تبیان، دستیار زندگی
شفاعت مغفرت نیز زمانی شامل حال انسان می شود که هنوز قابلیت پذیرش مغفرت را از دست نداده و وجود خود را به شوره زار تبدیل نکرده باشد. مهم ترین شرط این قابلیت ایمان است که شرط لازم و ضروری برای شفاعت به شمار می رود. پس گام اول تقویت ایمان خویش است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسی محتاج شفاعت نیست؟!

امام

براساس مطالب گذشته معلوم شد که شفاعت صحیح بر دو قسم است: شفاعت رهبری و شفاعت مغفرت. همچنین گفته شد که انسان نیکو کار محتاج شفاعت مغفرت نیست اما سؤالی که مطرح است اینکه اگر کسی که دستورات خداوند را اطاعت می کند و از گناهان دوری می کند محتاج به هیچیک از اقسام شفاعت نیست؟ و اگر این نیاز وجود دارد برای بهره مندی بیشتر از شفاعت چه باید کرد؟

چه کسانی محتاج شفاعتند؟

در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: "من شفاعتم را برای گناهکارانی از امت که مرتکب گناه کبیره شده اند ذخیره کرده ام، اما نیکو کاران اصلا مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند." (1)

اگر چه منظور حدیث شفاعت مغفرت می باشد اما این موضوع انسان را از توسل به شفیعان الهی بی نیاز نمی کند و تکیه بر تقوی و دانش خود نوعی گمراهی است. بنابراین همه، جز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به شفاعت رهبری محتاج اند، زیرا این شفاعت در واقع همان شفاعت عمل است و می دانیم که هر کسی در این زندگی رهبری دارد و براساس دستورهای او زندگی می کند، پس باید رهبری شایسته برگزید تا در آن دنیا نیز همین رهبر شفیع ما گردد.

وجود دو نوع شفاعت، مطلبی است که از بسیاری روایات قابل فهم است. مثلا کسی خدمت امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد: ای ابو جعفر دل مردم را خوش می کنید و می گویید شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله) . حضرت بسیار ناراحت و خشمگین شدند و فرمودند: وای بر تو آیا عفتی که درباره شکم و شهوتت ورزیدی(مقدس مآبی) تو را به طغیان آورده است؟ ولی متوجه باش که اگر فزع‌های قیامت را ببینی آن وقت می‌فهمی که چه قدر به شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله) محتاجی. وای بر تو مگر شفاعت جز برای گنهکارانی که مستوجب آتش شده‌اند تصور دارد؟ آنگاه افزود: هیچ احدی از اولین و آخرین نیست مگر آن که در قیامت محتاج شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله) است. (2)

علامه طباطبایی در ذیل این حدیث می‌فرمایند: "جمله آخر امام(علیه‌السلام) درباره شفاعتی عمومی است، غیر از شفاعتی که در جمله قبل اشاره شد. (3)

آشکار است که این شفاعت عمومی، همان شفاعت رهبری است که بنابر سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز قیامت همه ی انبیاء نیز تحت لوای ایشان جمع می شوند: "آدمَ و مَن دونه تحت لوائی یوم القیامه" (4) آدم و پس از او، همگی روز قیامت زیر پرچم من خواهند بود و شفاعت خاص گناهکاران در جمله ی قبل در حدیث مذکور، همان شفاعت مغفرت است.

شفاعت مغفرت نیز زمانی شامل حال انسان می شود که هنوز قابلیت پذیرش مغفرت را از دست نداده و وجود خود را به شوره زار تبدیل نکرده باشد. مهم ترین شرط این قابلیت ایمان است که شرط لازم و ضروری برای شفاعت به شمار می رود. پس گام اول تقویت ایمان خویش است

چه کنیم تا ...

حال که فهمیدیم شفاعت رهبری، بسیار مهم تر و اساسی تر است و موجب بالا رفتن درجات قرب انسان می شود و از طرفی این به دست ما ایجاد می شود، یعنی هر مقدار که ما پیرو امامان معصوم باشیم و برنامه های زندگی خود را براساس هدایت های آنها تنظیم کنیم ، بیشتر از این شفاعت بهره خواهیم برد.

شفاعت مغفرت نیز زمانی شامل حال انسان می شود که هنوز قابلیت پذیرش مغفرت را از دست نداده و وجود خود را به شوره زار تبدیل نکرده باشد. (5) مهم ترین شرط این قابلیت ایمان است که شرط لازم و ضروری برای شفاعت به شمار می رود. پس گام اول تقویت ایمان خویش است.

همانطور که در نوشتارهای قبلی گفتیم، شفاعت نه تنها با اصل عمل منافات ندارد، بلکه عمل، بستر لازم را برای مشمول شفاعت واقع شدن مهیا می سازد. پس دستورالعمل دوم این است که میزان اعمال صالح خود را بیشتر کنیم و از اعمال ناصالح بپرهیزیم.

آیات قران کریم بطور هدفمند مطالبی را که در مورد کسانی است که مشمول شفاعت واقع می شوند به ابهام بیان می کند تا کسی بیهوده خیال باطل در سرنپروراند و امید واهی نبندد. علامه طباطبائی در این زمینه می گوید: خداوند شفاعت را برای کسی که خودش از او راضی باشد، اثبات کرده است: "ولایشفعون الا لمن ارتضی" (6) و جز کسی را که خدا بپسندد، شفاعت نکنند.

اما این رضایت را به هیچ قیدی مقید ننموده و معین نکرده است که آن اشخاص چه اعمالی دارند و نشانه هایشان چیست. همچنان همین مبهم گوئی را در آیات دیگر نیز رعایت کرده است، مثلا می فرماید: "یومئذ لاتنفع الشاعة إلا من اذن له الرحمن رضی له قولا" (7)

که دراین جا باز مشخص نکرده که این گونه اشخاص چه کسانی اند؟ (8) پس اجمالاً می توان اموری همچون ایمان و عمل صالح را شروط لازم برای مشمول شفاعت ذکر کرد، اما نمی توان دقیقا شرایط کافی آن را برشمرد.

"امام حسین (علیه‌السلام) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند. او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله ی گمراهی ساختند

ضروری است یک نکته اشاره شود: برخلاف آنچه متأسفانه در میان عوام رواج یافته است حضور در مجالس عزاداری ائمه اطهار (علیه‌السلام) نیز به طور قطعی و ضروری، شفاعت را شامل حال انسان نمی کند. البته این سخن به معنی انکار پیامدهای عظیم این عمل نیست، بلکه تأکید برهمان مطلب است که: در شفاعت، خداوند می خواهد که انسان ها را همواره در حالتی بین خوف و رجا نگه دارد. اگر هم کسی تلقی اش از شفاعت مثلا امام حسین (علیه‌السلام) این باشد که این ها دستگاهی در مقابل دستگاه خدا باز کرده اند و شفاعتشان به سبب حضور در مجالس عزای آن ها قطعی است. بطلان این مطلب را در نوشتارهای قبلی توضیح دادیم.

در پایان خوب است که این کلام استاد مطهری را به یاد داشته باشیم که: "امام حسین (علیه‌السلام) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند. او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله ی گمراهی ساختند. از این نکته نباید غفلت ورزید که همان گونه که از قرآن کریم گروهی هدایت یافته و گروهی گمراه گشته اند. (9) از مکتب امام حسین (علیه‌السلام) نیز گروهی هدایت یافته و گروهی گمراه شده اند و این مربوط به خود مردم است. (10)

چکیده

همه انسانها جز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قیامت به شفاعت از نوع شفاعت رهبری نیازمندند. گناهکاران علاوه بر شفاعت رهبری به شفاعت مغفرت نیز نیاز دارند. میزان بهره مندی ما از این دو نوع شفاعت تنها به دست خود ما قابل دستیابی است و آن به دست نمی آید مگر به واسطه ایمان، عمل صالح، پیروی از امامان معصوم (علیه‌السلام) و پرهیز از گناه می باشد.     

                                                                                                                                                                          جعفری

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع:

1-      علامه مجلسی، بحارالانوار، ج8، ص34و62

2-      علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج2، ص202

3-      علامه طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص271و270

4-      علامه مجلسی، بحارالانوار، ج11، ص402

5-      شهید مطهری، عدل الهی، ص237و235

6-      انبیاء /28

7-      طه /109

8-      علامه طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص245

9-      بقره /26

10- شهید مطهری، عدل الهی، ص229

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.