چگونه ذکر بگوییم ؟!
مهمترین اثر سودمند ذکر قلبی آن است که آدمی در سایهی دست یافتن به آن، در برابر دستورات الهی سر تسلیم فرود آورده، و از عمق جان پذیرای آنها خواهد شد .
دلهای مرده را زنده کنیم
«فإنّی أُوصیک به تقوی اللهِ – اَی بُنیَّ- و لزوم أمرِهِ، و عمارة قلبک بِذِکرِهِ»1 ؛ امیر متقیان علی (علیه السلام) در این فراز از نامهی 31 نهج البلاغه، فرزند دلبند خود امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به عصاره و خلاصهی تمام خوبیها سفارش نموده و در ابتدا میفرماید: «پسرم همانا تو را به تقوا سفارش میکنم که پیوسته در فرمان او باشی...»
صفت ارزشمند تقوا، در منظر پروردگار عالم از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، و آن یگانه خالق هستی، در مقام گزینش برترین انسانها، کلام زیبای خود را متوجه انسان با تقوا و پرهیزگار نموده و مدال افتخار بهترین بودن را به او اختصاص داده است و در این باره میفرماید: (انّ اکرمکم عندالله اتقاکم)2 همانا گرامیترین شما نزد خداوند متعال، با تقواترین شما است.
البته در موضوع تقوا این مطلب بدیهی است که حقیقت تقوا زمانی در انسان نمایان میشود که از درون ترس و واهمهای از عظمت و بزرگی خداوند بی همتا در او ایجاد شود، ترسی که در اثر آن بین او و گناهان سدّ محکمی ایجاد شده، به گونهای که هرگز به خود جرأت ارتکاب معاصی و گناهان را ندهد.
در مرحله بعد امیر بیان علی (علیه السلام)، از ذکر زیبای الهی سخن به میان آورده و خطاب به فرزند خود میفرماید: (و عمارة قلبک بذکره) و تو را سفارش میکنم که، دلت را با یاد خدا زنده کنی.
تعبیر به (عمارة قلبک بذکره) از ناحیهی مولای متقیان بیانگر آن است که خانه قلب آدمی بدون ذکر خدا، به ویرانهای میماند که هرگز بذر خوبیها و صفات برجستهی انسانی در آن سبز و شکوفا نمیشود. بنابراین میتوان گفت: این ذکر ارزشمند الهی است که همچون دانههای حیات بخش باران میتواند زمین خشکیدهی دل آدمی را طراوت بخشیده و از این طریق درخت تنومند ایمان را در خانه قلب انسان آبیاری نماید.
چگونه ذکر بگوییم؟!
نکتهی حائز اهمیت پیرامون موضوع ذکر آن است که اگر چه ذکر زبانی بسیار خوب و پسندیده است، اما هرگز نباید به آن بسنده و اکتفاء نماییم، بلکه همواره باید بکوشیم که ذکر خدا را به خانه دل راه داده، تا در اثر آن، زبان دل نیز همراه با زبان سر، به ذکر و یاد خدا بپردازد، که علماء علم اخلاق از چنین ذکری، به ذکر قلبی تعبیر میکنند.
مهمترین اثر سودمند ذکر قلبی آن است که آدمی در سایهی دست یافتن به آن، در برابر دستورات الهی سر تسلیم فرود آورده، و از عمق جان پذیرای آنها خواهد شد.
در حقیقت میتوان گفت: ذکر قلبی را رابطهی تنگاتنگی با اعمال و رفتار آدمی داشته، به گونهای که در اثر آن انسان از زشتیها پرهیز نموده، و رخت وجود خویش را از چرک گناهان پاک نگه خواهد داشت. در روایتی ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام صادق (علیه السلام) دربارهی حقیقت ذکر میفرماید: «و هُوَ اَن یذکر الله عزوجل عند المعصیة یَهُمُّ بها فیحول ذکر الله بَینَهُ و بین تلک المعصیة و هُوَ قول الله عزوجل – اِنَّ الذین اتّقوا إذا مَسَّهُم طائفٌ من الشیطانِ تذکّروا فإذاهم مبصرون»3 (ذکر خدا آن است که چون تصمیمی بر معصیت میگیرد، خداوند متعال را یاد کند و یاد خدا میان او و معصیت فاصله شود، و این همان چیزی است که خداوند عزوجل دربارهی آن فرموده است: همانا پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان میشوند، به یاد خدا میافتند (و در پرتو ذکر او حق را دیده) و در این هنگام بینا میشوند)
شایسته است که بدانیم خالق هستی به پاس چنین ذکری، انسان را به طرز شگفت انگیزی مورد توجه خود قرار داده، و از الطاف ویژهی خود او را بهرهامند خواهد ساخت.
در روایتی که از قول یکی از دو امام بزرگوار از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام در این باره وارد شده است، امام (علیه السلام) میفرماید: «فرشته جز آنچه میشنود نمینویسد، و خداوند متعال فرموده: «پروردگار خود را به حال زار و پنهانی در دل خود یاد کن» و ثواب این گونه ذکر را که انسان در نفس خود میگوید، به خاطر عظمت و بزرگیای که دارد، کسی جز خدا نمیداند»4
بنابراین در راه ذکر خدا هرچه تلاش نموده، و در این باره سختیها را تحمل نماییم، باز هم کم است.
در پایان این بخش لازم به ذکر است که ذکر قلبی امری است بس دشوار، که به سادگی نمیتوان از پس آن برآمد، بلکه در این مسیر باید مراحلی را طی نمود، تا به مرور زمان به چنین گنج ارزشمندی دست یابیم.
استاد برجسته علم اخلاق و عارف کامل «امام خمینی قدس سره» در کتاب ارزشمند شرح چهل حدیث از قول استاد بزرگوار خود مرحوم شاه آبادی نقل میکند که ایشان فرمودند: «شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسی باشد که به طفل کوچک که زبان باز نکرده میخواهد تعلیم کلمه را کند [یعنی کلمهای را به او یاد دهد]؛ تکرار میکند تا اینکه او به زبان میآید و کلمه را ادا میکند. پس از آنکه او ادای کلمه را کرد، معلم از طفل تبعیت میکند؛ و خستگی آن تکرار برطرف میشود و گویی از طفل به او مددی میرسد، همین طور کسی که ذکر میگوید باید به قلب خود که زبان ذکر باز نکرده، تعلیم ذکر کند و نتیجهی تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود، و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است که زبان از قلب تبعیت کند و زحمت و تعب تکرار مرتفع شود.»5
ذکر «الله اکبر» بر زبان مرد خدا
اگر انسان در این دنیا فراوان به یاد خدا باشد، به گونهای که علاوه بر زبانش، قلب و جانش نیز به این ذکر شریف عادت نماید، نتیجهی چنین امری را در لحظه مرگ خواهد دید، چرا که عادت به ذکر زیبای الهی باعث میشود که در آن لحظهی حساس نیز آن را به زبان جاری نماید و حداقل از خاطرش بگذراند که این خود امری است ارزشمند که در سایهی آن بسیاری از سختیها و مشکلات آن زمان هولناک بر انسان سهل و آسان شود.
در اینجا به منظور تأیید مطلب، به داستان یکی از مردان بزرگ الهی به هنگام مرگ اشاره میکنیم، به امید آنکه رشتهی علم و یقین در وجودمان مستحکم شده و غبار هرگونه تردیدی در این باره از صفحهی ذهن پاک شود:
جناب حجت الاسلام و المسلمین توسلی نقل میکند که امام دائماً در حال ذکر بودند حتی در یکی از موارد وقتی به هوش آمده بودند، لبهای مبارکشان تکان میخورده است. وقتی دکتر گوشش را جلو میبرد میشنوند که امام «الله اکبر» میگویند. با همان حال ذکر گفتن نیز از دنیا رفتند.6
پی نوشت ها :
1-فرازی از نامه 31 نهج البلاغه، ص520، ترجمه محمد دشتی
2- سوره حجرات- آیهی 13
3- بحارالانوار، ج90، ص151، ح6
4- کافی، ج2، ص502
5- برگرفته از کتاب شرح چهل حدیث، نوشته امام خمینی، ص292-293
6- برگرفته از کتاب سیره آفتاب، ص134
مهدی صفری
بخش نهج البلاغه تبیان