تبیان، دستیار زندگی
پس از آن که امام زمان (عج) به سوى مکه روانه گشته ومردم در آن جا گِرداگرد آن حضرت جمع شوند... حضرت ایستاده ومى فرماید: (اى مردم! من، فلانى فرزند فلانى هستم. من، پسر نبى خدا هستم. شما را به سوى آن چه پیامبر خدا بدان خواند، فرا مى خوانم).. در این هنگام، عدّه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قیام با کدام یاور؟

امام زمان

سنّت قطعى الهى چه در میان پیامبران و چه در میان امامان معصوم (علیهم السّلام)، چنین استوار شده که هر پیشواى عادلى براى پیشبرد اهداف اش نیازمند به یاورانى است که پشت گرمى رهبر خویش را فراهم کنند؛ به گونه اى که آن رهبر، ایشان را تکیه گاه خویش بداند، با رجوع به احادیثی که علّت یا علت هاى غیبت امام دوازدهم(عج) را بیان مى کند، در می یابیم که یکى از بارزترین علّت هاى عدم ظهور، خوف آن حضرت بر جان خویش است. این، نشانه ى آن است که امام زمان(عج) نیز در زمانى قیام مى کند که این مانع از میان برداشته شده باشد؛ چرا که اگر حضرت مهدى(عج) پیش از برطرف شدنِ این مانع، ظهور کند، یقیناً، مورد آزار واذیّت دشمنان قرار مى گیرد وهمان عاقبتى که دیگر امامان داشتند در انتظار امام دوازدهم(عج) هم خواهد بود.

در حدیثى، زراره، یکى از یاران امام صادق (علیه السّلام) مى گوید: امام ششم (علیه السّلام) فرمود: (امام قائم (عج) پیش از ظهور خویش، مدّتى از چشم ها غایب خواهد شد).. عرض کردم: (علّت آن چیست؟). فرمود: (یخاف القتل)؛ بر جان خویش بیمناک است).(1)

در روایت دیگرى، زمان پایان خوف وپنهان شدن آن حضرت از دید صاحبان قدرت، به وقتى موکول شده که اذن بر نصرت و یارى اش از جانب خداوند متعال مورد تأیید قرار گرفته باشد.(2)

در کنار هم قرار دادن این احادیث، به ما مى نمایاند که نبودن اصحاب لایق و کارامدى که مسئولیّت حفاظت از جان امام دوازدهم (عج) و یارى و نصرت وى در اوج تشکیل حکومت جهانى را بر عهده بگیرند، مانع اساسى در غیبت آن حضرت است.

مرحوم شیخ طوسى، بعد از آوردن روایات، این چنین، مى افزاید:

به خاطر خوف از قتل بود که رسول خدا(ص) زمانى به شعب پناه برد و هنگامى هم در غار مخفى شد، وبه همین دلیل بود که امیر المؤمنین (علیه السّلام) از مطالبه و ستاندن حق خویش صرف نظر کرد. (3)

... پس از آن که امام زمان (عج) به سوى مکه روانه گشته ومردم در آن جا گِرداگرد آن حضرت جمع شوند... حضرت ایستاده ومى فرماید: (اى مردم! من، فلانى فرزند فلانى هستم. من، پسر نبى خدا هستم. شما را به سوى آن چه پیامبر خدا بدان خواند، فرا مى خوانم).. در این هنگام، عدّه اى بر مى خیزند تا آن حضرت را به قتل برسانند، امّا سیصد واندى از یاران حضرت مهدى (عج) مانع این کار شده (واز آن حضرت حفاظت مى کنند

به راستى، آیا رفع این مانع، یعنى زایل شدن خوف امام دوازدهم(عج) بر جان خویش، قبل از فراهم آمدن یاران با وفا و کارآمدى که میثاق بر پاسدارى از آن حضرت بسته باشند، با ایثار و جانبازى خویش، دشمنان را از اطراف امام زمان (عج) پراکنده کنند و با شجاعت و سلحشورى از آن حضرت دفاع کنند، ممکن خواهد بود؟ در حدیثى، امام سجاد (علیه السّلام)، این نکته را مورد تایید قرار داده، فرموده:

... پس از آن که امام زمان (عج) به سوى مکه روانه گشته و مردم در آن جا گِرداگرد آن حضرت جمع شوند... حضرت ایستاده و مى فرماید: (اى مردم! من، فلانى فرزند فلانى هستم. من، پسر نبى خدا هستم. شما را به سوى آن چه پیامبر خدا بدان خواند، فرا مى خوانم).. در این هنگام، عدّه اى بر مى خیزند تا آن حضرت را به قتل برسانند، امّا سیصد و اندى از یاران حضرت مهدى (عج) مانع این کار شده (و از آن حضرت حفاظت مى کنند). (4)

در این رابطه مرحوم شیخ طوسى، در ابتداى فصل پنجم از کتاب الغیبه که درباره ى علّت غیبت امام زمان (عج) نوشته شده است، چنین مى فرماید:

هیچ علّتى مانع از ظهور آن حضرت نیست، مگر خوف و بیم ناکى وى بر جان خویش؛ چرا که اگر هر عاملى غیر از این در میان بود، هرگز جایز نبود که امام زمان (عج) از دیده ها مخفى بماند، بلکه بر او بود که مشقّت ها و اذیّت ها را تحمّل کند؛ زیرا، جایگاه و مقام امامان و انبیاء (علیهم السّلام) نزد خداوند با به جان خریدن سختى ها رفیع و بلند مى گردد.(5)

در روایتى ذیل این آیه ى شریف (یا ایّها الذین آمنوُا مَن یرتد منکم عن دینِه فسوف یأتِى اللّهُ بقومٍ یحبُّهم ویحبُّونه اذلّه على المؤمنین اعِزه على الکافرین یجاهدون فى سبیل اللّه ولا یخافون لومه لائم ذالک فضلُ الله یؤتیهِ مَن یشاء واللّه واسع علیم).(6)

امام صادق (علیه السّلام) چنین مى فرماید:

امام زمان

صاحب این امر(حضرت مهدى (عج)) در پرتو این آیه، در حمایت چنین یاران آگاه و دلاور محفوظ مى ماند.(7)

این روایت شریف، در ضمن آن که ویژگى هاى یاران امام دوازدهم (عج) را در پرتو آیه ى فوق مورد اشاره قرار مى دهد، یکى از وظایف مهم وغیر قابل اغماض ایشان را حمایت و حفاظت از حضرت مهدى (عج) برمى شمرد و آن را مورد تأکید قرار مى دهد.

به راستى، امام موعود، انقلاب خویش را با یارى کدامین یاوران آغاز مى کند و با پشتیبانى چه مردانى حکومت خویش را استمرار مى بخشد؟ آیا او که آخرین ذخیره ى خدا و یگانه منجى بشریت است، مى تواند به امید یارانى که (همچون یاران على (علیه السّلام) از مردانگى جز صورت و قیافه اى را به ارث نبرده بودند و در صفت به کودکان بى خرد مى ماندند و در حقیقت همانند عروسان حجله نشین بودند)(8)، قیام کند؟

مهدى (عج) که قیام خویش را در نهایت عزّت و اقتدار آغاز مى کند و با هدف گسترش آیین خدا در پرتو حکومت بلا منازع الهى ادامه مى دهد، دشمنانى کینه توزتر از خوارج، مکّارتر از معاویه لعنه اللّه و قدرت مندتر از عمروبن عبدُود پیش روى دارد در این میدان، نیازمند یاورانى است که در شجاعت وبصیرت وشیفتگى، مانند مالک و عمّار و میثم باشند، کارگزارانى که بازوان اجرایى حکومت اش باشند و عاملان اقامه ى عدل و بسطِ شریعتِ حیات بخش الهى در جامعه. شایستگى، توانمندى، استوار گامى و سلامت رفتارى آنان، بى گمان، مهم ترین نقش را در سامان یابى جامعه ى پس از ظهور در ابعاد مختلف ایفا خواهد کرد. به جهت کارایى، نیرومندى، شکست ناپذیرى و جمع شدن بسیارى از اوصاف والاى اخلاقى و اعتقادى در ایشان، هنگامى که امام زمان(عج) ظهور مى کند، یاران اش را نه فقط با نامِ یار و یاور که با عنوان (خاصّان، و نزدیکان ارج و قرب دار) براى یارى خویش فرا مى خواند.

در حدیث مفضّل از امام صادق (علیه السّلام) این طور آمده:

... اى گروه نزدیکان من واى خاصّان من واى کسانى که خداوند براى یارى من، بر روى زمین پیش از ظهورم، ذخیره شان کرده بود! با رغبت نزد من آیید. (9)

نکته ى جالب توجه دیگرى که در این حدیث شریف نمایان است، و نباید مورد غفلت قرار گیرد، این است که از عبارت: (وَ من ذخرهم لنصرتى قبل ظهورى على وجه الارض) چنین استفاده مى شود که یاران امام زمان، باید پیش از ظهور و در دوران غیبت ساخته شوند. از این رو، زمان پیش از ظهور را باید فرصت تکامل روحى، اعتقادى، سیاسى، فرهنگى شیعیان در جهت آمادگى براى یارى امام دوازدهم (عج) دانست.

افزون بر این باید در نظر داشت که وظیفه ى این یاران، منحصر به روزهاى نخستینِ قیام امام زمان (عج) که سپاهیان حضرت اش در گیر ودارِ مبارزه با سردمداران ستم پیشه ى جهان هستند، نمى شود، بلکه ایشان، بعد از برپایى واستقرار حکومت عدل الهى در سرتاسر گیتى، در ادامه ى فعّالیّت هاى شبانه روزى خویش، اداره وسرپرستى بخشى از جامعه ى پس از ظهور را بر عهده خواهند گرفت ودر حقیقت، به منزله ى بازوان اجرایى حکومت امام دوازدهم (عج) خواهند بود

این نکته، با بررسى احادیثى که در این باره به دست ما رسیده اند، تکمیل مى شود؛ چرا که در برخى از روایات، ساعت ظهور آن مُصلح کلّ، چنین گزارش شده است که آن حضرت قبل از آن که کنار کعبه برود و با تکیه بر آن، با صداى دل آراى خود، آغاز حکومت و قیام خویش را به گوش جهانیان برساند، در مکانى به نام (ذى طوى) در انتظار آن سیصد و سیزده یارِ خاصّ اش، توقّف مى کند و بعد از آمدن و پیوستن ایشان به امام خویش، امام مهدى (عج) به همراه آنان به کنار کعبه رفته و ظهور و بروز خویش را اعلام مى کند.(10)

علاوه بر آن، حضرت اش، دست به هیچ گونه اقدام نظامى نخواهد زد، مگر آن که حدّاقلّ ده هزار نفر هوادارِ پا در رکاب براى سپاهش جمع شوند.(11)

تمامى این روایات و مطالب گهر بار نهفته در لابه لاى احادیث، به ما مى نمایاند که از جمله عوامل اساسى و غیر قابل چشم پوشى در تشکیل یک حکومت جهانى که قصد بنیان کنى ریشه هاى ظلم و فساد و پى ریزى نظام آرمانى تمام اولیاى خدا، از آدم تا خاتم را دارد، برخوردارى از یاورانى کارامد، استوار گام، نستوه، جان بر کف است که در جریان مبارزه با سران کفر و طغیان و ستم و دگرگون ساختن اوضاعِ نابه هنجار جامعه ى بشرى پیش از ظهور، از یگانه ذخیره ى الهى بر روى زمین حفاظت و حمایت، و او را در رسیدن به اهداف اش یارى کنند.

افزون بر این باید در نظر داشت که وظیفه ى این یاران، منحصر به روزهاى نخستینِ قیام امام زمان(عج) که سپاهیان حضرت اش در گیر و دارِ مبارزه با سردمداران ستم پیشه ى جهان هستند، نمى شود، بلکه ایشان، بعد از برپایى و استقرار حکومت عدل الهى در سرتاسر گیتى، در ادامه ى فعّالیّت هاى شبانه روزى خویش، اداره و سرپرستى بخشى از جامعه ى پس از ظهور را بر عهده خواهند گرفت و در حقیقت، به منزله ى بازوان اجرایى حکومت امام دوازدهم (عج) خواهند بود.

بنابراین، بر منتظرانى که امید ظهور مهدى آل محمد(علیهم السّلام) را روشنایى بخشِ دیدگان و حیات بخش قلب هایشان قرار داده اند، واجب است که خط مشى انتظار خویش را از میان دستور و رهنمون هاى امامان هدى (علیهم السّلام) پیدا کرده و سرمایه ى عمر خویش را در راهى صرف کنند که به طور قطع و یقین، به پى ریزى و برپایى حکومتِ امید دل ها و مصلح دنیا مى انجامد.

پی نوشت:

1-       الغیبه، طوسى، فصل 5، ص 332، ح 274.

2-       همان، ص 332، ح 275.

3-       الغیبه، طوسى، فصل 5.

4-       اِثبات الهداه، ج 7، ص 165، ح 771؛ بحار؛ ج 52، ص 306، ح 79، باب 26؛ مکیال المکارم، ج 1، ص 358.

5-       الغیبه، طوسى، ص 329.

6-       مائده: 54.

7-       تفسیر برهان، ج 1، ص 497.

8-       نهج البلاغه، خطبه 27.

9-       بحار الانوار، ج 53، ص 7، س 11 - 20؛ مکیال المکارم، ج 1، ص 360، ح 632.

10-    بحار الانوار، ج 52، باب 26، ح 10، ص 283 وح 72، ص 303 وح 80، ص 306.

11-    کمال الدین، ج 2، ص 378 باب 36، ح 2؛ بحار، ج 52، ص 283، ح 10. ونیز رجوع شود به: بحار، ج 52، باب 26، ح 81، ص 307.

فرآوری: امیر رضا عرب

بخش مهدویت تبیان


منبع:

مقدمات ظهور

نویسنده: سید مجتبى فلاح

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.