چكار كنیم تا بعداز ظهور به درد بخوریم؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود : اگر امام زمانم را درک میکردم ، تمام عمرم خدمتگذار ایشان بودم.
آیا ما خودمونو طوری تربیت كرده ایم تا در ظهور آن حضرت به درد او بخوریم؟
آیا تا به حال فكر كرده اید اگر امام زمان در زمان ما ظهور كنه آیا آمادگی این رو داریم كه در خدمتش باشیم؟...
هیچ فکر کردهاید که اگر ظهور حضرت مهدی(عج) ،در دوران حیات ما اتقاق بیافتد ،چه بار عظیمی بر گردهمان سنگینی میکند؟
اصلا میدانید که مهدی عجل الله چقدرمنتظر است تا ما به او برگردیم؟ و این نه از روی نیاز او به ماست؟ و این از روی محبت او به ماست؟
پس سعی کنیم به سمت تهذیب و خودسازی قدم برداریم و مطمئنن در این مسیر امام زمانمان را هم درک کرده و در راه خدمت به ایشان کم نمیگذاریم ان شاءالله ...
یکی از عزیزان اهل علم محضر حضرت آیت الله بهجت می رسد و عرض می کند:
" آقا! آیا می شود خودمان به دستوراتی که از بزرگان رسیده و در کتابها نوشته اند عمل کنیم، مثل کتاب « حسن دل » که راجع به دستورات و سیر و سلوک مرحوم آیت الله بید آبادی است"
آیا واقعاً می شود کتاب هایی را که حاوی دستورالعمل های بزرگان است بخوانیم و استفاده کنیم؟
آقا جواب دادن:
" مرحوم بید آبادی و بزرگان دیگر برای اسلام بسیار زحمت کشیده اند؛ ولی هر کدام از راه خاصی افراد را به سوی خدا می بردند، ولی من راهم این است که دستورالعمل فقط در یک چیز جمع شده و در یک کلمه ی خیلی کوچک، و آن ترک گناه است، تمام دستورات بعداً خودشان می آیند".
روی به روی "اخلاص"، "ریا" رو استفاده می کنیم. یعنی ریاکاری. هر خصلتی که واسه ی ریا کاری بتونیم بشمریم، یعنی یه خصلت ناپسند و مانع برای اخلاص.
یکیش اینه که ازین که مردم ببینن که داره چه کار خوبی می کنه خوشحاله.
دومیش هم این که وقتی توی خلوت خودشه ناراحته، چون بقیه نیستن که ببینن چه کارخوبی داره میکنه.
سومیش هم میشه گفت همیشه دوست داره بهش بگن باریکلا نمازخون؛ باریکلا دعا خون قران خون و اگه یه روز این تمجیدا رو بردارن اونم رغبتش کم میشه.
از هر سه تای اینا میشه به این رسید که میزان "توجه به عمل صالحش" و "رضایت شخصی از عمل صالحش" و "جدیت و ارداه ی توی انجام عمل صالح" ؛ یه رابطه ی مستقیم ریاضی داره با " نظر مردم " و " چشم های مردمی که می بینندش " و " تشویق و تمجید مردم"
********
حاج همت میگه: "برای اینکه لطف و رحمت خدا شامل حالمون بشه باید اخلاص داشته باشیم و برای این که اخلاص داشته باشیم هم باید از همه چیزمون بگذریم.... همه چیزمون برا خدا باشه... قلم برمیداریم برا رضای خدا باشه... حرف می زنیم برای رضای خدا باشه"...
خائف و ناشناخته
اگر چه غیبت سلب نعمت ظهور و دیدار امام است كه در اثر بى توجهىها و غفلتهاى بشریت بوده است، امّا از بعد دیگر یك كمال است چرا كه باعث احساس نیاز مردم مىشود كه نامش انتظار است كه فایدههاى زیادى بر آن مترتب است.
این جُستار با اثبات وجود امام، به فلسفه و یكى از مفاهیم غیبت مىپردازد كه همان نشناختن و اطاعت نكردن از وجود معصوم است. و این معنا صبغه روشن تاریخ امامت است و غیبت، حاصل رفتارها و عملكرد بشریت بوده است و تغییر و اصلاح این رفتارها مىتواند خود مهمترین عامل ظهور باشد.
حكمت و فلسفهى خلقت، از دیر باز، فكر بشر را به خود مشغول كرده است. تفکر و اندیشهاى متین و قانع كننده در این امر، مىتواند آرام بخش وجود انسان در دریاى متلاطم این دنیاى مادّى گردد. به همین دلیل، پروردگار متعال، در كلاماش، از این هدف سخن گفته است. مىفرماید: "و ماخلقت الجنّ والإنس إلّا لیعبدون"؛ جن و انس را خلق نكردم، جز براى این كه مرا پرستش و اطاعت كنند.
بنابراین، از نظر قرآن، هدف و غایت خلقت، بندگى پروردگار متعال است.....
******
قطعاً، غیبت، به معناى عدم وجود امام نیست، بلكه غیبت، تنها، عدم ظهور است و نه عدم حضور. چون حضور دارد، پس همهى وظایفى را كه به حكم امامت مىبایست نسبت به بشریّت انجام دهد، انجام خواهد داد؛ چون حضور دارد، معنا بخش عالم هستى است؛ چون حضور دارد، نگرانِ امّت خویش است؛ چون حضور دارد، باب هدایت ره گم كردگان است و در رفع مشكلات امّت مىكوشد، هر چند آنها خود این مطلب را در نیابند و ولى نعمت خود را نشناسند، امّا نشناختن حقیقت مطلب را تغییر نمىدهد....
********
مسئلهى نشناختن و اطاعت نكردن از وجود معصوم، مىتواند مفهوم دیگرى از غیبت باشد. آن اندازهاى كه پیامبر و ائمه (علیهمالسّلام)در طول تاریخ شناخته نشدند، مىتوانیم بگوییم، در واقع، از دید مردم غایب بودند. این مفهوم از غیبت، بر تمام تاریخ امامت، سایه افكنده است، بلكه نشانههاى آن را در زمان خود پیامبر (صلّىاللّهُعلیهوآلهوسلّم) مىتوانیم بیابیم......
باشگاه کاربران تبیان / انجمن های تخصصی