تبیان، دستیار زندگی
مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس ام
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كلیدى براى راهگشایى

امام حسن عسکری

در محضر امام حسن عسکری علیه السلام

(جلسه دوم)

در قسمت قبل فرازهایی از نامه امام حسن عسکری علیه السلام به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری که از معتمدین شیعه بود را مطرح کردیم و اکنون به فرازهای دیگری از آن نامه می پردازیم و به روش قبل ضمن ترجمه، نکته هایی را برای توضیح بیشتر به آن می افزاییم. به این امید که این کلماتی که به امامی معصوم نسبت دارد در زندگی علمی و عملی ما پرتو افکند و حیات دینی ما را بیش از پیش درخشان تر کند.


نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در تربیت الهی انسان

امام علیه السلام در تبیین این نقش، اهل بیت علیهم السلام را دروازه و کلید ورود به گنجینه معارف الهی معرفی کرده و در تعبیری دیگر ایشان را آموزگار منحصر به فرد احکام دین می خواند.

امام علیه السلام بعد از بر شمردن مهمترین واجبات دینی یعنی حجّ و عمره و اقامه نماز و پرداخت زكات و روزه‏دارى و (قبول) «ولایت» ، می نویسد:

وَ جَعَلَ لَكُمْ بَاباً تَسْتَفْتِحُونَ بِهِ أَبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَ مِفْتَاحاً إِلَى سَبِیلِهِ ؛ و درى به روى شما گشوده تا انواع واجبات و تكالیف را بفهمید و كلیدى براى راهگشایى داده است‏.

منظور از آن «در» و «کلید» چیست؟

اگر مراد از آن دو ، یک چیز باشد (وسیله ای برای ورود به یک محدوده ) که به دو تعبیر آمده ؛ با دو قرینه می توان گفت که مراد از آن ، اهل بیت عصمت و طهارت اند. قرینه اول ادامه، روایت است و قرینه دوم، روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمود: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا وَ هَلْ تُدْخَلُ الْمَدِینَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و علی دروازه ورود به آن ؛ مگر جز از در شهر می توان وارد شهری شد؟(1)

ولی اگر اشاره به دو چیز باشد ؛ چون موضوع ، ابزار فهم دین است به کمک همین روایتی که گذشت و روایتی از امام کاظم علیه السلام که فرمود: إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏، خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان، حجت آشكار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است‏ (2) می توان گفت مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس امیر باشد.

هر کس که خواهان علم و حکمت و اسرار شریعت و تقرب به خداوند متعال است باید از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد عمل شود و اگر کسی از غیر این مسیر وارد شود و توشه ای برگیرد کار او سرقت است و به او سارق می گویند نه عالم و فرزانه

آن حضرت فرمود: كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِیرٍ ؛ چه بسیار عقلهایی که در بند هوای نفسی شده اند که بر آن عقل حکومت می کند و بر اساس خواسته نفس فکر کرده و تصمیم می گیرد. (3)

در ادامه همین بحث امام حسن عسکری علیه السلام به نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در فهم دین می پردازد و می نویسد:

لَوْ لَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْأَوْصِیَاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَكُنْتُمْ حَیَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ مَدِینَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ اگر رسول خدا و اوصیاء او علیهم صلوات الله نبودند که کلام خدا و شرح و توضیح آن را به شما مردم برسانند بی تردید احدی از شما به ذره ای از احکام و دستورات دست پیدا نمی کردید و از آن سر در نمی آوردید.

آنگاه برای اثبات این سخن مهم از همان تمثیل شهر و دروازه آن استفاده کرده و می فرماید: همان گونه که جز از راه در نمی توان وارد شهر شد جز راه اهل بیت علیهم السلام هم نمی توان به احکام و معارف الهی دست پیدا کرد.

یک سوال مهم و پاسخ آن

سوال: معارفی که ادیان غیر اسلامی و حتی مذاهب غیر امامیه از آن خود می دانند و ادعا می کنند که از غیر طریق اهل بیت علیهم السلام به آن دست پیدا کرده اند با این روایات چگونه توجیه می شود؟

پاسخ: آنچه ایشان ادعا می کنند اگر معارف صرفا عقلی است که خارج از بحث است ؛ اما اگر معارف نقلی است یا گمان می کنند که به حقیقت دست یافته اند و در واقع ادعای کاذبی دارند و یا اگر مطابق واقع است همان حقیقتی است که اهل بیت علیهم السلام فرموده اند. با توجه به آن انحصاری که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر آن تاکید کرد ؛ معلوم می شود که این مدعیان از راه دیگری خود را به داخل شهر علم رسانده اند و از گنجینه های درون آن با خود برده اند. و چون خود معترفند که از راه درب  (اهل بیت) وارد نشده اند پس معلوم می شود از راهی غیر مجاز به خزانه دستبرد زده اند و اکنون ادعای مالکیت می کنند.در روایت می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: أَنَا مَدِینَةُ الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ بَابُهَا یَا عَلِیُّ، كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَدْخُلُهَا مِنْ غَیْرِ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و تو یا على دروازه آن هستى، دروغ گفته آن كسى كه گمان كرده از غیر دروازه آن مى‏تواند داخل شود. (4)

این روایت نشان می دهد که یا تنها راه مجاز برای ورود به این شهر اهل بیت علیهم السلام هستند اگر کسی بخواهد از غیر این راه وارد شود می تواند اما باید متوسل به راههای غیر مجاز شود و یا با یک انحصار شدیدتر اصلا این شهر راه ورودی جز اهل بیت علیهم السلام ندارد چه مجاز چه غیر مجاز.

مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس امیر باشد

تعبیر زیبای مرحوم ملا صالح مازندرانی (شارح کافی)

مرحوم ملا صالح مازندارنی که گویا معنای اول را لحاظ کرده است با توجه به این روایت و روایت های دیگری که این جمله « فمن اراد المدینة فلیأت الباب‏ ؛ هر کس که بخواهد وارد این شهر شود باید از در آن وارد شود» (5) را هم دارد در شرح خود بر اصول کافی می نویسد: مراده أنّ من طلب العلم و الحكمة و أسرار الشریعة و التقرّب إلى اللّه فلیرجع إلى الأوصیاء و لیأت البیوت من أبوابها و لیتّق اللّه فانّ من أتاها من غیر بابها سمّی سارقا ؛ منظور رسول خدا ص از این روایت و نظیر آن این است: هر کس که خواهان علم و حکمت و اسرار شریعت و تقرب به خداوند متعال است باید از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد عمل شود و اگر کسی از غیر این مسیر وارد شود و توشه ای برگیرد کار او سرقت است و به او سارق می گویند نه عالم و فرزانه.(6)

اگر معنای دوم را هم بگیریم باز سرقتی که ایشان می گویند و درست هم هست صدق می کند ؛ زیرا اگر راه دیگری برای ورود نباشد و کسی  بی آنکه از همین در وارد شود دارای آن معارف شده باشد معلوم می شود از کسی که رفته و تهیه کرده است به سرقت برده و الان ادعای مالکیت می کند.

پی نوشت:

1. امالی شیخ صدوق (ره) ص345

2. کافی ج1 ص 16

3. نهج البلاغه خ211

4. امالی شیخ طوسی (ره) ص 309

5. مستدرک حاکم ج3 ص 126

6. شرح الكافی (للمولى صالح المازندرانی) ج‏5  ص 207

امید پیشگر

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.