تبیان، دستیار زندگی
شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی كوتاه به تاریخ زندگی بشر درمی‌یابیم یكی از دغدغه‏های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرارسیدن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آخرالزمان یعنی کی؟

آخرالزمان

در ادیان آسمانی و برخی مکاتب، فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها کم و بیش هشدارهایی درباره آخرالزمان به چشم می خورد و توجه به آن با برخی هشدارها نسبت به اتفاقات آخرالزمانی همراه است. ادیان و مکاتب الهی از زمانی سخن به میان می آورند که انسان در معرض رویدادها و سختیهایی قرار گرفته و با بحرانهای فراروی خویش دست و پنجه نرم می کند. این حوادث و رویدادها با ادبیات مفهومی مشابهی، درباره آنچه اتفاق در مقطعی از تاریخ انسان خواهد افتاد، در مکاتب و ادیان الهی توصیف گردیده و هشدارهایی رمزگونه را نسبت به آن به همراه دارد. در این مجموعه بر آنیم تا با عیار نقد، آخرالزمان  و اتفاقاتی که از وقوع آن حکایت می کند را از دیدگاه مکاتب و ادیان توحیدی مورد بررسی قرار داده و با نگاهی تطبیقی، بن مایه های مشترک این موضوع را مورد کنکاش قرار دهیم.

1- تعریف و ماهیت آخرالزمان:

آخرالزمان به بخش پایانی دوران که در نهایت به قیامت می پیوندد، گفته می شود. رخداد آخرالزمان و به پایان رسیدن حیات بشر در این جهان، بدون ‌شک مهم‌ترین رویدادی است که می‌تواند در زندگی بشر تجربه شود و تصویر آن بی‌مسامحه عظیم‌ترین و آخرین پرده نمایش زندگی انسان به شمار می‌رود. اعتقاد به این دوره  از زمان که با ظهور منجی از آن به عنوان عصرگذار از تاریکیها و سختیها به «فوتوریسم‏» یاد می شود. از  جمله مسایلى است که در بحثهاى تئولوژیک تمام مذاهب و ادیان درباره آن بحث و گفتگو شده است. همه ادیان در بیان آخرالزمان و ارائه  تاویل و تفسیر های  خویش مشترکند .

همچنین اعتقاد به ظهور منجی در آخرالزمان در کیش های آسمانی از جمله زور استریانیسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت: کاتولیک، پروتستان، ارتودِ کس، به مثابه یک اصل مسلم پذیرفته شده است. در این راستا، دو مذهب عمده اسلام، تشیع و تسنّن هم در ظهور " مهدی" در دوران واپسین زمان، اتفاق نظر دارند .

آخرالزمان به بخش پایانی دوران که در نهایت به قیامت می پیوندد ،گفته می شود . رخداد آخرالزمان و به پایان رسیدن حیات بشر در این جهان، بدون‌شک مهم‌ترین رویدادی است که می‌تواند در زندگی بشر تجربه شود و تصویر آن بی‌مسامحه عظیم‌ترین و آخرین پرده نمایش زندگی انسان به شمار می‌رود

آنچه که در نگاه آخرالزمانی ادیان و اندیشه ها به عنوان موضوع مشترکی مورد پرسش قرار می گیرد اینست که آینده بشر آبستن چه اتفاقاتیست و حد نهایی تاریخ بشر به کجا ختم می شود؟ بر این اساس پاسخهای گوناگون و تامل برانگیزی که به این پرسش داده می شود، انگیزه کنکاش در آینده و توجه به سرنوشت را برای بشر ایجاد می کند. لذا مشاهده می کنیم که سیاستهای متفاوتی بر اساس پژوهشها و تاویلاتی که کرسی های آینده پژوهی در جهان ارائه می دهند شکل می گیرد و دغدغه سرنوشت نهایی تمدن انسانی به صورتهای گوناگونی نظیر یک روش یا جریان سیاسی، یک گروه و بافت اعتقادی خاص، مجموعه ای از فیلمها و یا رمانهای جهت دار، مقالات و نظریه های علمی و تحلیلی، در فضای عمومی جوامع بشری رخ می نمایاند.

2-آخرالزمان و پویش آینده

شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی كوتاه به تاریخ زندگی بشر درمی‌یابیم یكی از دغدغه‏های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرارسیدن جهان دیگر، واژه «اسكاتولوژی» به كار می‌رود. این واژه به معنای شناخت آخرالزمان‏ و آخرت، از كلمه «اسكاتوس» یونانی به معنای «آخر» یا «بعد» گرفته شده است.

در آثار برخی از اندشمندان آینده  پژوه آخرالزمان را معادل فوتورسیم یعنی تفکری که مبتنی بر کنکاش و استخراج اتفاقات آینده است ،می دانند. سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از نزدیك بودن آخرالزمان و آخرت سخن گفته‏اند. جمعی از یهودیان و همه مسیحیان، این دو دوره را به گونه‏ای بر هم منطبق می‌دانند؛ اما جمعی دیگر از یهودیان و همه مسلمانان، آخرالزمان و آخرت و یا به عبارتی، عصر ظهور و روز قیامت را دو دوره جدا از هم می‌دانند.

مهم‌ترین بعد آینده‌شناسی درادیان و جلوه‌گری غایت‌مندی تاریخ و نظریه جامع و كامل «نجات گرایانه» دین، «آموزه منجی گرایی» است. این آموزه‌، آینه تمام‌نمای پیش‌گویی است. ترسیم آموزه های منجی گرایی، پاسخ‌گویی به بسیاری از دغدغه‌ها و سؤال‌های انسان در طول تاریخ و چشم‌اندازی الهی و ایمانی به جامعه‌ای برتر و كارآتر است

باورهای مربوط به آخرالزمان، بخشی از مجموعه عقیده هایی است که به مباحثی پیرامون فرجام تاریخ، پایان دوران و نهایت سرنوشت بشر دیگر معطوف شده  و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی هایی کرده اند، تصویری که این پیشگوئیها از آینده انسان نشان می دهد می توان آن را نوعی آینده انگاری و آینده پژوهی دانست.

در ورای همه آینده‌نگری‌ها و آینده‌نگاری‌ها در طول تاریخ، همواره بشر شاهد آینده‌شناسی دینی بوده است. این آینده‌شناسی، نگاهی روشن و جامع به كلّ تاریخ و پیش‌گویی حتمی و فراگیر آینده است. «قرآن» و «روایات معصومین علیهم السلام» در شریعت اسلام، نمونه كامل این آینده‌شناسی وحیانی و غیبی هستند و موارد فراوانی از این پیش‌گویی‌ها، در طول تاریخ محقّق شده است. البته علم به آینده فقط در دست خداوند است و او است كه پیامبران و حجّت‌های خود را از آن آگاه می‌سازد تا دلیلی بر حقانیت آنها و معجزه‌ای بر راستی آنها باشد.

مهم‌ترین بعد آینده‌شناسی درادیان و جلوه‌گری غایت‌مندی تاریخ و نظریه جامع و كامل «نجات گرایانه» دین، «آموزه منجی گرایی» است. این آموزه‌، آینه تمام‌نمای پیش‌گویی است. ترسیم آموزه های منجی گرایی، پاسخ‌گویی به بسیاری از دغدغه‌ها و سؤال‌های انسان در طول تاریخ و چشم‌اندازی الهی و ایمانی به جامعه‌ای برتر و كارآتر است.

بطوری که همه ابعاد و مؤلّفه‌های مساله «آینده‌پژوهی» در این آموزه وجود دارد: هم تفسیر كلان از حیات معقول بشری و فرجام شناسی تاریخ (فلسفه نظری تاریخ) است؛ هم تصویر و ترسیم روشنی از وضعیت‌های مختلف (و در نهایت وضعیت حتمی) و هم راه‌ و نظام رسیدن به آن. بر این اساس پیوند محکمی میان آینده‌پژوهی و منجی گرایی وجود دارد. چرا که این مساله، كاوش نظام‌مند تاریخی، اجتماعی، سیاسی، كلامی و تفسیری این مساله و شناخت و فهم آینده بر اساس آن است.

سیدحامد حسینی

بخش مهدویت تبیان


منابع:

1- دائرة المعارف جامع اسلامی ج1 ص37

2- تاریخ ابن‌خلدون، ج‌1، ص‌303.

3- نجات بخشى در ادیان، ص‌13 و 14؛ على و پایان تاریخ، ص15 25.

4- هزاره گرایى، ص‌25.

5- نجات‌بخشى در ادیان، ص‌13 و 14.

6- (قیام و انقلاب مهدى، ص‌5‌.

7- اوستا، گاهان، یسنه 46، ب‌3 و یَشتها، ؛ نجات‌بخشى در ادیان، ص‌3 ـ 71.

8- بحران دنیاى متجدّد، ص‌1 و اوپانیشاد، ص‌772 ـ 774 و 737.

9- بودا، ص‌518 و 519‌؛ على و پایان تاریخ، ص‌23.

10- کتاب مقدّس، اشعیاء 11 و 12، یوئیل 3 و 4، زکریا 9، دانیال 2: 44، و‌7: 13 و 27.

11- (کتاب مقدّس، متى 24: 15 ـ 44، و‌رسل 2: 17 ـ 21.

12- کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا 4 ـ 22؛ نجات بخشى در ادیان، ص‌113 133.

13- مارکس و مارکسیسم، ص‌91 ـ 94.

14- بحران دنیاى متجدّد، ص‌2، 20، 55‌، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص‌188 ـ 199، 200 و 318.

15- «پایان تاریخ و آخرین انسانها» مجله اطلاعات سیاسى و اقتصادى، ص‌22.

16-  برخورد تمدّن‌ها و بازسازى نظم جهانى، ص‌485 و 516‌.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.