تبیان، دستیار زندگی
منم مظلومه‏اى محنت كشیده ز هجران پدر غربت كشیده گذشته چهارده سال از غریبى نبردم از رخ بابا نصیبى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منم مظلومه‏اى محنت كشیده

حضرت معصومه

منم مظلومه‏اى محنت كشیده

ز هجران پدر غربت كشیده

گذشته چهارده سال از غریبى

نبردم از رخ بابا نصیبى

شدم پیر از غم باب الحوائج

كه بودم همدم باب الحوائج

كسى طاقت ندارد من بگویم

ز درد دل، ز بُغض در گلویم

منم دردانه موسى بن جعفر

منم آئینه زهراى اطهر

اگر چه روى بابا را ندیدم

ولى از ضامن آهو شنیدم

كه بوده پیكرش پر از نشانه

ز بى رحمى صاحب تازیانه

شنیدم حرمت او را دریدند

از این زندان به آن زندان كشیدند

شنیدم سجده‏اش را مى‏شكستند

شنیدم بر تنش زنجیر بستند

شنیدم دانه‏هاى سخت زنجیر

به روى استخوانش كرده تاثیر

شنیدم یك یهودى مثل ثانى

زده سیلى بر او با بد زبانى

شنیدم ناسزایش بر زبان بود

براى رنج دادن بى امان بود

نفهمیدند بابایم مسیحاست

مُقَلِّب بر قلوب اهل دنیاست

هزاران ظلم بر مظلوم كردند

پدر را عاقبت مسموم كردند

دلم سوزد كه در تشییع پیكر

نكرده از برایش ناله دختر

نشد گرمى ببخشم بر عزایش

كنم گیسو پریشان از برایش

برایم گفته این رعنا برادر

نبودى، خوب شد مظلومه خواهر

و گرنه جان در آنجا مى‏سپردى

تو جان از داغ بابا مى‏سپردى

به پیكر مانده بودش پاره رختى

خودم غسل تنش دادم به سختى

خدایا سخت بود این از برایم

نشد زنجیر از جسمش گشایم

خدا را شكر بر تقدیر كردم

كفن بر جسم و بر زنجیر كردم

در آنجا سینه‏ام را چاك دادم

عزیزم را به دست خاك دادم

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


جواد حیدری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.