تبیان، دستیار زندگی
به یقین می‌توان گفت كه: «تبلیغ و ارشادی كه همراه با محبت و شفقت باشد، بهترین و ماندنی‌ترین آثار را به جای خواهد گذاشت.‌»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نكات جنبى قبل از رفتن به منبر

منبر
به یقین می‌توان گفت كه: «تبلیغ و ارشادی كه همراه با محبت و شفقت باشد، بهترین و ماندنی‌ترین آثار را به جای خواهد گذاشت.‌»
منبر و خطابه (1)

اگر در تبلیغ آیات و روایات با پرداخت مناسب و همراه با بیان زیبایی ها و محاسن روایت معصومین باشد خطابه ها با محتوا و گیرا می شود.

اگر بخواهیم در تبلیغ، مخصوصاً تبلیغ جوانان موفق باشیم بهترین راه تدبر و تفکر در معارف الهی است و مطالعه به تنهایی کافی نیست و باید مبلغ، همراه مطالعه، تدبر کرده و برداشت های خود را یادداشت کند و مطالب را با تفکر به مخاطب ارایه دهد.

تبلیغ، آینه تمام نمای محبت

كارسازترین شیوه در تبلیغ و ارشاد، محبت است. بزرگ‌ترین معجزه یك مبلغ، در مهربانی و نیك دلی او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی، پرورش اخلاقی، تزكیه و تهذیب نفوس، هدایت و ارشاد و... ، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است.

نشانه‌ها و آثار دوستی را می‌توان در دلسوزی، شفقت و رحمت، انس و علاقه، خیرخواهی، نرمی در گفتار، ملایمت در برخورد، مهربانی، عطوفت، خوش اخلاقی، دوری از خشم و غضب و... دانست.

به یقین می‌توان گفت كه: «تبلیغ و ارشادی كه همراه با محبت و شفقت باشد، بهترین و ماندنی‌ترین آثار را به جای خواهد گذاشت.‌»

خواجه نصیرالدین طوسی می‌گوید: «محبت اخیار، چون از انتظار منفعت و لذت حادث نشده باشد؛ بلكه موجب آن مناسبت جوهر بود و مقصد ایشان خیر محض و التماس فضیلت باشد، از شائبه مخالفت و منازعت منزه ماند و نصیحت یكدیگر و عدالت در معامله... به تبعیت حاصل آید.‌» 1

قرآن كریم، بارها به این ویژگی پسندیده و انسانی پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره كرده و آن را باعث موفقیت و كامیابی آن حضرت در هدایت مردم تلقی كرده و ایشان را مهربان، رئوف و تشنه هدایت دانسته است: «لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رؤوف رحیم‌» ؛  «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.‌» 2

مبلغان برای اینکه به تدبر و برداشت از آیات و روایات عادت کنند باید کتاب ها را مطالعه کنند، و نکات لازم را برداشت کنند و گرنه با تقلید منبر، خطابه ها سرد و بی روح خواهد بود.

  و یک منبری خوب باید تلاش کند با ایجاد مقدمات لازم و کوتاه مخاطبین را برای فهم مطالب خود آماده کند.

1-نكات جنبى لازم قبل از رفتن به منبر

استعانت از خداوند و توسل به ائمه علیهم السلام. من گاهى قبل از منبر، دو ركعت نماز مى‏خوانم و اگر وقت نباشد، یك آیة الكرسى و اگر باز هم وقت تنگ باشد، یك مرتبه المستغاث بك یا صاحب الزمان مى‏گویم. آن دو ركعت نماز استعانت را گاهى در بین راه كه به مجلس مى‏روم، در ماشین مى‏خوانم و براى ركوع و سجود هم با سر اشاره مى‏كنم.

2-منبر موضوعى یا كشكولى؟

یك وقت‏براى عده‏ى خاصى، مثلا فضلا یا دانش‏جویان یا معلمان، است; خوب، این‏جا باید یك موضوع مطرح و كاملا مو شكافى شود; اما یك وقت، منبر عمومى است كه در این‏جا، باید طورى صحبت كرد كه هر كس بتواند بهره‏یى ببرد و در زندگى پیاده كند. منبرهاى من، بیش‏تر كشكولى است; البته كشكولى كه همه چیز دارد: علمى، اخلاقى، اعتقادى و... .

3-منابع مورد استفاده برای منبر

نوعا از بحار الانوار و اصول كافى و برخی از کتب معتبر روایی دیگر.

4-سخنرانى،مسلسل وار یا شمرده شمرده؟

گاهى لازم است پى در پى كلمات را ادا كرد و گاهى لازم است آهسته و شمرده شمرده سخن گفت.

5-بیان احكام در منبر

انسان، وقتى با مردم برخورد مى‏كند، به خوبى احساس مى‏كند كه آن‏ها، واقعا احتیاج به احكام دارند.

نكته‏ى مهم در این باره، رعایت تناسب جلسه است; زیرا هر حكمى را نمى‏توان هر جایى گفت.

6-راههای ایجاد تنوع و رفع خستگى و كسالت مستمع

البته، در تبلیغ یك سلیقه‏هایى لازم است كه با استعانت از خدا و ائمه‏ى معصوم علیهم السلام مى‏توان گرفت.

ما، در جلسه‏ها گاهى لطیفه‏هایى داریم كه از آن‏ها استفاده مى‏كنیم كه به عنوان مثال یكى را عرض مى‏كنم.

یك پیر مرد روحانى، در زمان آیت الله سید یونس اردبیلى، از حرم بیرون آمد كه شخصى جلوى ایشان را گرفت و گفت: «بیایید برویم منزل ما و منبر تشریف بیاورید.» .

پیرمرد روحانى، با خود فكر كرد كه سر راه دعوت كردن، قطعا مجلس مهمى نباید باشد وقتى وارد منزل شد، دید منزل، منزل بزرگى است و جمعیت‏خیلى زیاد، حتى علما و فضلا هم حضور داشتند. تا وارد شد، ابهت مجلس، او را گرفت و به جاى سلام كردن، گفت: «صلوات‏» . به هر حال، به منبر رفت و ده دقیقه طول كشید.

خود ایشان نقل مى‏كرد: «حضرت عباسى، آن چنان ابهت مجلس مرا گرفته بود كه نفهمیدم چه گفتم!» . بعد ادامه داد: «از منبر، پایین آمدم و خواستم با عجله، مجلس را ترك كنم كه صاحب خانه جلو آمد و گفت: "آقا، بفرمایید بنشینید. گفتم: آقا، ول كن مى‏خواهم بروم".

 از در حیاط كه خواستم بیرون بروم، صاحب‏خانه مرا صدا زد كه: "آقا! عبایتان را روى منبر جا گذاشتید! "» البته، من این لطیفه را مى‏گویم، ولى از آن استفاده ناروایى نمى‏كنم; یعنى مى‏گویم آقایان، اگر شنیده‏اید كه ائمه علیهم السلام در نماز، مى‏لرزیدند و از خود بى‏خود مى‏شدند، دلیلش این بود كه عظمت‏خداوند براى آن‏ها جلوه مى‏كرده است.» .

یك لطیفه‏ى دیگرى هم بد نیست‏بگویم. رفته بودیم عیادت طلبه‏یى كه ناراحتى داشت. فردى آن جا قضیه‏یى را نقل كرد كه شنیدنى است. آن آقا گفت كه من با دخترى از آقایان متدین ازدواج كردم. او همان یك دختر را داشت. به هر حال، در مدتى كه آن زن در عقد من بود، یكى از علماى معروف آن زمان وفات كرد و بازار تعطیل شد.

همه‏ى مردم براى تشییع جنازه رفتند. من، با خود فكر كردم كه پدر خانم من، چون رابطه‏ى خانوادگى با این عالم دارد، در تشییع جنازه شركت مى‏كند; لذا فرصت خوبى است، تا به همسرم سرى بزنم و حالش را بپرسم. همه‏ى مردم، به طرف تشییع جنازه مى‏رفتند و من به طرف عروس!

رفتم در منزل و در زدم، پرسیدم: «حاج‏آقا: كجا است؟» . گفتند: «رفته تشییع جنازه.» . ما رفتیم منزل با خانم مشغول حرف ‏بودیم كه یك مرتبه، صداى كلید و باز شدن در بلند شد. من كه نمى‏خواستم حاج‏آقا مرا در خانه ببیند و بداند كه به تشییع جنازه نرفته‏ام، فورا در داخل جا رختخوابى پنهان شدم.

اتفاقا چون هوا سرد بود، حاج‏آقا آمد پالتوى خود را در جا رختخوابى بگذارد، من همین‏طور كه ایستاده بودم، تا در را باز كرد، گفتم: «سلام علیكم!» حاج آقا، چنان ترسید كه در جا مثل چوب خشك روى زمین افتاد.

فورا رفتند آمبولانس آوردند و حاج آقا را به بیمارستان منتقل كردند. من، از خجالت، حتى عیادت او هم نرفتم. هر چه اصرار مى‏كردند: «چرا عیادت نمى‏روى؟» گفتم: یك سلام كردم، او را به بیمارستان فرستادم، از سلام دوم مى‏ترسم!» .

من این لطیفه را مى‏گویم و بعد استفاده‏ى اخلاقى از آن مى‏كنم.

7-نکاتی جهت جهت آرامش ونظم جلسه

گاهى كسى سخنى خنده‏آور مى‏زند، همه مى‏خندند، مجلس به هم مى‏خورد; ما، در این جا، یك حرفى كه مناسب با آن سخن باشد مى‏گوییم و مردم را مى‏خندانیم و بعد دوباره به مطلب برمى‏گردیم.

8- استفاده از نوشته در منبر

من، خودم، از روى نوشته استفاده مى‏كنم; چون مستند است و بیش‏تر مورد اعتماد است. البته اگر كسى محفوظات قوى دارد، با استفاده از آدرس دقیق هم مناسب است.

9-طول زمان منبر

گاهى مستمع آمادگى دارد تا یك ساعت و نیم هم صحبت‏شود و گاهى سه ربع و گاهى نیم ساعت و گاهى هم ده دقیقه، یك ربع.

10-چه كنیم كه تبلیغات ما درذهن شنوندگان،به صورت خاطره بماند؟

ما، گاهى بعضى از روایات را داریم كه مى‏شود آن‏ها را طورى نقل كرد كه به صورت خاطره دربیاید. به عنوان مثال، من خودم به زوارى كه به مشهد مى‏آیند، مى‏گویم: «تو كه به مشهد آمده‏اى، مسلم براى دوستان سوغاتى مى‏خرى، یك سوغاتى هم من مى‏خواهم به خودت بدهم. چه سوغاتى؟» آن گاه یك حدیث، مانند این حدیث امام صادق علیه السلام، مى‏خوانم. امام صادق علیه السلام گفته است:

الا اعلمك شیئا یقى الله به وجهك من حر جهنم؟

قال: قلت: بلى.

قال: قل بعد الفجر: اللهم! صل على محمد وآل محمد، مئة مرة یقى الله به وجهك من حر جهنم.

سپس به شرح و بسط آن مى‏پردازم كه انسان، در ماه مبارك رمضان، در شب‏هاى قدر، درقنوت نماز، در ... همیشه دعا مى‏كند كه«وقنا عذاب النار» بقره / 201،خوب، براى رهایى از آتش جهنم باید این دستور را به كار بست

وقتى كه این روایت را این طور مى‏گوییم، براى مردم خاطره مى‏شود و مكرر، به من مراجعه كردند یا در شهرستان‏ها زنگ زدند كه، «فلانى، من از روزى كه این حدیث را از شما شنیدم، هیچ زمانى نشده كه این دستور را ترك كنم.» . باز یكى دیگر از چیزهایى كه مى‏تواند خاطره شود و در ذهن‏ها بماند، گفتن داستان‏هاى جالب، خصوصا درباره‏ى كرامات و معجزات ائمه علیهم السلام، است.

11-جمع بندى مطالب در آخر منبر

اگر مستمع فرق نكند و از آغاز تا پایان یكى باشد، نیازى به جمع بندى نیست، ولى اگر مستمع، به طور متفرق وارد مجلس مى‏شود، جمع بندى لازم است.


پی نوشتها :

1)خلاق ناصری، خواجه نصیر طوسی، ص 267.

2) تذكرة المتقین، ص 104

منبع :

پایگاه حوزه نت

برگرفته از سخنان سخنان حجت الاسلام والمسلمین گرایلى

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان