آیا در قرآن امر به خشونت شده است؟
شبهه : شمار آیه های خشونت آمیز ، که در ارتباط با کشتن ، عذاب و شکنجه دادن ، قتل عام کردن است از 700 آیه تجاوز میكند.بیش از 50 درصد از 3000 مجموع آیه های باقیمانده قرآن نیز به نوعی در ارتباط با آیه های خشونت آمیزاند .
در بیش از 50 آیه از قرآن تأکید میشود که از من بترسید :
و از من بترسید اگر اهل ایمانید (آل عمران/ 175)
در قرآن لغت هلاک کردن 73 بار در بیش از 60 آیه به اشکال مختلف آن به کار رفته است
نیز لغت عذاب به معنی مجازات و شکنجه به تعداد 365 مرتبه در مجموع بیش از 300 آیه در اشکال مختلف آن به کار رفته است .
کشتن انسان از مکررترین و مهمترین موضوعات اشاره شده در قرآن است .
هر جا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و از شهر هایشان برانید (بقره/ 191)
ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری نماند و آئین همه دین خدا گردد (انفال/ 39)
شما مؤمنان چون با کافران روبرو شدید باید آنان را گردن زنید ( محمد/ 4)
شمار آیه های خشونت آمیز ، که در ارتباط با کشتن ، عذاب و شکنجه دادن ، قتل عام کردن است از 700 آیه تجاوز میكند.
بیش از 50 درصد از 3000 مجموع آیه های باقیمانده قرآن نیز به نوعی در ارتباط با آیه های خشونت آمیزاند
صرفنظر از آیات بسیاری كه همراه با ملایمت،نرمش و رفتار ملایم است و مردم را به آرامش و مدارا دعوت میكند و حتی در آیهای خطاب به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) میفرماید كه مردم به خاطر نرمی تو اطرافت جمع میشوند و اگر انسانی خشن و خشك بودی از اطرافت پراكنده میشدند، در آیاتی كه به ادعای شما حاوی خشونت است. نوعی رفتار متناسب با شرایط موجود و مناسب با حالات دفاعی مطرح شده است.
پاسخ :
یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِمَنْ فِی أَیدِیكُمْ مِنْ الأَسْرَى إِنْ یعْلَمْ اللَّهُ فِی قُلُوبِكُمْ خَیرًا یؤْتِكُمْ خَیرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَیغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (أنفال: 70).
«ای پیامبر، به اسیرانی که در دست شما هستند بگو اگر خداوند بداند که در دلهای خود نیت خیری دارید بهتر از آنچه که از شما گرفته شده، به شما خواهد داد و گناهانتان را میآمرزد که خداوند بسی آمرزنده و مهربان است».
وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره: 190)
«با کسانیکه به جنگ شما میآیند، در راه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمیدارد».
این آیه شریفه، سه قید برای جنگ ذکر نموده نخست آنکه: مسلمانان در راه خدا بجنگند (نه برای دنیاطلبی و غنیمتیابی)! دوّم آنکه: مسلمانان با کسانی بجنگند که برای پیکار با ایشان آمدهاند (نه کسانی که سر جنگ با آنها ندارند)! سوّم آنکه: مسلمانان به هیچکس تجاوز روا ندارند یعنی زنان و کودکان و پیران و کسانی را که اهل جنگ نیستند همه را محترم شمرند چنانکه طبری از ابن عبّاس (پسر عموی پیامبر) آورده که در تفسیر آیه مزبور گفت:
«لاتَقتُلُوا النِّساءَ وَلا الصِّبیانَ ولا الشَّیخَ الکَبیرَ ولا مَن أَلقی إِلَیکُمُ السَّلَمَ وَکَفَّ یدَهُ، فَإِن فَعَلتُم هذا فَقَدِ اعتَدَیتُم». (تفسیر طبری، ذیل آیه 190 از سوره بقره)
یعنی: «زنان و کودکان و پیرمردان و کسی که اظهار صلح به شما میکند و دست از جنگ باز میکشد، هیچکدام را نکشید که اگر چنین کردید بیتردید تجاوز نمودهاید».
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (أنفال: 61).
«اگر دشمنان به صلح تمایل نشان دادند تو نیز بدان متمایل شو و بر خدا توکّل کن که او شنوا و دانا است».
امام صادق (علیه السلام)نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مسلمانان را از قتل زنان و کودکان در زمان جنگ و در سرزمین دشمن نهی نموده است ، مگر این که آنها نیز به جنگ دست ببرند : « حتی زنی که در جنگ مشارکت داشت تا آنجا که می توانی از کشتن وی چشم پوشی کن » .
سُهَیل بن عَمرو در جنگهای بسیار با پیامبر روبرو شد و در فتنههای گوناگون دخالت داشت. در «بَدر» به اسارت مسلمین درآمد و با «فدیه» آزاد شد، در «حُدَیبِیه» بعنوان نماینده مشرکین از سوی آنها نزد پیامبر آمد. در فتح مکّه از پای ننشست و مردم را به جنگ با رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- فراخواند و گزارش ابن اسحق، او و صَفوان و عِکرِمَه در محل «خَندَمَه» گروهی را برای پیکار با پیامبر گرد آورده بودند! (سیره ابن هشام، ج 2، ص 407)
چنین کسی، با آن پیشینه تابناک! همینکه دید پیامبر اکرم با فتح و ظفر به مکّه وارد شد ناگزیر از رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- أمان خواست. پسرش عبدالله را بسوی پیامبر فرستاد و به او گفت که برای من از محمّد امان بگیر، زیرا که من از کشتهشدن خاطر آسوده ندارم. و پیشینه خود را نزد محمّد و یارانش بیاد آوردم که هیچکس بدسابقهتر از من نبود! من در روز «حُدَیبِیه» با پیامبر برخوردی داشتم که کسی بدان گونه با وی روبرو نگشت. و صلح نامه حُدَیبِیه را (که آنرا نقض کردیم)! من امضاء کرده بودم. با این همه، در جنگ «بَدر» و «اُحُد» نیز حضور داشتم و در تمام حرکات قریش بر ضدّ پیامبر، شریک بودم»
«عبدالله فرزند سُهَیل، به حضور رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- رسید و پرسید: ای پیامبر خدا آیا به پدرم زینهار میدهی؟ پیامبر پاسخ داد: آری، او در امانِ خدا است. از خانهاش بیرون آید! سپس رسول خدا -صلى الله علیه وآله وسلم- به اطرافیان خود گفت: هر کس که سُهَیل بن عَمرو را دید با تندی به وی نگاه نکند، سهیل باید از خانهاش بیرون آید!(المغازی ج 1 ص 111)
«وَلَا یجْرِمَنَّكُمْ شَنََانُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» ؛
دشمنی با گروهی شما را وادار نکند که درباره آنها عدالت نورزید، عدالت را رعایت کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است (سوره مائده-آیه 8)
پیغمبر اسلام-صلی الله علیه و آله- فرمودند:"سفارش به نیکی را درباره اسیران بپذیرید"
(سیره ابن هشام ج 1 ص 645- تاریخ طبری ج 2 ص 460)
پاسخی دیگر
خداوند در برابر آزار و اذیت مشرکین چهاردستور به پیغمبر و مومنین داده است
دستور اول : دستور به صبر« فاصبر علی ما یقولون» یعنی ای پیغمبر در برابر بدگوئی و زخم زبان آنان صبر پیشه کن ( طه / 130)
دستور دوم : دستور به بخشش و نادیده گرفتن اذیت و آزار فاعفوا و اصفحوا یعنی بدیهای آنان را ببخشید و اصلا نادیده بگیرید . ( بقره / 109 )
دستور سوم : دستور به صبر در ریختن خون آنانکفوا ایدیکم یعنی از ریختن خون مشرکین دست بردارید ( نساء /77)
دستور چهارم : دستور به جهاد و ریختن خون آنان« اقتلوهم حیث ثقفتموهم » یعنی بکشید آنها را هر جا که آنها را یافتید. ( بقره / 191)
دستور چهارم به هنگامی صادر شد که مشرکین و کفار کار را به جائی رساندند که از هر نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان دریغ نکردند همچنانکه در خود آیات قرآن این مطلب دیده می شود مثلا در آیه 39 سوره حج می گوید : اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا یعنی به آنها که قتال میکنند اجازه داده شد چون به آنها ظلم شده بود .
اکثر کسانی که اسلام را دین خشونت معرفی میکنند تمسک به آیات جهاد کرده اند که درصدرآن همین آیه 191 سوره مبارکه بقره است .
بررسی آیه 191 سوره بقره
با بررسی آیه 190 و 191 سوره بقره فهمیده میشود که : این دستور خداوند وقتی صادر شد که کفار مکّه بعضی از مسلمانان را کشتند و بعضی دیگر را از خانه هایشان بیرون کردند چرا که در این دو آیه میفرماید :و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم یعنی بکشید در راه خدا آنهائی که عده ای از شما را کشتند . و همچنین میفرماید : اخرجوهم حیث اخرجوکم یعنی آنها را از خانه هایشان بیرون کنید بجهت آنکه آنها شما را از خانه هایتان بیرون کردند .
در ادامه آیه ، خداوند متعال افعال مشرکین اعم از قتل و اخراج مسلمانان از خانه هایشان را نوعی فتنه معرفی کرده و میفرماید :والفتنه اشدّ من القتل یعنی فتنه ( کشتن مسلمانان و آزار و اذیت آنان ) بد تر است از قتل کفار و مشرکین یعنی اگر قتل این عده از مشرکین کار بدی باشد ، بدتر آنستکه این عده مشرکین بر مسلمانان سیطره پیدا کرده و آنان را به قتل برسانند و بقیه را نیز از خانه هایشان بیرون کنند .
از تمام کسانیکه به این آیات اشکال کرده و آن را نوعی خشونت معرفی میکنند سؤال میکنیم که اگر عده ای نزدیکانتان را به قتل برسانند و شما را از خانه هایتان بیرون کنند آیا شما دست روی دست خواهید گذاشت تا اینکه حکم قتل شما را نیز صادر کنند یا اینکه در صدد دفاع بر خواهید آمد ؟؟ و اگر دفاع کنید خشونت به حساب می آید ؟؟
خلاصه : با بررسی آیات قرآن به این نتیجه می رسیم که دستور قتل کفار و مشرکین ، دستور ابتدائی نبوده بلکه این دستور در پی کشته شدن عده ای از مسلمانان بدست مشرکینی صادر شده که از هیچ نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان اباء نداشتند . بنا بر این آیه در صدد بیان دفاع مسلمانان از خود در برابر قتل و آزار و اذیت مشرکین است .
بخش قرآن تبیان
منبع : پرسمان قرآن