تبیان، دستیار زندگی
عدم رهیافت شک و تردید در حق شناسی در این گستره از حیات امام علی علیه السلام حکایت از ژرفای ایمان ایشان دارد. بدون تردید، به خاطر برخورداری از ایمانی چنین راسخ بود که در همان اوان راه، از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان جانشین و خلیفه ایشان معرفی ش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بصیرت و یقین علوی

بصیرت

بصیرتْ بینش است و علمْ دانش. از این رو، بین آن ها تفاوت است و در آیات و روایات، به صورت جداگانه ذکر شده اند و در دعاها به صورت دو خواست جداگانه مورد طلب واقع گردیده اند. علم به انسان آگاهی می دهد، اما بصیرتْ نگاه ارزانی می کند. علم می تواند آمیخته با خطا و اشتباه باشد، اما اشتباه و خطا در مرحله بصیرت راه نمی یابد؛ چنان که برای حفظ از دام دنیا، بالاتر از علم و آگاهی، بصیرت و بینش لازم است. بنابراین، علم و بصیرت دو مقوله جداگانه، اما مرتبط با یکدیگرند.

از سوی دیگر، یقین از مقوله علم است، منتها مرتبه عالی علم که ذرّه ای شک و شبهه به آن راه نیابد، هر چند خود یقین به مراتب سه گانه علم الیقین، عین الیقین، و حق الیقین منقسم است. بنابراین، یقین در برابر شک است. مرتبه یقین چنان والاست که پیامبری عظیم القدر همچون حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست تا او را در امکان وقوع احیای مردگان یا کیفیت اجرای آن، به یقین و مرحله اطمینان باطنی برساند: «قال اَولَم تُؤمِن قالَ بلی و لکن لِیطمئِنَّ قَلبی.» (بقره/260) (1)

بصیرت در غبار شبهات

امیرمؤمنان علیه السلام در مواردی از گفتار خود، بر این حقیقت پای فشرده که دارای مقام بصیرت و یقین است. در جایی فرمود:

«اِنّ معی لَبصیرتی ما لَبَّستُ علی نفسی و لا لُبِّسَ علیَّ» ؛(2) حقیقت بینی من با من است؛ نه حق را از خود پوشیده داشته ام، و نه بر من پوشیده بوده است.

در فرازی دیگر، پس از یاد کرد شجاعت و جنگاوری خود در برخورد با دشمنان، فرمود:

«و اِنّی مِن ضلالهم الّذی هم فیه و الهُدیَ الّذی اَنَا علیه لَعلی بصیرةٍ مِن نفسی و یقینٍ مِن ربّی» ؛(3) من بر گمراهی که آنان در آن به سر می برند و هدایتی که خود از آن برخوردارم، از جانب خود دارای بصیرت و از جانب خداوند دارای یقین هستم.

عدم رهیافت شک و تردید در حق شناسی در این گستره از حیات امام علی علیه السلام حکایت از ژرفای ایمان ایشان دارد. بدون تردید، به خاطر برخورداری از ایمانی چنین راسخ بود که در همان اوان راه، از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان جانشین و خلیفه ایشان معرفی شد

یعنی حضرت علی علیه السلام نسبت به گمراهی مخالفان و هدایت خود، از درون جان دارای بصیرت و بینش و از جانب خدای خود نیز به مرحله یقین و قطع رسیده است.

در جای دیگر، امام علیه السلام از بصیرت خود با عنوان بیّنه و نشانه ای آشکار از جانب پروردگار یاد کرده است:

«و اِنّی لَعلی بیّنةٍ مِن ربّی» ؛(4) من از جانب پروردگارم دارای دلیل آشکار هستم.

در موردی دیگر، از آن با عنوان یقین یاد نموده است:

«و اِنّی لَعلی یقینٍ مِن ربّی و غیرَ شُبهةٍ مِن دینی»؛(5) من از جانب پروردگارم بر یقینم و نسبت به دینم هیچ شبهه ای ندارم. امام علیه السلام با آوردن چنین عباراتی و حتی سوگند به نام الهی، از جزم و قطع بی چون و چرای خود نسبت به صحّت و درستی راهی که طی کرده خبر داده است.(6) این امر به خوبی نشان می دهد که انحرافات مردم پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله چنان عمیق و گسترده بودند که چهره تابناک حق و حقیقت در هاله ای از ابهام فرو رفته بود و همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله پیش بینی کرده بودند، فتنه های گمراه کننده بسان پاره های شب به سوی مردم روی کردند.

در چنین حال و هوایی، که رو در روی حضرت علی علیه السلام شخصیت های نامدار اسلام و صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همچون زبیر و طلحه قرار گرفتند یا یاران شب زنده دار و قرآن خوان حضرت علی علیه السلام در برابرش صف آرایی کردند و امر بر بسیاری از بزرگان روزگار مشتبه شد و اعلام داشتند نه به کمک امام علی علیه السلام می شتابند و نه به دشمنی با او خواهند پرداخت، پیداست که صرف علم و آگاهی کفایت نمی کند، بلکه نوعی بصیرت و بینش لازم است که مه شکن و شبهه برانداز باشد. و این خصلتی بود که حضرت علی علیه السلام از آن بهره کامل داشت و هر کدام از یاران ایشان همچون عمّار، که بهره لازمی از آن داشت، توانست در کنار امام باقی بماند.

در چنین حال و هوایی، که رو در روی حضرت علی علیه السلام شخصیت های نامدار اسلام و صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همچون زبیر و طلحه قرار گرفتند یا یاران شب زنده دار و قرآن خوان حضرت علی علیه السلام در برابرش صف آرایی کردند و امر بر بسیاری از بزرگان روزگار مشتبه شد و اعلام داشتند نه به کمک علی علیه السلام می شتابند و نه به دشمنی با او خواهند پرداخت، پیداست که صرف علم و آگاهی کفایت نمی کند، بلکه نوعی بصیرت و بینش لازم است که مه شکن و شبهه برانداز باشد

یقین به حقایق آسمانی

خصلت دیگری که امام علیه السلام خود را بدان متصف می داند، یقین در برابر شک و تردید است؛ یعنی امام خود را نسبت به همه حقایق آسمانی و معارف الهی و هر آنچه دین پیام آور آن بوده، چنان در مرتبه ای از یقین و قطع می داند که ذرّه ای شک و تردید در آن راه نمی یابد:

«ما شَککتُ فِی الحقِّ مُذ أُریتُه»؛(7) از هنگامی که حق بر من نمایانده شده، درباره اش تردید نکرده ام.

این جمله از نظر زمان، فراگیری دارد؛ یعنی از نخستین لحظات آشنایی امام علیه السلام با اسلام در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و در زمانی که تنها ده سال داشت تا لحظه ابراز این کلمات را دربرمی گیرد. عدم رهیافت شک و تردید در حق شناسی در این گستره از حیات امام علی علیه السلام حکایت از ژرفای ایمان ایشان دارد. بدون تردید، به خاطر برخورداری از ایمانی چنین راسخ بود که در همان اوان راه، از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان جانشین و خلیفه ایشان معرفی شد.(8)

پی نوشت:

1) برای تفصیل بیشتر، ر. ک: شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج 2، ص 326 / سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج 2، ص 348350.

2) نهج البلاغه، خطبه 10.

3) همان، نامه 62.

4) همان، خطبه 97.

5) همان، خطبه 22.

6) همان، خطبه 197.

7) همان، حکمت 184.

8) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیث «بدء الدعوة» خطاب به اطرافیان و خویشان خود فرمود: «اِنّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوهُ.» (مناقب ابن شهر آشوب، ص 8)

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: فصلنامه شیعه شناسی، شماره 10.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.