بیكاری،تزریق یأس در جامعه
مشكل بیكارى در جامعه امروز مشكل نخ نمایى شده است. آن قدر دست خورده و به شكل هاى گوناگون در همه جا مطرح شده كه دیگر كسى با شنیدن این عنوان حساسیتى نشان نمى دهد.
اما همه این ها به معناى حل این معضل و از بین رفتن آن در اجتماع نیست. نرخ بیكارى در ایران، یكى از بالاترین نرخ هاى بیكارى در جهان است و بخش عمده آن مربوط به جوانان و ناشى از تغییر ساختار سنى جمعیت كشور است.
بحران بزرگ؛ بیكاری تحصیلكردهها
میزان بیكاری افراد تحصیلكرده، حداقل دو برابر میزان بیكاری عمومی جامعه ایرانی است. آماری كه در پایان هر ترم تحصیلی بر ارقام آن افزوده میشود، رقمهایی كه به دستاندركاران هشدار میدهد كه در عین بالا بردن ظرفیت دانشگاهها، تدبیری نیز برای افزایش فرصتهای شغلی بیاندیشند.كارشناسان معتقدند برای كاهش میزان رشد بیكاری در كشور بر رشد اقتصادی هشت درصدی در سال نیازمندیم. همچنین به جای سوق دادن سرمایه كشور به صنایعی چون نفت و گاز، پتروشیمی و... باید به پروژههای اشتغالزایی و كارآفرینی توجهی جدی شود.
ضمنا عملكرد نامطلوب دستگاههای آموزشی و پرورشی در تربیت نامناسب نیروی ماهر و كارآزموده باعث شده تا بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها به مشاغل كاذب روی آورند و همین امر تجدیدنظر و اصلاح ساختاری در آموزش و پرورش را به امری ضروری بدل كرده است. ارتقای كیفیت آموزش از جهت دیگری هم الزامی است، چرا كه برخی از تحصیلكردگان دانشگاهی بدون آنكه دانش و مهارت كیفی به دست آورند، به خیل بیكاران پرتوقع میپیوندند.
شاید بتوان گفت نظام آموزش عالی در بیشتر كشورهای دنیا یكی از دو قطب تعلیم و تربیت است كه مسئولیت تربیت نیروی انسانی متخصص و كارآمد مورد نیاز جامعه را در سطح و رشتههای مختلف برعهده دارد اما براساس آمارهای موجود میتوان گفت نظام آموزش عالی كشور ما نتوانسته است به خوبی از عهده این مسئولیت برآید و سالهاست كه مسئولان كشور با این مشكل دست و پنجه نرم میكنند.
دولت وظیفه دارد براى ایجاد اشتغال به تناسب تحصیلات و روحیات جامعه زمینه را براى جوانان فراهم كند. دولت و مجلس باید از افزایش جوانان بیكار تحصیلكرده بكاهد چرا كه افزایش شمار آنان پیامدهاى مایوس كننده اى به جامعه تزریق مى كند
بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند كه جذب فارغالتحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازاركار منوط به داشتن توانایی و ویژگیهایی است كه بخشی از آنها در طول دوران تحصیل در دانشگاه و البته بخش عمدهتری از آن در جریان كار كسب میشود از سوی دیگر، نبود توازن بین آنچه در قالب رشتههای تحصیلی مختلف در دانشگاهها آموزش داده میشود با مهارت و تواناییهای مورد نیاز، بازار كار، مهمترین عامل موفق نبودن فارغالتحصیلان در كاریابی محسوب میشود.
علاوه بر این مورد، برخی از عوامل كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است، چون رواج نیافتن فرهنگ كارآفرینی و كم بودن تعداد كارآفرینان، بیتحركی كانونهای فارغالتحصیلان و ناكارآمدی آنها در كاریابی و هدایت شغلی، وجود مشكلات اجرایی در پیاده كردن سیاستها و برنامههای كلان اشتغال كشور و... نیز بر اشتغال فارغالتحصیلان تاثیر میگذارد.
بیانگیزگی دانشجو
بسیاری از دانشجویان معتقدند که روحیه علمی و انگیزه کافی ندارند و معمولا به جای توجه به ارتقای سطح علمی خود فقط به ارتقای سطح تحصیلی (اخذ مدارج بالاتر) میاندیشند.
دانشگاهها باید به فراخور تغییر در شرایط سنی، سطح اجتماعی و انتظارات جامعه از دانشجویان و همچنین تاثیراتی که حضور در مراکز علمی در روند زندگی دانشجویان میگذارد، شیوه آموزشی و تربیتی نو ارائه کنند که در دانشجویان انگیزه و روحیه علمی ایجاد شود.
بنابراین، وزارت علوم باید ضمن انجام اقدامات بنیادی در خصوص تغییر در شیوه آموزش سنتی موجود، در جذب استادان، افرادی که دارای روحیه علمی و دانشپژوهی هستند را در اولویت قرار دهد.
پیامدهای اجتماعی بیكاری
بیکاری نه تنها باعث سرقت و به اصطلاح جرم ها و جنایات و آسیب های اجتماعی می شود که به طوری کلی عدم ایجاد فرصت های شغلی و افزایش بیکاری، پیامدهای خیلی خطرناک دیگری هم دارد.
عملكرد نامطلوب دستگاههای آموزشی و پرورشی در تربیت نامناسب نیروی ماهر و كارآزموده باعث شده تا بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها به مشاغل كاذب روی آورند و همین امر تجدیدنظر و اصلاح ساختاری در آموزش و پرورش را به امری ضروری بدل كرده است
یکی از مهم ترین های آن، گسترش فقر و ایجاد نابرابری و ایجاد شکاف طبقاتی است. مثلا گزارش نشریه تحقیقات اقتصادی خاور میانه (میس) ، مهمترین نتیجه اجتماعی و اقتصادی بیکاری در ایران را فقر اعلام کرد و در واقع فقر ایرانیان را ریشه در بیکاری دانست و معتقد است در ایران همانند دیگر کشورها، بیکاری گسترده یک جاده مستقیم به سمت فقر است و مطابق آخرین آمارهای ارائه شده از سوی سازمان رفاه 12درصد از جمعیت این کشور که 9میلیون نفر را شامل میشود، زیر خط فقر زندگی میکنند و 17درصد یعنی 11میلیون نفر نیز فقیر هستند و این در حالی است که برخی از کارشناسان معتقدند که بر اساس آمارهای واقعی 40 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق و نسبی زندگی میکنند و نتایج بررسیها نشان میدهد که بیکاری مهمترین عامل این میزان فقر در ایران است.
همه این ها باعث آسیب های اجتماعی عظیمی می شود که گسترش فساد و فحشاء، خانواده نابسامان، از هم گسیختگی، بزهکاری، جرم و جنایت، خشونت، و نزاع های دسته جمعی، خودکشی، اعتیاد ، بحران سیاسی و کاهش مشروعیت نظام، مهاجرت روستا به شهر و گسترش پیامدهای حاشیه نشینی، بحران مغزها، بحران هویت، تضاد خرده فرهنگ غیررسمی با فرهنگ رسمی ایجاد می کند. همچنین فعالیت های اقتصادی زیرزمینی مثل رشوه خواری، ایجاد شبکه های درختی فساد مالی، از هم گسیختگی اجتماعی و ... پیامدهای خطرناک دیگری است که بیکاری در سطح اجتماعی ایجاد می کند.
بیكاری به عنوان معضلی است كه تاثیر بحران گونه ای بر اقتصاد كشور وارد می كند و منشا بسیاری از ناهنجاری های اقتصادی و اجتمادی نظیر كاهش تولید یا افزایش فساد اخلاقی بوده است و متاسفانه نرخ بیكاری در كشور بسیار ناامیدكننده است.
دولت وظیفه دارد براى ایجاد اشتغال به تناسب تحصیلات و روحیات جامعه زمینه را براى جوانان فراهم كند. دولت و مجلس باید از افزایش جوانان بیكار تحصیلكرده بكاهد چرا كه افزایش شمار آنان پیامدهاى مایوس كننده اى به جامعه تزریق مى كند.
جمعیت و نیروى كار جوان همواره به عنوان بزرگ ترین سرمایه هاى یك كشور به حساب مى آیند و مى توانند به عنوان مهم ترین پشتوانه توسعه كشور فعالیت كنند.
سطح تحصیلات بالا، توانایى هاى قابل توجه و نگاه جوانان به بازارهاى جهانى، توانایى استفاده از ابزارهاى مدرن فناورى اطلاعات مى تواند در تضمین آینده كشور بسیار موثر باشد.
فراوری: رشیدی بخش اجتماعی تبیان
منابع: 1- پایگاه اطلاع رسانی تركمن ایران / 2- جا پورتال / 3- نسیم جنوب