده تشكیل داده و ماندنی شدهاند. سالهاست 2 مرغ عشق و چند گلدان شمعدانی، تنها مونس تنهایی اوست.
خانم میری فقط یك نمونه از صدها هزار سالمندی است كه روز را به شب میرساند، بیآنكه حساب روز و ماه را داشته باشد، آنهایی كه سالهاست از روزهای دغدغه و هیاهو دور شدهاند، اما هنوز به سكوت دوران سالمندی خو نگرفتهاند. متاسفانه آنقدر كه بر طبل سلامت وطب سالمندی، اشتغال و استفاده از تجربه سالمندان كوبیده میشود، كسی از مباحثی چون افسردگی، تنهایی، مشكلات عاطفی و ازدواج سالمندان سراغ نمیگیرد.
سالمندان تنهاتر از همیشه
نباید گفت پیری و هزار درد، درستش تنهایی و هزار درد است. مروری بر شواهد موجود درخصوص احساس تنهایی سالمندان نشان میدهد منشا بسیاری از حالات نامتعادل روانی سالمندان از قبیل افسردگی، خودكشی و یاس شدید، احساس تنهایی است.
آمارهای رسمی از تنهایی 7 درصد سالمندان حكایت میكند. به گفته حسین نحوینژاد، دبیر شورای عالی سالمندان كشور از 5 میلیون جمعیت سالمند كشور، 7 درصد تنها زندگی میكنند كه به همین دلیل جزو گروه پرخطر به لحاظ عاطفی قرار دارند و در معرض افسردگی و مشكلات روحی شدید هستند، اما به نظر میرسد بجز این تعداد اندك كه در آستانه آسیب شدید روانی هستند و هنوز هیچ برنامهای برای خروج این افراد از وضعیت خطر اجرا نشده، جمعی از سالمندان در شرایط مشابه از تنهایی رنج میبرند كه در محاسبات شورای عالی سالمندان حذف شدهاند، اما در گفتوگو با آنان براحتی میتوان به آسیبپذیری روانیشان پی برد.
براساس برخی گزارشها، بسیاری از سالمندان، به خاطر بیماریهای جسمی و فوت نزدیكان در معرض خطر انزوا و تنهایی هستند. بیشتر سالمندان دوران پیری را دوران تنهایی توصیف كرده و به عنوان یك تجربه ناخوشایند از آن هراس دارند. شواهد نشان میدهد احساس تنهایی پدیدهای گسترده و فراگیر است و 25 تا 50 درصد كل جمعیت بالای 65 سال را بر حسب سن و جنس تحت تاثیر قرار میدهد.
این مطالعه نشان میدهد كوششهایی كه برای رفع احساس تنهایی سالمندان صورت میگیرد، سدی است در برابر موج مشكلات پیچیده روانی آنان و از طرف دیگر، عزتنفس آنان را تقویت میكند و از سوی دیگر افزایش ارتباطات اجتماعی میتواند سبب ارتقای سلامت سالمندان تنها شود. در این پژوهش 13 سالمند با دامنه سنی 68 تا 87 سال مشاركت داشتند.
احساس ضعف و خستگی روحی، روانی و بیحوصلگی از جمله حالات مشترك سالمندان در این تحقیق عنوان شده است. یكی از احساسات رنجآوری كه سالمندان این پژوهش تجربه میكردند، حس فقدان و محرومیت بود، چیزی كه با توصیف محرومیت از حقوق طبیعی، وابستگیها، متعلقات، سلامت و حمایتهای رسمی و غیررسمی از آن یاد كردهاند.
هراس از خانه سالمندان
هر چند خیلی از افراد بالای 60 سال كشور در خانههای سالمندان زندگی میكنند، اما هنوز خیلیها از این خانهها هراس دارند. مثل فخرالزمان خانم كه به محض شنیدن اسم خانه سالمندان سگرمههایش درهم میرود و میگوید: خانه سالمندان یعنی منتظر مرگ نشستن، هنوز آنقدرها زمینگیر نشدهام كه مرا كشانكشان به خانه سالمندان ببرند، آن وقت برای همیشه خداحافظی كنم و بچهها هم با خیال راحت اموال پدرشان را بالا بكشند.
او كه مالك یك خانه ویلایی است، میگوید: شوهر مرحومم وقتی هنوز جوان بود خانه را به نامم كرد، اما بچهها بارها حقشان را خواستهاند و خجالت میكشند بگویند، این پا و اون پا میكنند تا من سرم را زمین بگذارم.
اما مصطفی كه 79 ساله است و هنوز به قول خودش روپاست، نظر دیگری دارد و میگوید: من مدتی در خانه سالمندان زندگی كردم و خانهام را اجاره دادم، كمی محیطش كسلكننده است، اما از تنهایی بهتر است، چرا كه دستكم همصحبتی داری كه شبها با او درد و دل كنی. من آنجا با خانمی آشنا شدم و قصد ازدواج با او را داشتم، اما پسران آن خانم چنان قشقرقی راه انداختند كه منصرف شدیم!
گلنار ملكوتی كه در یك خانه سالمندان بخش خصوصی كار میكند، میگوید: متاسفانه سالمندان ما از این خانهها میترسند، فكر میكنند دور انداخته شدهاند و زندگی آنها در خانه سالمندان یعنی فراموشی و تنهایی و... در حالی كه اگر برنامههای این خانهها متنوع باشد، چه اشكالی دارد كه افراد در این خانهها تنها نباشند و از زندگیشان لذت ببرند؟
ظلمی به نام تجرد اجباری
سالمندانی كه همسر خود را از دست داده بودند یك عامل مهم ایجاد احساس تنهایی را فوت همسرشان بیان كردند. اكثریت آنها میگفتند كه ازدواج مجدد میتواند در كاهش احساس تنهایی به آنها كمك كند؛ لكن بهرغم تمایل آنها به ازدواج مجدد، فرزندانشان با این امر مخالف بودند.
- الان 8 سالی میشه كه خانمم فوت كرده، یك دسته گل بود...
2 سال بعد از فوت خانمم میخواستم زن بگیرم به خاطر تنهایی؛ اما بچهها ناراضى نبودن. میگفتن آبرومون مىره...
رخم را بوسه ده اكنون همانیم
سالمندان، آفتاب لب بامند. تا سایهشان بر سرمان است باید برایشان كاری كنیم. حالا میدانیم تنهایی با سالمندان چه میكند و میدانیم ازدواج یا معاشرت چقدر میتواند به آنان كمك كند. میدانیم حمایتهای دولتی و اجتماعی نیز آنان را از این حس فرساینده خارج میكند و تنها كاری كه آنها خودشان برای خودشان میكنند، دعاست.
ارتباط با خدا ، زندگی با خاطرات گذشته وایجاد ارتباطات جدید راههای جبران این تنهایی است.
سالمندان شركتكننده در این پژوهش، فقدان كیفیت و كمیت منابع حمایتی را به عنوان یكی از علتهای احساس تنهایی معرفی كردند كه از آن جمله میتوان به عدم تامین نیازهاى ضرورى زندگى، فقدان تسهیلات خاص براى سالمندان، عدم دسترسى به بیمه درمانى، تسهیلات پایین بیمههاى درمانى، فقدان خدمات حمایتی و مراقبتی رایگان یا ارزان، هزینه بالاى خدمات بهداشتى و درمانى. فقدان منابع حمایت از خانواده، نبود فرصت كارى براى سالمندان، عدم دسترسی آسان به مواد غذایى یارانهاى و خدمات مناسب حمل و نقل اشاره كرد.
فرآوری: نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: برگرفته از دو مطلب جام جم آنلاین همراه با تغییرات
مطالب مرتبط :