تبیان، دستیار زندگی
هم می گذریم علیه توهم بداهه پردازی 1-   سرانجام پس از نزدیک به دو سال وقفه، «از کنار هم می گذریم» در سینماهای تهران به نمایش گذاشته شد. این اکران اگر چه بسیار دیرهنگام و محدود است، اما در موقعیتی که نمایش فیلم های ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد بازیگری از کنار هم می گذریم

از كنار هم می گذریم

علیه توهم بداهه پردازی

1-   سرانجام پس از نزدیک به دو سال وقفه، «از کنار هم می گذریم» در سینماهای تهران به نمایش گذاشته شد. این اکران اگر چه بسیار دیرهنگام و محدود است، اما در موقعیتی که نمایش فیلم های در حال نمایش نوروزی از تب و تاب افتاده و فیلم های دیگر هم جذابیتی برای پیگیری و تماشا ایجاد نکرده اند، خودش غنیمتی است که نباید از دست داد. بی رقیب بودن ِ  " از کنار هم می گذریم " و برتری قابل توجه اش در قیاس با فیلم های دیگر روی پرده ، در نهایت شاید به سود این فیلم  تمام شود و بتواند اغلب مخاطبان بالقوه اش را به دیدن خود ترغیب کند، چرا که فیلم به رغم طبقه بندی شدن در گروه فیلم هایی با مخاطب خاص، عملاً و به سبب جذابیت موضوع و پرداخت سینمایی، قابلیت برقراری ارتباط را با مخاطب وسیع سینما در پایتخت دارد و مخاطبان تهرانی در این سال ها نشان داده اند که پشتوانه خوبی برای این چنین فیلم های دوست داشتنی هستند. نکته دیگری که این نمایش را به بحث ما مربوط می کند، امکان مقایسه ای است که می توان باب بحث های تازه و جدی تری را پیرامون بازیگری در سینمای ایران باز کند.

2-  از کنار هم می گذریم روایت چند داستان به ظاهر نامرتبط است که به دلیل انتخاب قالب فیلم جاده ای در جاهایی با هم تلاقی می کنند و سرنوشت شخصیت های داستانک های مختلفش با هم گره می خورد. این شیوه ی داستان گویی، امکان استفاده از طیف  متعددی از بازیگران مختلف را در موقعیت ها و شرایط متفاوت و بدیع ایجاد می کند و رمز موفقیت این گونه آثار بسیار به انتخاب بازیگر (Casting) مناسب و یکدستی نهایی بازی ها برمی گردد، از کنار هم می گذریم ایفای نقش های متنوع اش را به چند نابازیگر و بازیگر کم کار و غیر حرفه ای سپرده و این موضوع، کار فیلمساز را کمی دشوار کرده است ، تلفیق شیوه های مختلف بازیگری و ایجاد تعادل میان بازی واقع نما و طبیعی ِ نابازیگران در مقابل بازیگرانی که شیوه های آکادمیک و تمرین شده ای برای بیان حس و حال نقش و دیالوگ ها دارند، یکی از چالش های اساسی پیشروی ایرج کریمی بوده است. کریمی با پیشینه ی ، سال ها نقد نویسی و تمرکز به موضوع بازیگری در بخشی از نوشته هایش از این آزمون سربلند بیرون می آید و بی شک بخش عمده ای از توفیق نهایی " از کنار هم می گذریم " نزد مخاطب و کارشناسان سینمایی به این موضوع بستگی دارد.

3-  بازی مهران رجبی به نقش راننده سرخوش و نعش کش ، نقطه اوج بازیگری فیلم و یکی از بهترین بازی هایی است که طی این سال ها در فیلم های این چنینی دیده ایم. مهران رجبی را کریمی در سکانس پاسگاه کودک و سرباز دید و در یکی از نوشته های خود نیز هم بازی خوب او  را ستوده ، پس حتما موقع نوشتن فیلمنامه از کنار هم می گذریم به او فکر کرده و نقشی متناسب با ویژگی های او نوشته است. بسیار ناشیانه و دور از ذهن می نماید که تصور کنیم قدرت نقش آفرینی مهران رجبی در " از کنار هم می گذریم " حاصل کار بداهه و سپردن این نقش بازیگرش بوده است. این "توّهم بداهه پردازی" که متأسفانه گریبان خیلی از فیلم های دیگر منتسب به این گونه را گرفته، اشتباه بزرگی است که مهران رجبی ماههای گذشته در گفت وگویی با همشهری به این تصور غلط دامن زده بود. توان کارگردان در گرفتن بازی های طبیعی و روان و نزدیک به نقش، همیشه مهم ترین دلیل این توهم بوده و عباس کیارستمی به عنوان پیشروترین فیلمساز این گروه ، مثال مناسبی است.

ایرج کریمی تعریف می کرد که فیلمنامه «خانه دوست کجاست» را قبل از فیلمبرداری خوانده و می گفت که همه دیالوگ ها را تأکید می کرد همه دیالوگ ها در متنی که خوانده بود وجود داشته، حتی حرف های شیرین و مشهور پدر بزرگ روستایی که اکنون الگویی مهم و قابل ارجاع در زمینه ی کار با نابازیگر شده است .  تبحر و موفقیت کیارستمی در این موضوع اکثر پیروان و مقلدانش را به این صرافت انداخت که فقط کافی است فردی خوش صحبت و خوش مشرب پیدا کنند و مقابل دوربین از او بخواهند نقش کلی و کار نشده را با ویژگی های ذاتی خود ایفا کند و این کار همیشه باعث شده تا شاهد شماری از نقش ها و بازی های بد وغیر قابل تحمل باشیم . جای دور نرویم ؛ در دو فیلم به نمایش درآمده از مهران رجبی  یعنی «خانه روی آب» و «ایستگاه متروک» این مطلب محسوس است . مقایسه این دو بازی ِ ضعیف با درخشش او در «از کنار هم می گذریم» و« زیر نور ماه» به خوبی تفاوت این دو رویکرد را نشان می دهد. حضور بداهه و به حال خود رها شده در «ایستگاه متروک» باعث شده که او مجبور باشد در سکانس طولانی موتور سواری به هر دری بزند تا از کسالت و یکنواختی صحنه جلوگیری کند و خُب، طبعاً به توفیقی هم نمی رسد. (البته اگر این نقش کامل هم نوشته شده باشد، باید درباره ی ضعف اساسی فیلمنامه نویسی و کارگردانی اش بحث کنیم) این نوع بازی ها "توهم بداهه پردازی" را نشان می دهد و تعجب تماشاگران از تفاوت میان کار یک بازیگر در دو فیلم ، با این توصیف تا حدی کم می شود.

" از کنار هم می گذریم " آشکارا فیلم نامه ای دقیق و کار شده دارد که تا حد زیادی گویای علاقه و تسلط نویسنده اش به ادبیات روز و قصه کوتاه است. (فیلمنامه ی فیلم بر اساس چند قصه ی کوتاه کریمی آماده شده است ) و این دقت در جزئیات و دیالوگ ها به استعداد و قابلیت غریزی و ذاتی بازیگر و نابازیگرش امکان ظهور می دهد، مهران رجبی در صحنه های حضورش در این فیلم هم توجه ها را به خود جلب می کند و هم با نقش راوی و نقال گونه اش در فیلم، میدان داری می کند.

4-  فریبا کامران و نازنین فراهانی هر دو تجربه ی بازیگری در تئاتر و حضور در مقابل دوربین را داشته اند و در نقش دو زن رقیب که شوهر و معشوق آنها مرده، بازی های قابل قبولی ارائه می دهند، خصوصاً نازنین فراهانی که در بیشتر زمان فیلم تنها باید برای انتقال حس صحنه تنها به  بیانش اکتفا کند . شاهرخ فروتنیان هم بخش هایی از حضور و زندگی واقعی اش را به نمایش گذاشته است (مثل یکسان بودن شغلش در فیلم و زندگی عادی) ، راحتی و روانی بازی او در نخستین حضور مقابل دوربین ، قابل تأمل است . دو کودک " از کنار هم می گذریم " به سنت اغلب کودکان سینمای ایران بسیار خوب و دلنشین بازی می کنند و مقایسه بازی سپنتا سمندریان در این فیلم و نقشش در خانه ای روی آب، دوباره اهمیت کار ایرج کریمی را نشان می دهد. اما در میان این چند بازی ِ خوب ذکر شده، نقش های پدر ارس و بهزاد نوجوان چندان فروغی ندارد و نمره ی قبولی نمی گیرد .

5-  مجموعه ای از بازی های قابل قبول و دو سه بازی قابل تحسین در فیلمی با شخصیت های پرشمار و موقعیت های دراماتیک دشوار و پیچیده برای نخستین تجربه سینمایی یک فیلمساز ،  اعتبار خوبی به ارمغان می آورد؛ اعتباری که بخش عمده ای از آن به شناخت کریمی از طبقه ی متوسط روشنفکر و دغدغه هایشان مربوط است، همین طور به شناخت و استفاده درست او از عنصر طنز در قسمت های مختلف فیلم که بعضی  از آنها ،  حسابی بامزه و شیرین از کار درآمده و می تواند دوباره جای خالی بازی های خوب ، طنز و خنده را در سینمای این روزهای ایران به یادمان بیاورد؛ هر چند به گفته وودی آلن «چرخ های خلاقیت طنزنویس را بازوهای غم به حرکت در می آورد» . "  فیلم از کنار هم می گذریم "  در نهایت فیلم شادی نیست، اما نشان می دهد خنده در تلخ ترین لحظه ها و رنج آورترین موقعیت ها چه موهبت بزرگ و مهمی است.

نیما حسنی نسب