باید ترسیدن از خدا را هم بیاموزیم !
خوف به معنى ترس و وحشت درونى است، از این رو اهرمى درونىبراى ترک گناه و هر گونه جرم محسوب مىشود، مثلا خوف و ترس از قانون، دادگاه، جریمه، زندان و تعزیرات حکومتى باعث مىشود کهانسان مرتکب جرم نشود، تا مبادا گرفتار این کیفرها گردد.
همه می دانیم که خداوند متعال ارحم الرحمین است و رحمتش بر غضب و خشمش پیشی دارد، و همین باعث شده است که ما بندگان گستاخ شده در رحمت بی انتهایش طمع کرده و با سهل انگاری و اباحه گری روزگار را سپری کنیم، و در موقعیت هایی که پیش می آید به راحتی دست به هر گناهی بزنیم و عین خیالمان هم نیست که در محضر چه کسی هستیم ،این که ما جنبه های قهر و غضب خداوند را فراموش کرده ایم یک حیله از طرف شیطان است که ما را فریفته و از قهر و غضب خداوند متعال غافل می کند تا آنجا عنان اختیار از دست داده راه افراط در پیش می گیریم و خود را به هلاکت می اندازیم.
مقام خوف از خدا بسیار ارزشمند است و در کسب آن باید کوشید اگر آروزی عاقبت به خیری در دل داریم باید یاد بگیریم که از خدا بترسیم از قهر و غضبش، از روزی که هیچ نقطه امیدی نمی ماند .
قرآن درباره چهارمین ویژگى بندگان خاص و ممتاز خداوند چنین مىخوانیم: « وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا» ؛ بندگان ممتاز خداوند رحمان کسانى هستند که مىگویند پروردگارا عذاب دوزخ را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است قطعا دوزخ جایگاه و محلى بد براى اقامت است.
خداوند در این آیه به چهارمین ویژگى بندگان ممتاز الهى اشاره کرده است که عبارت از «خصلت خوف و خشیت از خدا» است، به عبارت روشنتر آنها از کیفر نافرمانى خدا به شدت مىترسند و اعتقاد راسخ دارند که نافرمانى خدا به معنى اطاعت از فرمان شیطان است و چنین کارى موجب عذاب الهى، و دخول در دوزخ خواهد شد. آنها آن چنان خائف و هراسناک از پیامدهاى گناه و عذاب دوزخ هستند که این حالت درونى خود را ابراز نموده و با کمال خضوع دست به دعا برمىدارند و از درگاه خدا مىخواهند که مشمول عذاب سخت دوزخ که براى مجرمان آماده شده نشوند. آنها طبعا از عواملى که موجب عذاب است پرهیز نموده، و با اجراى فرمان الهى و انجام دستورهاى خدا، رحمت سرشار الهى را به سوى خود جلب و جذب مىکنند، و این حالت براى آنها دائمى است و لحظهاى از خوف خدا فاصله نمىگیرند. آنها وعید الهى را به شوخى نمىگیرند مثل بعضى که مست و مخمور غرور و غفلت هستند و به اصطلاح دل به دریا نمىزنند. و نمىگویند: بادا باد، رحمت خدا وسیع است.
خوف به معنى ترس و وحشت درونى است، از این رو اهرمى درونى براى ترک گناه و هر گونه جرم محسوب مىشود، مثلا خوف و ترس از قانون، دادگاه، جریمه، زندان و تعزیرات حکومتى باعث مىشود کهانسان مرتکب جرم نشود، تا مبادا گرفتار این کیفرها گردد.
بنابراین خوف از خدا به معنى ترس از ذات پاک او نیست. بلکه به معنى خوف از قانون و عدالت او است. این خوف نیز از مقایسه اعمال خود با عدل الهى حاصل مىشود، بنابراین خوف یک ناراحتى درونى از مجازاتى است که بازتاب گناه و ترک اطاعت خدا توسط انسان مىباشد.
نکته مهمی که باید حتما بدانیم :
انسان مؤمن باید بینخوف و رجا باشد، هم امیدوار به رحمت الهى باشد و هم از مقام الهى بترسد. راه اعتدال همین است و اگر یک طرف را برگزیند و دیگرى را رها کند خطر آفرین است، زیرا اگر تنها امیدوار باشد، مغرور شده و به امید وسعت رحمت الهى، مرتکب هر گناهى مىشود. و اگر تنها خائف باشد، کار او به یاس و ناامیدى منتهى مىشود. و چنین حالتى، انسان را افسرده و وامانده مىکند و از نشاط، رشد و حرکت محروم مىسازد.
بر همین اساس امام محمدباقر علیه السلام مىفرماید:
«انه لیس من عبد مؤمن الا و فى قلبه نوران نور خیفه و نوررجاء، لو وزن هذا لم یزد على هذا، ولو وزن هذا لمیزد على هذا» هیچ بنده مومنى نیست مگر اینکه دلش داراى دو نور است: نور ترس و نور امید. اگر هر یک از این دو در مقایسه با دیگرى سنجیده شوند هیچ کدام بر دیگرى برترى نمىیابند.
ارزش خوف در گفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «اعلى الناس منزله عندالله اخوفهم منه» ارجمندترین انسانها از نظر مقام در پیشگاه خدا، آنان هستند که بیشتر از مقام خدا هراسان هستند.
امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: هنگامى که قیامت برپا مىشود، منادى حق چنین ندا مىکند: «ایها الناس ان اقربکم الیوم منالله اشدکم منه خوفا» اى مردم! امروز مقربترین شما در پیشگاه خداوند، آن کسى است که در دنیا بیشتر از دیگران از عظمت خداترسان بود.
نتیجه :
از مطالب بالا استفاده مىکنیم که خصلت خوف، از ویژگىهاى ممتاز بندگان خاص خداوند رحمان و از ارزشهاى سازنده و والاى انسانى است خوف تنها به زبان و حالت نیست، بلکه خوف کامل آن است که آثارش در عمل دیده شود و عامل نیرومند و اهرمى قوى براى دورى از گناهان گردد. مراحل عالى خوف آن است که انسان در مناجات و راز و نیاز در دل شب، به تضرع و ناله و گریه پردازد و با نهایت خضوع، دل به خدا بسته و خود را ذرهاى بى مقدار در برابر مقام عظیم و نامتناهى خداوند بداند. انسان مؤمن هم خائف است و هم امیدوار، به طورى که این دو خصلت را به طور مساوى در وجود خود مىپروراند و با این دو پر در فضاهاى ملکوتى به پرواز در مىآید: و با این دو نور، دلش را نورانى و روح و جانش را سرشار از پاکى و صفا مىنماید.
مساله تعادل خوف و رجا به قدرى مهم است که در روایات اسلامى، مسأله ناامیدى که ضد رجاء است و همچنین احساس ایمنى از عذابالهى که ضد خوف است، به عنوان دو گناه از گناهان کبیره عنوان شده است. چنان که در روایت صحیح نقل شده: «عمروبن عبید» نزد امام صادق(علیه السلام) آمد و عرض کرد: مىخواهم گناهان کبیره را که در قرآن ذکر شده بدانم، امام صادق(علیه السلام) نوزده گناه برشمرد و براى هر یک از آنها آیهاى از قرآن به عنوان شاهد ذکر کرد، احساس ایمنى از عذاب الهى و همچنین ناامیدى را به عنوان دو گناه از این نوزدهگناه برشمرد .
سپس فرمود بعد از آن(یعنى سومین گناه کبیره) احساس ایمنى از مکر و عذاب خدا است(یعنى عدم خوف از خداست چنان که قرآن مىفرماید: «فلا یامن مکرالله الا القومالخاسرون» کسى جز مردم زیانکار از مکر و عذاب خدا ایمن نمىشود.
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : وبلاگ آموزه