اشعار موضوعی با الهام از سخنان امام علی علیهالسلام
حضرت فرمود: «اِیاکَ اَن تَضَعَ ذلِکَ فی غَیرِ مَوضِعِهِ اَو اَن تَفعَلَهُ بِغَیرِ اَهلِهِ؛ مبادا نیکی و احسان را در غیر موضع آن به کارگیری یا اینکه آن را برای نااهلان انجام دهی!»

ارزش حکمت آموزی
امام درباره فراگیری دانش توصیهای حکیمانه فرموده، تعلیم دانش را فراتر از زمان و مکان و اشخاص میداند و میفرماید: «خُذِ الحِکمَهَ اَنی کانَت؛ 1 علم و حکمت را هر جا باشد فرا گیر!»
حکیم ابوالقاسم فردوسی این معنی را در قالب اشعار حماسی خود چنین سروده است:
بیاموز و بشنو ز هر دانشی بیایی زهر دانشی رامشی
همه گوش دارید پند مرا سخن گفتن سودمند مرا
زمانی میاسای زآموختن اگر جان همی خواهی افروختن
اهمیت دوست یابی
علی علیهالسلام فرمود: «اَعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اکتِسابِ الاِخوانِ وَ اَعجَزُ مِنهُ مَن ضَیعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم؛ 2 ناتوانترین مردم کسی است که در یافتن دوست ناتوان باشد و از او عاجزتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.»
بد کسی دان که دوست کم دارد زان بتر چون گرفت بگذارد 3
همت والا
امام عیله السلام میفرماید: «قَدرُ الرَّجُلِ علی قَدرِ هِمَّتِهِ 4 ارزش یک انسان به اندازه همت اوست.»
همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود.
مور هرگز به در قصر سلیمان نرود تاکه در لانه خود برگ و نوایی دارد 5
جان، امانت الهی
امام در خطبه 215 نهج البلاغه تمام اعضا و جوارح بدن به ویژه جان و روح آدمی را امانتهای الهی میداند و میفرماید: «اَللّهُمَّ اجعَل نَفسی اَوَّلَ کَریمَهِ تَنتَزِعُها مِن کَرائِمی وَ اَوَّلَ وَدیعَهٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندی؛ خدایا! جان مرا نخستین چیز گرامی قرار بده که از گرامیان من (اعضای بدن من) میگیری و اولین امانتی قرار بده که از نعمتهای سپرده شده خود از من میستانی.»
حافظ این سخن علوی را این گونه آورده است:
این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
برترین درجه عبادت
علی علیهالسلام از میان نیایشگران و عبادت کنندگان به عبادت احرار اشاره کرده و میفرماید: «اِنَّ قَوماً عَبَدُوا الله شُکراً فَتِلکَ عِبادَهُ الاَحرارِ؛6 گروهی از عبادت کنندگان، خدا را [نه برای طمع بهشت و نه برای ترس از جهنم، بلکه فقط] برای شکرگزاری عبادت میکنند که این عبادت آزادگان است.»
حافظ میگوید:
از در خویش خدایا به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
و شیخ بهائی گفته:
حاجی بره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانه
عبادت سوداگران
امام میفرماید: «اِنَّ قَوماً عَبَدُوا اللهَ رَغبَهً فَتِلکَ عِبادَهُ التُجّارِ؛ 7 عدهای خدا را به خاطر طمع و امید احسان، عبادت میکنند که این عبادت سوداگران و بازرگانان است.»
حافظ در این معنی گفته:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند
و شاعر دیگر:
گر از دوست چشمت بر احسان اوست تو در بند خویشی نه دربند دوست

حدود دشمنی
امام میفرماید: «اَبغِض بَغیضَکَ هَوناً ما، عَسی اَن یکونَ حَبیبَکَ یوماً ما؛ 8 در خشم گرفتن بر دشمنت تندروی نکن! ممکن است روزی دوست تو گردد.»
کمند مهر چنان بگسلان که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان بهم توانی بست
نیکی به نا اهل
حضرت فرمود: «اِیاکَ اَن تَضَعَ ذلِکَ فی غَیرِ مَوضِعِهِ اَو اَن تَفعَلَهُ بِغَیرِ اَهلِهِ؛ 9 مبادا نیکی و احسان را در غیر موضع آن به کارگیری یا اینکه آن را برای نااهلان انجام دهی!»
نکویی با بدان کردن چنان است که بد کردن بجای نیکمردان
زمین شوره سنبل بر نیارد در آن تخم عمل ضایع مگردان 10
آیین مهرورزی
حضرت فرمود: «اَحسِن اِلی مَن شِئتَ تَکُن اَمیرَهُ؛ 11به هر کس میخواهی نیکی کن تا امیر او باشی.»
صد خانه اگر به طاعت آباد کنی زان به نبود که خاطری شاد کنی
گر بنده کنی به لطف آزادی را بهتر که هزار بنده آزاد کنی 12
توبه
امام علیهالسلام در مورد توبه میفرماید: «رَحِمَ اللهُ امرَأً استَقبَلَ تَوبَتَهُ وَ استَقالَ خَطیئَتَهُ؛ 13خدا رحمت کند شخصی را که به توبهاش روی آرد و گناهی را که مرتکب شده، اقاله کند (آبروی رفتهاش را باز پس گیرد).»
طریقی بدست آر و صلحی بجوی شفیعی برانگیز و عذری بگوی
به یک لحظه صدرت نبندد امان چو پیمانه پر شد به دور زمان
فرا شو چو بینی در صلح باز که ناگه در توبه گردد فراز
برو گرد ذلت ز دامن بشوی که ناگه زبالا ببندند جوی
پیروی از اهل بیت علیهم السلام
مولای متقیان در خطبه 97 میفرماید: «اُنظُرُوا اَهلَ بَیتِ نَبِیکُم فَالزَمُوا سَمتَهُم وَ اتَّبِعُوا اَثَرَهُم؛ ای مردم! به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به دنبال آنان بروید و قدم جای قدمشان بگذارید.»
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
و فیض کاشانی سخن حکیمانه امام علی علیهالسلام را این گونه به تصویر کشیده است :
فیض اگر آب حیات ابدی میطلبی منبعش پیروی سنت اهل البیت است
و باز میگوید:
مشکل خود به احادیث نبی کردم عرض که به آن گفته خدا هر گرهی وا میکرد
دیدم آنجا زعلوم نبوی شهری بود بر درش بود امامی که سلونا میکرد
و نیز میگوید:
بیا بیا ز سخن های فیض، فیض ببر که هر چه گفت و نوشت او زکردگار گرفت
ز پیش خویش نگوید، حدیث بنویسد که در طریق ادب راه هشت و چار گرفت
پی نوشت ها :
1) نهج ا لبلاغه، حکمت 76.
2)همان، حکمت 12.
3) سنائی عزنوی.
4) نهج البلاغه، حکمت 47.
5)]. پروین اعتصامی.
6) نهج البلاغه، حکمت 237.
7) همان.
8) همان، حکمت 268.
9)همان، نامه 31.
10) سعدی.
11)عیون الحکم، ص 83.
12)علاء الدوله سمنانی.
13)نهج البلاغه، خطبه 141.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره67.
