تبیان، دستیار زندگی
سالهاست كه درباره احساساتشان نه با هم صحبت كرده و نسبت به میزان علاقه و محبت به هم دیگر بیگانه هستند و هیچ كدام نمی داند دیگری چه دوست دارد و از چه چیزی خوشحال می شود!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سکوت قلب های تان را بشکنید


سالهاست كه درباره احساساتشان نه با هم صحبت كرده و نسبت به میزان علاقه و محبت به هم دیگر بیگانه هستند و هیچ كدام نمی داند دیگری چه دوست دارد و از چه چیزی خوشحال می شود! زندگی مشترك تنها ظاهر آن در زندگی نمود دارد و در اصل زوجها بدور از هم بوده و در واقع به اجبار بر........

طلاق عاطفی

مدتهاست كه فرصتی برای حرف زدن با یكدیگر را در برنامه روزانه شان نمی گنجانند و هیچ حرف مشتركی جز امور بچه ها و مسائل اقتصادی و سایر مسایل روزمره ندارند.

سالهاست كه درباره احساساتشان نه با هم صحبت كرده و نسبت به میزان علاقه و محبت به هم دیگر بیگانه هستند و هیچ كدام نمی داند دیگری چه دوست دارد و از چه چیزی خوشحال می شود!

زندگی مشترك تنها ظاهر آن در زندگی نمود دارد و در اصل زوجها بدور از هم بوده و در واقع به اجبار بر سر مسائل مختلف زندگی با هم صحبت می كنند.

زندگی به روزهای عادی تبدیل شده است، زندگی كه در ذهن هر كدام از زوجها رویایی بود از عشق و محبت و با هم بودن و عشق ورزیدن به یكدیگر و زیباترین لحظات را با یكدیگر رقم زدن و معنا گرفتن با بودن در كنار هم. اما رفته رفته و ندانسته از یكدیگر فاصله گرفته اند و روز به روز این فاصله بیشتر و بیشتر می شو تا جایی كه حتی ازدواجشان را نیز از یاد می برند.

اما اگر كمی تامل كنند بدون شك خواهند فهمید منشا و سرآغاز این همه بی عاطفگی از چند مشاجره بر سر مسائل ریز و كوچك آغاز شد و الان با بی تفاوتی نسبت به همدیگر به مقوله ای بالاتر از مشاجره كه طلاق عاطفی نامیده می شود تبدیل شده است.

یكی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است، رویدادی كه در هیچ جا ثبت نمی شود و نمود عینی ندارد اما خطرناكترین نوع طلاق است كه ممكن است تا جدایی همیشگی و طلاق ثبتی رشد كند.

متاسفانه این نوع طلاق بیشتر در خانواده هایی كه به علت مسائل و عقاید خاص و برخی باورهای نادرست و نگرشهای منفی را دارند شكل می گیرد.

در این شرایط نگران كننده و آسیب زا علاوه بر وارد شدن ضربه های روحی و روانی به زوجها،  زنان به دلیل عواطف و احساساتشان بیشتر در معرض آسیب روحی قرار دارند.

در این موقعیت زوجها بنا به دلایل مختلف تن به ادامه زندگی می دهند.

آنچه در جامعه امروز از عنوان طلاق برداشت می‌شود عبارت است از: پایان زندگی مشترک زن و شوهر.

اما در طلاق عاطفی، زندگی مشترک زن و شوهر تمام نمی‌شود و زوجین همچنان زیر یک سقف با هم زندگی می‌کنند با این تفاوت که دیگر از اعتماد و احساس ناب و بکر اولیه خبری نیست؛ چرا که زوجین از ابراز عواطف ساده خود هم نسبت به همسرشان دریغ می‌کنند و با وجود اینکه بسیاری از فعالیت‌های گذشته‌شان مثل غذاخوردن، کار کردن و حتی مسافرت رفتن را به اتفاق یکدیگر انجام می‌دهند اما در انجام این کارها، هیچ‌گونه احساسی را مداخله نمی‌دهند و از روی عادت و به‌صورت روتین و برای گذران زندگی آن را دنبال می‌کنند. مکالمه‌های روزمره‌شان روز به روز کمتر شده و ارتباطی غمزده، جایگزین شور و نشاط سابق می‌شود و در نهایت به مرور زمان از قالب همسر خارج می‌شوند و به شکل هم‌خانه درمی‌آیند.

مهارت‌هایی به اسم همسرداری

متاسفانه برخی از زنان و مردان قدرت سازگاری بین یكدیگر را نداشته و به دلیل داشتن دو نوع سلیقه متفاوت سعی دارند نظرات خود را بر یكدیگر تحمیل كنند.

در این خانوده ها ارتباط رفتاری زناشویی ضعیف بوده و در بیان گفتمان ها با مشكل مواجه هستند.

بیشتر زوجهایی كه با طلاق عاطفی مواجه هستند بدلیل نداشتن مهارتهای زندگی مسایل كوچك زندگیشان را با لجبازی و مشاجره های بی مورد به مسایل بزرگتر تبدیل می كنند

بیشتر زوجهایی كه با طلاق عاطفی مواجه هستند بدلیل نداشتن مهارتهای زندگی مسایل كوچك زندگیشان را با لجبازی و مشاجره های بی مورد به مسایل بزرگتر تبدیل می كنند. در این خانواده ها والدین از نظر جنسی، اقتصادی و اجتماعی با بحران جدی مواجه می شوند كه به دلیل نداشتن مهارتهای زندگی تبدیل به بحرانهای روحی نظیر طلاق عاطفی می شوند.

به هر‌حال همه افراد اختلاف سلیقه دارند. این اختلاف‌سلیقه با مهارت گفت‌وگو به‌راحتی قابل حل است. زوجین باید در همان اوان زندگی به شناخت کاملی از یکدیگر رسیده و با استفاده از آن شناخت، مهارت گفت‌وگو با یکدیگر را کسب کرده باشند. زمانی که زوجین به مشکلی برمی‌خورند باید با استفاده از مهارت گفت‌وگو، راه‌حلی برای مشکل خود پیدا کنند، نه اینکه با قهر کردن، صحبت نکردن یا رفتارهایی از این دست، روابط میان خود را سرد کنند. زندگی سرشار از تلاطمات است. خانواده‌هایی که از بنیان متزلزلی تشکیل شده‌اند اجازه می‌دهند مشکلات‌ و مسائل‌ جزئی ‌به بنیان خانواده رخنه کرده و به آسانی به جدل‌ و بحران ‌تبدیل‌ شود. همین تنش‌ها و درگیری‌های زیاد، خستگی عاطفی به‌دنبال می‌آورد و روابط را سرد می‌کند. هر یک از افراد، پیش از ازدواج، باید خود را برای بحران‌ها آماده کنند و با نخستین اشتباه همسرشان آشفته نشوند و به جای شناسایی مقصر، آگاهی خود را بالا ببرند تا با استفاده از این آگاهی‌ها بتوانند بسیاری از اختلافات‌شان را از میان بردارند. این تفکر باید در هر یک از زوجین نهادینه شود که زندگی همیشه در آرامش مطلق یا در تلاطم مطلق نخواهد بود بلکه هر دو اینها در کنار هم به زندگی معنا و مفهوم می‌بخشد.

طلاق عاطفی

شاید به جرات بتوان گفت  مهم‌ترین علت طلاق عاطفی ، نبود مهارت‌های همسرداری است. با وجود اینکه آمار افراد تحصیل‌کرده در نسل جدید ما بالاست اما به همین نسبت آمار طلاق هم در این قشر قابل توجه است. متأسفانه این نسل، فقط تحصیل کرده‌اند، سپس برای وارد شدن به بازار کار دست و پا زده‌اند و فرصتی برای کسب مهارت‌های زندگی نداشته‌اند. در مقابل برقراری روابط زودگذر را واسطه‌ای برای آموزش این مهارت‌ها انتخاب کرده‌اند. به‌دنبال این روابط، ازدواج‌های احساسی و هیجانی سر می‌گیرد و عنوان «عشق» تنها عاملی برای پایه‌گذاری روابط بلندمدت می‌شود اما مدت زمان زیادی طول نمی‌کشد که عشق اولیه فروکش می‌کند و طرفین متوجه اشتباه خود شده و نسبت به هم سرد می‌شوند. از سوی دیگر کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی نیز چاشنی طلاق عاطفی می‌شود. نداشتن اعتقادات مذهبی و تعهد از عوامل افزایش آمار روابط خارج از محدوده خانواده است که روابط را سرد و طلاق عاطفی را منجر می‌شود. همچنین در زندگی مشترک بی‌اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی‌ها و تنگ‌نظری‌ها، بی‌حوصلگی و بی‌توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه‌ها، فزون‌طلبی‌ها، تنوع‌جویی‌ها، عدم‌رعایت وظایف فرد، تفاوت شخصیتی، ناتوانی در مهارت‌های زندگی، نداشتن مهارت‌های ارتباطی و نبود مهارت گفت‌وگو، شناخت نادرست از جنس مقابل، بود یا نبود بچه، فشار‌های خانوادگی، خواسته‌ها، سلیقه‌ها، علاقه‌ها، دیدگاه‌ها، ابعاد معنوی، محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم ‌‌و ‌هم‌چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت و .... مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی تبدیل می‌کند و در نهایت طلاق عاطفی می‌آفریند.

برای پیشگری از طلاق عاطفی چه باید کرد؟

مسلما همسر داری نیز مانند سایر مهارتهای دیگر، نیازمند یادگیری و صرف وقت و زمان است لذا برای جلوگیری از طلاق عاطفی نیز:

** باید بدانیم دوست داشتن و عشق، آموختنی است . عشق بین زن و مرد، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید، خشک خوا هد شد، پس به این مسأله اکتفا نکنید که یک بار ابرازعلاقه برای همیشه کافی است. برخی از زوج ها در طول روز حتی یک بار هم به صورت هم نگاه نمی کنند یا حرف های تازه ای برای گفتن ندارند .

** اگر زن و مرد با روان شناسی هم آشنا بوده و به تفاوت های اخلاقی و رفتاری یکدیگر به طور کامل واقف باشند ، در این صورت هیچ گاه از رفتار طرف مقابل، سوء تعبیر نخواهد شد. سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را به خوبی شناسایی کنید و در تأمین آن ها بکوشید.

** بیش تر زوج ها نمی دانند که طرز نگاه کردن و صحبت کردن با همسر، باید به گونه ای جدا از روشی باشد که با افراد دیگر صحبت می کنند .

پیش از صحبت با هم، سعی کنید خود را جای همسرتان قرار دهید؛ در این صورت به طور کامل در می یابید که چگونه باید مسائل را مطرح کنید

** زمانی را برای گفت و گو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان اختصاص دهید و این امر را در اولویت امور قرار داده و اشتغال و فرزند و... را بهانه ای برای فرار از این موقعیت قرار ندهید . سعی کنید به مرور زمان، مدت گفت وگوی خصوصی را بیش تر کنید . دقت نمایید که صحبت های شما باید غیر از بیان گزارش کاری روز مره و بیان مشکلات تکراری و معمولی روزانه باشد. این صحبت ها گر چه مهم هستند ولی آن ها را به زمان دیگری در طول روز بسپارید و در این زمان، ارتباط نزدیک تری با همسرتان داشته باشید و حرف هایی از نوع حرف دل را باز گو کنید؛ در عین حال با همسرتان همدلی کنید.

** یادگیری و به کار بردن مهارت های گفت وگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث می شود رنجش ها در دل انباشته نشود و همه ی دلخوری ها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد . به علت نا آگاهی زوج ها از روش گفت وگوی سالم، بیش تر صحبت ها به مشاجره ختم می شود.

** پیش از صحبت با هم، سعی کنید خود را جای همسرتان قرار دهید؛ در این صورت به طور کامل در می یابید که چگونه باید مسائل را مطرح کنید.

** سعی کنید هنگام صحبت، ابتدا به نکات مثبت همسرتان اشاره کنید، هرگز خشمگین نشوید، خود را نیز در ماجراهای پیش آمده مقصر معرفی کرده و قبل از هر چیز، شما عذر خواهی کنید و بیان کنید که منظورتان از صحبت کردن، فقط حل مسأله و رسیدن به تفاهم می باشد . درضمن ، مانع حرف زدن همسرتان نشوید و به او هم فرصت اظهار نظر بدهید.

فرآوری: مریم عطاریان

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: همشهری آنلاین، سایت تخصصی حقوق، سایت تخصصی مشاوره خانواده همراه با تغییرات و اضافات

مطالب مرتبط:

احساستان را برای هم خرج کنید

بی حسی عاطفی را حس کنید

طلاق می گیریم اما زندگی می کنیم

با احترام طلاقت می دهم!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.